رمضان شاد
نبی که مزد نمیگیرد! قسط بندی حقوقی که خود، تماما قسط است
تضعیف اعتماد عمومی معلمان توسط سازمان برنامه و بودجه
معلم، کالایی که گروکشی میشود!
استثنائاً معلمان نه!
پرداخت حقوق فرهنگیان بعد از لغو احکام رتبهبندی!
چسب زخمی بر سوراخ سد تربیت/ اندر احوالات طرح امین مدارس
دریافت کد بورسی صندوق ذخیره فرهنگیان
حمیدرضا قائمپناه، معلم و فعال حوزه تعلیم و تربیت در یادداشتی نوشت: معلم از بی معرفتی و نارضایتی ایجاد شده توسط برخی نهادها از جمله سازمان برنامه و بودجه و مجلس، علیرغم تأکیدات متعدد بر رعایت شأن و منزلت معلم، گله دارد که کمترین انتظار از ریاست محترم جمهور برای التیام این دردها، برخورد جدی با عاملان این اتفاق می باشد.
روزبهانی، فعال دانشجویی گفت: دولت سیزدهم امّا ملزم است ضمن تغییر مواضع خود، اصلاحاتی خرد و کلان را در راستای نیل به اهداف مدنظر وارد آورد و مسیر مشارکتهای خانوار و معتمدین و دلسوزان حقیقی را در امر تربیت دانش آموزان هموار سازد و این اتفاق رخ نمیدهد، مگر با ایجاد همصدایی و همراهی با تاکیدات موکّد سند تحول بنیادین آموزش و پرورش در تمامی عرصهها.
محمدامین رضایی در یادداشتی نوشت: عدالت در توزیع فرصتها به این معناست که فرصتهای عمومی برای رشد باید به طور برابر در اختیار همه باشد. آموزش وقتی از حق که بر عهده دولت است تبدیل به کالای سرمایهای شد و مدرسه از نهاد دولت به نهاد بازار منتقل شد، این ساحت از عدالت به حاشیه میرود.
علی قراری، معلم و پژوهشگر تعلیم و تربیت؛ در یادداشتی نوشت: معلمانِ کلاس رفته میدانند که وقتی ابهت معلم و مدیر شکسته شد، در کلاس درس نمیتواند اثرگذاری کند. وقتی معلم به دانشآموز و خانوادهاش نیازمند شد دیگر آزاد نیست. پتهها حقا بین مدارس رقابت ایجاد میکند برای بهبود؛ اما بهبود در کدام راستا؟
فاطمه غلامپور، فعال دانشجویی در یادداشتی نوشت: نتیجه نهایی ایده اعطای یارانه آموزشی، طرحی که تلاشها برای اجرای آن چندین سال در دولتهای غربگرا ناموفق بوده است، اکنون در دولت انقلابی و تحولخواه میخواهد به ثمر بنشیند.
مهندسی حاکمیتی آموزش و پرورش باید تغییر کند اما به نفع مردم نه به سود مافیای آموزش و مردمیسازی باید در چارچوب سیاستهای تربیتی جمهوری اسلامی ایران باشد، به همین دلیل هر تصمیمی که جهت نقض سیاستهای تربیتی نظام برآید مطرود است حتی اگر مشارکت مردم را در امر تعلیم و تربیت افزایش دهد.
قبل از ورود کتاب و درس جدید به سیستم آموزشی، باید نیروی متخصص برای تدریس آن محتوا، تربیت شود و رشتهای جدید در دانشگاه فرهنگیان برای تدریس دروس تربیتی بهجود آید؛ جذب نیروی مشاور در سالهای آینده بیشتر شود و در نهایت از دورههای توانمندسازی برای مدرسین این کتب با اساتید خبره و متخصص این کار برگزار شود.
حالا نوبت ماست که امیدوارانه بنیانهای ذهنی فرزندانمان را از نو بسازیم. نه با تالیف کتابهای دفاعی و چه و چه، بلکه از مسیر گفتگو و ارزش بخشیدن به افق نگاههایشان، با شنیدنها و پذیرفتنها، با گفتنها و ساختنها. حالا نوبت جهاد مسئولین است در جبران عقبماندگیها و کمکاریها، و آیا واقعا عبرت میگیرند؟ و چه درست گفتتد که در دل تهدیدها فرصتها نهفته است. حالا ما آیا آمادهایم؟ و یا حراستها و سرکوبها و نشنیدنها و اشتباهات ادامه خواهد یافت؟
سوالی که این ایام مطرح میشود این است که چگونه برنامه درسی را استکبارستیزانه کنیم؛ یعنی مفاهیمی و منشهایی را که در انقلاب اسلامی و مراحل بعد از آن در جامعه متجلی شد را در سازمانها و نهادهای مختلف به منصه ظهور برسانیم و به تعبیر مقام معظم رهبری پس از مرحله نظام اسلامی، دولت اسلامی یا دولت انقلابی را بسازیم.