• امروز : سه شنبه - ۱ خرداد - ۱۴۰۳
  • برابر با : 14 - ذو القعدة - 1445
  • برابر با : Tuesday - 21 May - 2024
9

اتفاقات درون مدرسه‌ای، عادی و نه عجیب

  • کد خبر : 3297
  • ۲۲ مهر ۱۴۰۱ - ۲۱:۲۷
اتفاقات درون مدرسه‌ای، عادی و نه عجیب
حس می‌کنم درصد قابل توجهی از بچه‌های ما در حال مطالبه توجه هستند، در حال مطالبه به رسمیت شناخته شدن، مطالبه مبانی فکری و چیستی نظریه تمدن اسلامی،در حال مطالبه مدیر تراز. به نظرم جز جهت‌دهی به هیجانات و مطالبات فعلی چاره دیگری نداریم، رسیدن به نظریه انقلاب درون انقلاب‌‌. از تحول بنیادین آموزش و پرورش گرفته تا اسناد تحولی روی زمین مانده دیگر که حتی اسامی‌شان هم به گوش مخاطبین‌مان نرسیده است.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، فرهاد واحدی: پیرامون اتفاقات اخیر در مدارس، پیرامون دانش‌آموزانی که مراحل رشد خود را سپری میکنند به عنوان یک معلم می‌نویسم. راستش را بخواهید اگر دانش‌آموز امروز واکنشی که الان نشان می‌دهد را نشان نمیداد باید به حیاتش شک می‌کردیم. او در حال طی روند بلوغ طبیعی خویش است و به دنبال بزرگ شدن، یافتن هویت، انتخاب کردن و هزینه دادن برای انتخاب خود است. به قول دوستی، اوایل این اتفاقات اخیر در فضای مجازی شوخی‌هایی رد و بدل میشد که رنگ و بوی تحدی داشت برای نوجوانان ما؛ مثلا اینکه: «شنبه با شروع شدن سال تحصیلی اغتشاشگران می‌روند مدرسه و اغتشاشات جمع می‌شود‌» یا مثلا «به جای اینکه پدر و مادرها بروند جلوی مدرسه دنبال بچه‌ها، باید بروند جلوی اوین دنبالشان»

یا «به جای پلیس باید ناظم مدرسه بیاوریم تا اغتشاشات را جمع کنیم» و از این قبیل طنازی‌ها که با اعلام میانگین سنی اغتشاشگران و مهر تأیید نهادهای امنیتی، بوی واقعیاتی تلخ گرفت در زیر پوست اجتماعی این نسل. از سوی دیگر موضوعاتی که این دانش‌آموزان شاهدش بوده‌اند، از جهت شناختی راهی جز این مسیر جلوی رویشان نمی‌گذارد. با مرور اعتصاب‌های معلمین در کلاس‌های درس و با عینک یک دانش‌آموز اینطور مقدمه چید و نهایتأ به این نتیجه رسید که مسئولین نسبت به مطالبات بی‌توجه هستند و تا زمانی که احساس خطر نکنند مطالبات رسیدگی نمی‌شوند.

فراتر روم چرا که این مخاطبین چیزی جدای از جامعه و مطالبه جامعه نیستند، نباید از واقعیات چشم‌پوشی کنیم، باید بدانیم و بدانند که می‌دانيم و می‌خواهيم. این غروبی که روی سر جامعه سایه انداخته، تماما ناشی از جمعیت متراکم مگسانی است که از بوی خون و چرک لبریز از میان زخم‌های باز و عفونی شده جامعه، این چنین هجمه آورده‌اند و بی‌مهابا این‌سو و آن‌سوی مرزها وز وزهای گوش‌خراش به راه انداخته‌اند. رهبر انقلاب در دیدار با مردم قم در تحلیل اغتشاشات دی‌ماه ۹۶ فرمودند: «این‌جوری نیست که ما هیچ اشکالی نداریم، فقط دشمن خارجی است که دارد [مشکل ایجاد میکند]؛ نه، مگس روی زخم می‌نشیند؛ زخم را خوب کنید، زخم را نگذارید به وجود بیاید. ما اگر مشکل داخلی نداشته باشیم، نه این شبکه‌ها میتوانند اثر بگذارند، نه آمریکا میتواند هیچ غلطی بکند».

اما به راستی بر تن جامعه‌ای که ریشه‌اش در فرهنگ غنی تشیع آب دیده و متولیانش داعیه‌ی امتداد آن در ساحت حکمرانی اجتماعی را دارند، این همه زخم باز و چرکی چه می‌کند؟

به راستی چه چیزی باعث شده وقتی درمان درست بیخ گوش ماست، این زخم‌ها این چنین به حال خود رها شوند و بوی گند عفونتشان در هوای تعاملات اجتماعی پراکنده شود؟ راستش حتی وقتی نفست را در سینه حبس می‌کنی و به خود جرات می‌دهی تا به این زخم‌های چرکین نزدیک شوی، در کمال تعجب می‌بینی که جمعیتی از مدعیان طبابت، بر دور این زخم‌ها حلقه زده‌اند ولی انگار به جای تمرکز بر زخم‌های باز و چرکین، در همان فضای عفونت‌آلود، غرض اصلی حضور خود در اطراف پیکر تکه و پاره جامعه را از یاد برده‌اند و کاری جز این ندارند که به صورت یکدیگر چنگ بزنند و همدیگر را مقصر ایجاد زخمی بدانند که دهه‌ها است که از ایجاد آن زمان می‌گذرد.

در این بین اما تلخ‌تر و عجیب‌تر آن است بعد از چند دهه حضور ناموفق و بی‌ثمر در اطراف بالین مریض، نه‌تنها هیچ گروهی از این اطبای قلابی حاضر نیست که عرصه را برای نسخه‌ای اصیل و کارآمد، باز کند، بلکه با کمال وقاحت هر از چندگاهی از فرصت سوء استفاده می‌کنند و به بهانه‌ی نیش‌های تند مگس‌های وحشی شده از بوی خون، همان مرهم قدیمی و گند‌گرفته‌شان را با اصرار بیشتر بر زخم می‌فشارند و وخامت حال جامعه را به حساب این می‌گذارند که اهالی جامعه ولو برای لحظه‌ای از کیمیای طب ایشان غافل شده و بهانه حضور طبیب دیگری را بر بالین خود گرفته‌اند!

نمی‌دانم در این بین به راستی باید چه کرد؟ باید دل به حال دانش آموزان کشور سوزاند یا باید به حال زخم‌های قدیمی و عفونت گرفته، گریست؟ یا باید از دست خود طبیب‌انگاران مدعی و مرهم‌های گند‌گرفته‌شان، فریاد زد یا… واقعا نمی‌دانم. شاید باید از این همه تصویر زشت و پلید، بغضی ساخت، سینه ستبر کرد و بدون ترس از منجلاب کثافتی که خودطبیب‌انگاران به بار آورده‌اند و بر سر آن معرکه گرفته‌اند، مرهمی راستین برای زخم‌های باز و چرکی شده جامعه ایران تدارک دید. چه بسا اینگونه زخم‌هایی شفا پیدا کند، عطر بهبودی و ترمیم از غلبه‌ی بوی چرک و خون بکاهد، سکه خود، طبیب‌انگاران زالوصفت از رونق بیافتد، از جمعیت خرمگسان کاسته شود و شاید اندکی از تب بدخیمی که به جان جامعه افتاده کاسته شود.

اما پیرامون رفقای جانم یعنی دانش‌آموزان جمهوری اسلامی ایران، حس می‌کنم درصد قابل توجهی از بچه‌های ما در حال مطالبه توجه هستند، در حال مطالبه به رسمیت شناخته شدن، مطالبه مبانی فکری و چیستی نظریه تمدن اسلامی،در حال مطالبه مدیر تراز. به نظرم جز جهت‌دهی به هیجانات و مطالبات فعلی چاره دیگری نداریم، رسیدن به نظریه انقلاب درون انقلاب‌‌. از تحول بنیادین آموزش و پرورش گرفته تا اسناد تحولی روی زمین مانده دیگر که حتی اسامی‌شان هم به گوش مخاطبین‌مان نرسیده است.

مخلص کلام، به عنوان معلم وظیفه خود می‌دانم نه تنها شنونده دلسوز سوالات دانش‌آموزان باشم بلکه روند کلاسم را طوری تنظیم کنم که پاسخ سوالات‌شان جز امید و بلوغ و محکم‌شدن‌شان در این فتن آخرالزمانی حاصل دیگری نداشته باشد. این بازی هم مرحله جدیدی است برای بزرگتر شدن و محکم‌تر شدن سلام‌فرمانده‌خوانان. چه خوش فرمود آن بزرگ‌مرد که هر چه به قله ظهور دولتش نزدیکتر میشویم هوا برای تنفس کمتر میشود.

انتهای پیام/

لینک کوتاه : https://rastakhabar.ir/?p=3297
  • نویسنده : فرهاد واحدی
  • منبع : رستانیوز
  • 425 بازدید
  • بدون دیدگاه

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.