







تجمع امروز موافقان افزایش سقف سنی پذیرش در دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی، بار دیگر نقش اقلیتی را آشکار کرد که سالها با فشارهای پیامکی، لابی سیاسی و القای مطالبات شخصی بهعنوان عدالت آموزشی، روند تصمیمسازی آموزشوپرورش را به انحراف کشاندهاند. گروهی که با وجود عدم صلاحیت برای ورود به مسیر تربیت معلم، تلاش میکنند با اعمال فشار رسانهای و سیاسی، قانون را به نفع خود تغییر دهند و منافع ملی را قربانی خواستههای فردی کنند.
روپوشها و مقنعههای نو، بوی شیرین کتابهای مدرسه و کلی کولهی رنگارنگ؛ کلیت مهرماه همین است. آدمکوچولوها مدرسه میروند و قدم روی قدم میگذارند تا یاد بگیرند؛ تا بزرگ شوند؛ تا به آرزوهای دنیای بچگیشان برسند؛ ولی همیشه هم همینقدر ساده نیست. بعضی وقتها مهرماه خوابهای دیگری هم برای دانشآموزان دیده است.
فرآیند تصمیمگیری در آموزشوپرورش طی سالهای اخیر، بهجای آنکه بر پایه پژوهشهای عمیق، نظر کارشناسان و عقلانیت سیاستگذاری استوار باشد، بیش از پیش در مدار کمپینها، تجمعات و فشارهای سیاسی و اجتماعی گرفتار آمده است. رویهای معیوب و دومینووار که نهتنها استقلال و اعتبار این نهاد بنیادین را خدشهدار کرده، بلکه هزینههای سنگین و پیامدهای بلندمدتی بر نظام تعلیموتربیت کشور تحمیل نموده است.
پس از اعلام نتایج کنکور ۱۴۰۴، برجستهسازی دوگانهٔ «مدارس خاص ـ مدارس دولتی عادی» در رسانهها و شبکههای اجتماعی، تحلیلی نادرست و انحرافی است. در این یادداشت با تبیین سهم طبیعی سمپاد و نمونهدولتیها در رتبههای برتر، تأکید میشود که دوگانهٔ واقعی، «آموزش رایگان دولتی» در برابر «آموزش پولی غیردولتی» است و تمرکز بر دوگانهٔ کاذب، ریشهٔ اصلاحات غلطی چون کنکور دوبار در سال و افزایش فشار بر دهکهای پایین شده است.
گفتوگوی دیشب در برنامه زنده پرسشگر شبکه آموزش، بار دیگر پرده از چرخه نگرانکننده و مسبوق به سابقه تصمیمگیری در آموزشوپرورش برداشت. چرخهای که پژوهش و دادههای علمی در آن جایی ندارند و تصمیمات کلان، اغلب بر پایه برداشتهای سطحی و ملاحظات کوتاهمدت اتخاذ میشوند. مصوبه اخیر افزایش سقف سنی پذیرش دانشگاه فرهنگیان، نمونهای تازه از این روند تکراری است که نه تنها کیفیت تربیت معلم را تهدید میکند، بلکه آینده آموزش کشور را در معرض پیامدهای راهبردی و بلندمدت قرار میدهد.
در میانهی فاجعهی غزه و سکوت سنگین جامعه علمی جهان، «هنری ژیرو» با مفهوم تکاندهندهی «مدرسهکُشی» پرده از ابعاد تازهای از جنایات اسرائیل برمیدارد؛ جنایتی که تنها به کشتار انسانها محدود نمیشود، بلکه با تخریب نظاممند مدارس، دانشگاهها، مراکز فرهنگی و حافظهی جمعی فلسطینیان، آیندهی یک ملت را هدف گرفته است؛ آیندهای که قرار است به دست فراموشی سپرده شود.
گاه یک تصویر از کتاب درسی میتواند کلاس را زیر و رو کند. همان روز که پرترهی استاد فرشچیان در طلیعهی درس "نام نیکو" به چشم خورد و تجربهای تازه از زیبایی و شگفتی را به شاگردانم بخشید؛ تجربهای که شاید بیشتر از هر واژهای، در ذهنشان ماندگار شد.
مجتبی همتیفر، پژوهشگر تعلیم و تربیت، در یادداشتی با تشکر از دغدغه رئیسجمهور نسبت به آموزشوپرورش نوشت: آقای رئیسجمهور! جای اولویتهای مهمی در بیان و دغدغههای شما درباره آموزشوپرورش خالی است. اولویتهای فعلی دولت بیشتر معطوف به ساختمان و تجهیزات مدارس و اقدامات جزئی است و نمیتواند مشکلات ریشهای نظام آموزشی را حل کند و تمرکز راهبردی باید بر توسعه دوره پیشدبستانی، ارتقای کیفیت معلم، مدیریت مدرسه و رفع گلوگاههای اصلی باشد تا عدالت و کیفیت آموزشی به طور ملموس تحقق یابد.
روز خبرنگار یادآور کسانی است که در مواجهه با خطر، حقیقت را روایت کردند و جان خود را فدا نمودند. امروز آموزشوپرورش به میدان اصلی نبرد روایتها تبدیل شده است. جایی که روایتهای تحریفشده و تلاش برای تضعیف اعتماد عمومی به این نهاد حیاتی، فراگیر شده است. معلم خبرنگار، باید بتواند با نگاهی عمیق به نظام تعلیم و تربیت و مسائل اجتماعی، مسئولانه صدای واقعی آموزشوپرورش را به جامعه منتقل کند و در پیگیری مطالبات و حل مسائل در مسیر تحول، نقشآفرین باشد. او باید بداند تلاش برای سلب اعتبار آموزشوپرورش از آنجا نشأت میگیرد که این نهاد اثرگذار و تعیینکننده آینده جامعه است و در این جنگ همهجانبه، بنیانهای فکری و هویتی جامعه و نسل آینده مورد هدف واقع شده است.