چماق و هویج یک اصطلاح در زبان انگلیسی است. (carrot and stick) اشاره به راهبردی میانهی تشویق و تنبیه دارد. مَثلی که در فضای تحلیل سیاسی این روزها زیاد شنیدهاید و بازارش داغِ داغ است. هویج برای تشویق و چماق هم برای اینکه طفل معصوم از راهی که مطلوب است کج نرود. ربط اینها به «معلمی شغل انبیاست» چیست؟! عرض میکنم.
کلیشهتراشی
چانه زدن برای توجه و علاقه و سرمایهگذاری دون شأن معلم است ولی چرخ نظامات مدرن و ساختارهای اجتماعی مطابق سنتها و قوانین همین حوزه میچرخد. مطابق توجه به نیروی انسانی و گرامیداشت سرمایهها. چیزی که خلاف آن را شاهدیم و چرخ نهادهای حاکمیتی جای آنکه بر پاشنهی این سنتها و قواعد مدیریت منابع انسانی بچرخد، بیش از هر چیز دیگر به مدار بیتوجهی و نگاه مصرفی به آموزش و پرورش و ساکنان خیابان شهید قرنی میچرخد. تهش هم میمانند در مدیریت و برنامهریزی و به جبران کمکاریها از «معلمی شغل انبیاست» چماق ساخته و به سان لولو، معلمان را از نتایج برزخی معلمانِ بد میترسانند و بعضی وقتها هم به اقتضای شرایط از آن هویج خوشرنگ خوشمزهای میتراشند و نشان دادن قرب و عظمت معلمان در بهشت را بهانهای میکنند برای مهر و موم کردن مسئلهی اصلی.
دودوتا چهارتا؟!
بیاید دودوتا چهارتا. بیایید حساب و کتاب. وزارت آموزش و پرورش یک میلیون کارمند دارد. کارمند که نه مجموعه را همان معلم بگوییم. یک میلیون نفری که دور هم یک نظام اجتماعی و انسانی را شکل دادهاند. و خب از صبح تا شب هم ممکن است نتوانند از دودوتایشان چهاری بیرون بکشند. آموزشوپرورش سیستمی با شرایط خاص و ویژگیهایی منحصر به فرد است. از درآمد و کار و بازدهی و فرآیند ارزیابی که بگذریم اصالت این سیستم همین نیروی انسانی ویژهایست که دارد. میان همین نیروهای انسانی، سرمایههایی هم هست. معلمهایی که میان همین ساختار، حقیقتِ معلمی را باور دارند. معلمهایی که عاشق مشغلهشان هستند و به قول بزرگترها دودوتایشان با دودوتای آدمهای عادی فرق میکند و حاصلش از ۸ و ۹ هم بیشتر میشود. از این دردانه معلمهای اعتبارساز و اعتباربخش به وزارت آموزش و پرورش فعلا بگذریم. که این حدود یک میلیون نفر، همگی این شکلی نیستند. هر که لباس معلمی تن زده باید اینگونه باشد ولی خب این شرایط دلخواه دفعتاً و به یک باره حاصل نمیشود. مگر اینکه میان نهادهای حاکمیتی قدرت قاهرهای باشد که نعبوذ بالله دستی بر کن فیکون داشته باشد.
چانهزنی
قلب تپنده، مغز، یا حتی جگر هم نه. نیروی انسانی و سرمایه انسانی همه چیز نهادهای اجتماعی و انسانی است. نیروی انسانی توجه میخواهد. آرامش خاطر و دل قرص و چیزهای دیگری که اقتضای روابط انسانی است و خودتان بهترش را میدانید. بگذریم، مسئلهی معلمها با نهادهای حاکمیتی و سیاستگذار مسئلهی سرمایهگذاری و اصلاح رویه کنونی است. مسئلهی امید است و حمایت. نه مسئلهی چماق و هویج. جای توجه رسیدهایم به «جمع کنید بروید» و «همین است که هست» و نمیشود و نخواستن. رسیدهایم به دید مصرفی به آموزش و پرورش. شأن معلم، چانه زدن برای یک قِران دوزار حقوق بیشتر یا گدایی توجه و قربان صدقه و نامه فدایت شوم از نهادهای حاکمیتی نیست. شأنش پیمبری است. اصلا «معلمی شغل انبیاست.» را کجکی فهمیدهایم. این معلمی است که پیغمبری را جایگاه و عظمت داده، این پیغمبر است که به واسطه جایگاه معلمی ارج و قرب یافته نه برعکس.
راه و چاه
آیهی ۳۲ از سوره پنجمِ کلام الله. یا به قول امروزیها آدرسش میشود ۰۵:۳۲
در میانهی همین آیه است که ربط معلمی و آنچه گفته شد را با طبابت میبینیم: «… هر کس نفسی را از مرگ نجات دهد، مثل آن است که همهی مردمان را نجات بخشیده…» امام خمینی (ره) متاثر از حضرت علامه تفسیر جالبی از این آیه ارائه میدهند و دقیقترین تأویل برای آن را نجات از ضلالت میدانند. نجاتی که درست جایگاه معلمی و رسالت است. و معلم را با هر معنایی و در هر جایگاهی تعریف کنیم، در میانهی این نجات دادن قرار دارد. چه نجات از ضلالتهای دنیا و چه راه و چاه آخرت. غیبدانی هم نمیخواهد که هر فردی، به اندازهای مشمول آیه است که به معنای اصیل آن نزدیکتر باشد. روابط انسانی را دو وجه است، اگر میدیرت را از قبیل همین روابط انسانی بدانیم توجه به هر دو وجه است که پایداری ارتباط و سیستم را میرساند. دو وجه مختلف از یک ارتباط که توجه هر طرف معطوف به وسیله و وظایف خودش است. نسبت معلمان با بدنه حاکمیت و نهادهای بالادستی سیاستگذار حوزه آموزشوپرورش را چنین چیزی در نظر بگیرید. هر طرف باید متناسب با وظیفهاش حرکت کند. به دور از کلیشه و به دور تراشیدن چماق و نشان دادن هویج. اینکه معلمی عشق است و شغل انبیاست و مشغلهای بس عزیز، چیزی از وظایف بقیه کم نمیکند. نباید چما
ق و هویج شود بر سر معلمان. کلیشه سازی نه فضای مسموم رسانه در مورد معلمان را بهبود میدهد و نه کارمندان بخشنامهای آموزش و پرورش را به یکباره معلم و تحولخواه میکند.
بشنو از نِی
به گفته مقام معظم رهبری عبور از گردنههای دشوار پیشرفتِ نزدیک قله، جز با کمک و ایفای نقش توسط آموزش و پرورش ممکن نیست.
این نقشآفرینی توجه و دقت و برنامهریزی و مسئول متعهد و مجاهدی میخواهد که جای کلیشهتراشی و بازی با هویج و جماق دید سرمایهگذاری به آموزش و پرورش داشته باشد.