به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، علی خوشاقبال، معاون سابق امور جذب، نگهداری و رشد کارکنان دولت و سازمان اداری و استخدامی کشور در گفتوگو با زینب بدخشان، خبرنگار پایگاه تحلیلی خبری رستا در پاسخ به تحلیل آنچه وزارت آموزشوپرورش در شرایط جنگی میتواند انجام دهد، گفت:
آموزشوپرورش یکی از داراییهای بزرگ کشور است که مشابه آن را در هیچ بخش از دولت نداریم؛ مثلاً وزارت نفت را نمیتوان جایگزین آموزشوپرورش کرد. به عکس آنچه بسیاری احساس میکنند که وزارت آموزشوپرورش، وزارتخانهای ضعیف است، باید گفت این وزارتخانه یکی از ثروتمندترین نهادهاست که در بخشهایی میتواند بهصورت مضاعف به کشور کمک کند.
وی با تشریح گستره کارهایی که آموزشوپرورش در شرایط جنگی و بحرانی میتواند انجام دهد، گفت:
۱. ساختار و امکانات گسترده و ایجاد نشاط اجتماعی
آموزشوپرورش بزرگترین بخش دولت از نظر دارایی، ساختمانها و اماکن است؛ مثلاً در برخی از دورافتادهترین مناطق، چیزی جز یک پادگان و یک مدرسه وجود ندارد. بنابراین آموزشوپرورش میتواند با دورترین نقاط کشور نیز ارتباط بگیرد. میزان این دسترسیها و امکانات به حدی است که حتی وزارت گردشگری اگر تمام هتلها را به کار بگیرد، بخشی از ظرفیت آموزشوپرورش نخواهد شد. از سوی دیگر، این وزارتخانه میتواند بستری برای برگزاری برنامههای تفریحی و انواع بازیها برای دانشآموزان باشد. با نزدیک شدن ایام ماه محرم، اگر محیط امنی برای برگزاری هیئات وجود نداشته باشد، فضای آموزشوپرورش میتواند محل مناسبی برای گفتوگو و طرح بحث با اقشار مختلف جامعه باشد.
۲. شبکه انسانی گسترده
اگر امروز جمهوری اسلامی بخواهد نکتهای را چهرهبهچهره به مردم برساند، آرامشی در مردم ایجاد کند یا نگرش آنان را نسبت به جنگ تغییر دهد، آموزشوپرورش شبکهای گسترده از مردم را در قالب معلمان سازماندهی کرده است. این سازماندهی معلمان اهمیت ویژهای دارد؛ چنانکه در کارکردهای اختصاصی آموزشوپرورش نیز میتواند جلوهای از آموزش سیاسی بزرگ باشد. همانگونه که امام خمینی (ره) فرمودند “جنگ، دانشگاه است”، اکنون نیز این فرصت در اختیار آموزشوپرورش است که از دل بدنه خود استفاده کند. حال که جنگ به درون شهرها، بهویژه شهرهای بزرگ، رسیده، بحث تربیت سیاسی میتواند رقم بخورد.
۳. در عرصه بینالملل
ما در آموزشوپرورش با جمعیت قابلتوجهی از نوجوانان و جوانان روبهرو هستیم؛ هم در میان معلمان، نومعلمان و دانشجومعلمان که چند ده هزار نفر هستند، و هم در میان معلمانی که از مسیر آزمونهای استخدامی وارد سیستم شدهاند. بهطور کلی حدود ۳۰۰ هزار نیروی جوان پایکار در آموزشوپرورش وجود دارد. از سوی دیگر، میلیونها نوجوان نیز در این سیستم مشغول تحصیل هستند. این دسترسی به نیروی انسانی فعال و توانمند، با یک تلاش حداقلی میتواند پیام جمهوری اسلامی را به جهان مخابره کند، دیدگاه ایران نسبت به جنگ را تبیین کرده و نشان دهد چرا ایران برای انسانیت و بشریت میجنگد، چرا مقاومت میکند و چرا بهجای دیگران در این نبرد ایستاده است.
این وظیفه اگر به سازمان فرهنگ و ارتباطات اسلامی واگذار شود، به دلیل نبود نیروی کافی، قابل تحقق نخواهد بود. ما در این روزها باید «دیپلماسی آموزشی» را فعال کنیم؛ جوانان و نوجوانان کشورهای دیگر را از اکنون برای ورود به دنیای جدید آماده کنیم. هیچ بخشی از دولت – نه وزارت خارجه و نه نهادهای فرهنگی – ظرفیت آموزشوپرورش را ندارد. شاید بتوان بخشی از این کار را با صداوسیما مقایسه کرد، اما عمق اثرگذاری آموزشوپرورش بسیار بیشتر است. اگر این جمعیت فعال شود، میتواند پشتوانهای برای سایر دستگاهها باشد.
خوشاقبال برخی فعالیتهای آموزشوپرورش را ظرفیتهای غیرمستقیم خواند و گفت:
اگر یک معلم با دانشآموزانش به فعالیتهایی که امروز در مساجد جریان دارد، بپیوندد، میتواند پشتیبان بسیاری از کارهای فرهنگی باشد. آموزشوپرورش باید از فرصت تابستان امسال برای پیشبرد اهداف فرهنگی کشور استفاده و برنامهریزی کند.
وی در پاسخ به اینکه آینده سیاستگذاری آموزشوپرورش پس از شرایط جنگی چگونه خواهد بود، گفت:
رویکردی به نام «بحران در سیاستگذاری» وجود دارد؛ بر اساس آن، در دوران بحرانهای بزرگ، امکان تحولات بزرگ نیز فراهم میشود، چراکه مردم در آن مقاطع آمادگی پذیرش تغییرات اساسی را دارند. لذا این یک فرصت است.
اولین اقدام، درک این فرصت و تغییر دستورکار است. متأسفانه من کسی را در آموزشوپرورش نمیبینم که در حال استفاده از این فرصت باشد. در کنار این، دو موضوع بسیار مهم باید مورد توجه قرار گیرد:
۱. آموزش سیاسی با رویکرد مقاومت
جای آموزش سیاسی در آموزشوپرورش خالی نیست، اما یا با مطالب غیرمفید پر شده یا بهکلی از برنامه درسی حذف شده است. باید در دستورکار و کتابهای درسی بازنگری کرد. بهعنوان مثال، چیزی به نام «ادبیات مقاومت» در کتابهای تاریخ وجود ندارد، در حالی که بخشهایی از تاریخ باستان که نه کاربردی دارند و نه حتی در دانشگاهها مورد توجهاند، به تفصیل آمده است. این وضعیت در کتاب رسانه، درس آمادگی دفاعی و دیگر مباحث نیز تکرار شده است. وقتی برنامه درسی اصلاح شد، به مسئله بعدی و مهمتر میرسیم.
۲. آمادگی معلمان برای تربیت سیاسی
آیا معلمان ما، بهمثابه یک شبکه مقاومتی، میتوانند اندیشه مقاومت را به دانشآموز منتقل کنند؟ آیا صرف انتقال مفاهیم کافیست؟ چه زمانی باید به دانشآموزان یاد داد که خود، یک هسته مقاومت هستند؟ اگر شبکهای از معلمان این توانایی را داشته باشند و به حفظ و ترویج آن کمک کنند، اتفاق مهمی رخ خواهد داد.
هسته سخت این شبکه باید ترکیبی از معلمان کارآمد، مدیران و فعالان وابسته به اندیشه مقاومت باشد. پس از شکلگیری، این شبکه با وجود متمرکز بودن، از دل معلمان رشد خواهد کرد. ما نمیخواهیم نظام صنفی معلمان ایجاد کنیم، بلکه میخواهیم جایگاه معلمی را ارتقا دهیم. شروع این تحول از دل گفتوگوی مجموعهای از معلمان با نظام آموزشوپرورش خواهد بود.
وی در پایان با جمعبندی گفت:
این دفاع مقدس تحمیلشده، فرصتی برای تحقق این تحولات در آموزشوپرورش است. اگر این اقدامات انجام شود، با نظامی متمایز روبهرو خواهیم بود که تحول اصلی در آن رخ داده است. حتی تغییر رویکردهای علمی نیز از دل همین تحول بیرون خواهد آمد.
اگر نگاه مقاومتی بر آموزشوپرورش حاکم باشد، علوم مفید به دانشآموزان آموزش داده میشود و دیگر خبری از برنامههای درسی ناکارآمد نخواهد بود. در این مسیر، محتوا از دل مشارکت معلم و دانشآموز استخراج خواهد شد و این همان موتور محرک «تحول بنیادین» است؛ تحولی نه مقطعی، بلکه دائمی، پلکانی و تا رسیدن به مرز آموزشوپرورش اسلامی.
انتهای پیام/