







تجمع امروز موافقان افزایش سقف سنی پذیرش در دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی، بار دیگر نقش اقلیتی را آشکار کرد که سالها با فشارهای پیامکی، لابی سیاسی و القای مطالبات شخصی بهعنوان عدالت آموزشی، روند تصمیمسازی آموزشوپرورش را به انحراف کشاندهاند. گروهی که با وجود عدم صلاحیت برای ورود به مسیر تربیت معلم، تلاش میکنند با اعمال فشار رسانهای و سیاسی، قانون را به نفع خود تغییر دهند و منافع ملی را قربانی خواستههای فردی کنند.
نسخه ترمیم یافته سند تحول بنیادین آموزش و پرورش بدون جهت دهی مشخص و با گزاره هایی که مبهم، گرد و محافظ کارانه است، قرار است خط ومشی های نظام تعلیم و تربیت را در افق ۱۴۱۴مشخص کند؟
بیانیه دانشجویان پرشور و حرارت و جسارت آنها ستودنی است؛ با اینکه برخی نشان از شوریدگی جوانی و کمتجربگی دارد، اما مهمترین بعدش رفتار جمهوری اسلامی است که به جوانان نسل دهه هشتاد تریبونی سالانه مقابل مسئولین نظام و شخص اول مملکت میدهد که اینچنین عتاب انگیز و بی پروا پایین و بالای کشور را به نقد بگیرند.
نسخه ترمیمیافته سند تحول بنیادین آموزش و پرورش با وجود داشتن پشتوانه سند پیشین خود و گذشت ۱۲ سال از آن، همچنان دچار ایرادات اساسی است. چطور حاصل جمع اندیشه عالمان علوم تربیتی دانشگاههای کشور و کارشناسان تخصصیترین نهاد تربیتی کشور و شورای عالی آموزش و پرورش، همچنان ناامیدکننده است؟
گرفتاری چنان بزرگ شده که از هیچ اتفاقی در غزه تعجب نمیکنیم. بیتفاوت مینشینیم و از نگاه رسانهها به وحوشی نگاه میکنیم که نه زن و کودک سرشان میشود، نه منطقه امن بیمارستان و اطرافش و نه حتی حقوق بشرخودشان که با «اصل تفکیک» تفاوت میان نظامیان و غیر نظامیان و اماکن امن را در جنگ به رسمیت میشناسد.
مهمان ویژهی غرفهی رستا در روز سوم، علی بهادری جهرمی، سخنگوی دولت بود که ضمن تمجید از جنس معلمانهی رسانهی رستا، گفت: انشاءالله همانطور که معلمان در کلاس درس، با صبر و حوصله، به تعلیم و تربیت و انتقال مفاهیم به دانشآموزان میپردازند، در رسانه هم نقش خود را در تعلیم و انتقال مفاهیم به خوبی ایفا کنند.
نظام آموزشی به چمرانها، صدرها و رجاییهایی نیاز دارد تا مدارس دولتی را احیا کرده، ایده جمهوریت را در نظام آموزشی تحقق بخشیده و جامعه سازی کند؛ نه آنکه با عناوین و توجیهات مختلف از مسجدمدرسه تا غیردولتیهای سکولارِ لاکچری، تن رنجور مدارس دولتی را نحیفتر کند.
در بخشی از این یادداشت آمده است: امروز سخن از ترکیببندی نامتجانس تحت عنوان «مدرسهی مسجد محور» به میان آمده که خود بسی جای شگفتی دارد. چرا برای مسجد محوری اول سراغ حوزهی علمیه که به لحاظ فرم و محتوا تجانس زیادی با مسجد دارد نرفتهاند؟
آن روزها که تنها ۷۲ نفر بودیم، ایستادیم؛ چه برسد به حالا که هزاران قاسم در هر شهر هستیم؛ خواهیم ایستاد تا پیروزی نهایی؛ چرا که پیروزی ، از آنِ ملت شهادت خواهدبود.بیا! مردِ این میدان، ما هستیم برای تو...