به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، محمدجواد نیری، معلم و کارشناس آموزشوپرورش در یادداشتی نوشت: یکم تا هفتم دیماه هر سال، به عنوان هفته «نهضت سوادآموزی» نامگذاری شده است؛ نهادی که پس از پیروزی انقلاب اسلامی و در سال ۱۳۵۸ تأسیس شد و مأموریت اصلی آن، مبارزه با بیسوادی در کشور بود.
بیتردید، نهضت سوادآموزی با تکیه بر الگوی بسیج مردمی ـ مشابه تجربه جهاد سازندگی ـ در انجام مأموریت خود تا حد زیادی موفق عمل کرد. بهگونهای که نرخ باسوادی در ایران از ۴۷.۵ درصد در سال ۱۳۵۵ به بیش از ۹۰ درصد در سالهای اخیر رسیده است. نرخ باسوادی زنان حدود ۲.۵ برابر افزایش یافته و سطح سواد در مناطق روستایی نیز رشد قابلتوجهی را تجربه کرده است.
بر اساس آمارهای موجود، در حال حاضر حدود ۹۶ درصد افراد در گروه سنی ۱۰ تا ۴۹ سال باسواد هستند و تنها حدود ۴ درصد از این جمعیت در زمره بیسوادان قرار میگیرند.
اما مسئله اصلی از همینجا آغاز میشود؛ آیا این نهاد در شرایط فعلی، همچنان کارایی مؤثر و مأموریت مشخصی برای کشور دارد یا خیر؟
در همین زمینه، مصاحبه سال گذشته رئیس این سازمان قابل تأمل است. وی میگوید: اکنون باید مأموریتهای جدیدی تعریف کنیم که شامل آموزش عمومی بزرگسالان و مهارتهای فردی و اجتماعی باشد. آموزش مهارتهای خودمراقبتی، کاهش هزینههای درمانی جامعه و آموزش شهروندی از جمله اولویتهای ماست. ۴۰ محور آموزشی در دستور کار داریم و در حال تهیه محتوای آموزشی در حوزههایی نظیر مهارت زندگی در آپارتماننشینی هستیم. این آموزشها قرار است در قالب نظام آموزش بزرگسالان ارائه شوند.
به بیان سادهتر، پیام پنهان این اظهارات آن است که: سازمانی که مأموریت اصلیاش تا حد زیادی به پایان رسیده، اکنون در پی تغییر تعریف «سواد» است تا بتواند ادامه حیات ساختاری خود را توجیه کند؛ آن هم در شرایطی که دولت و مجلس نیز اراده روشنی برای تعیین تکلیف این وضعیت ندارند.
پرسش اساسی اینجاست:
آیا برای حفظ یک ساختار اداری که مأموریت اولیهاش عملاً محقق شده، باید تعاریف مفاهیم بنیادین را تغییر داد؟
نکته قابل تأملتر آنکه بودجه نهضت سوادآموزی در سال ۱۴۰۴ نسبت به سال ۱۴۰۳ با افزایشی ۱۹۲ درصدی مواجه شده و به حدود ۴۰۰ میلیارد تومان رسیده است (با احتساب اعتبارات تملک و سایر ردیفها، این رقم حتی بیشتر نیز میشود).
در مقابل، این پرسش جدی مطرح است که:
آیا بهتر نبود بخشی از این اعتبارات ـ که قرار است صرف آموزش مهارتهای خودمراقبتی، شهروندی و فردی–اجتماعی شود ـ به توسعه فعالیتهای فرهنگی و تربیتی معاونت پرورشی اختصاص یابد؛ حوزهای که نقش مستقیم در پیشگیری از آسیبهای اجتماعی دارد؟ آن هم در حالی که اعتبارات حوزه پرورشی در سال ۱۴۰۴ نسبت به ۱۴۰۳ با کاهش ۲۳ درصدی روبهرو شده است.
و نیز، آیا منطقیتر نبود بخشی از منابع نهضت سوادآموزی که امروز صرف بازتعریفهای جدید مفهوم «سواد» میشود، به توسعه هنرستانها و آموزشهای فنیوحرفهای اختصاص یابد؛ حوزهای که مستقیماً با اشتغال، مهارتآموزی و آینده جوانان کشور پیوند خورده است؟
و اینها تنها بخشی از «آیاها» و پرسشهای بیپاسخی است که همچنان درباره تداوم، مأموریت و توجیه ساختاری این نهاد باقی مانده است…















