به گزارش سرویس تربیت معلم پایگاه خبری تحلیلی رستا، فاطمه محب:
به گفته هلن کلر: «تا زمانی که تودهی مردم برای بهبود حال یکدیگر احساس مسئولیت نکنند، عدالت اجتماعی تحقق نمییابد».
همهی ما انسانها برای رسیدن به هدف یا اهدافی، تلاش میکنیم و گاهی شرایط ایجاب میکند که ما از دیگران بخواهیم برای رسیدن به هدفمان، شرایط را برای ما فراهم کنند و خواستههای ما را برآورده کنند. عدالت آموزشی، هدفی است که در قرن بیستویکم توجه همه را به خود جلب کرده است؛ هدفی که میتواند سطح علم و رفاه را بالا ببرد و پلی برای ارتباطات جهانی باشد.
مسئلهای که در عصر حاضر و در کشورمان ایران وجود دارد این است که آیا دانشآموزانی که در روستا، بدون هیچ امکانات گرمایشی در پاییز و زمستان درس میخوانند، با دانشآموزانی که در شهر و با بهترین امکانات گرمایشی درس میخوانند یکسان هستند؟ آیا بودجهای که صرف مناطق محروم میشود باید با مناطق پرجمعیت یا سطح بالا یکسان، کمتر یا بیشتر باشد؟
سوالات فراوانی در این حوزه مطرح است که جواب آنها درگرو شناخت اصولی حیطهی عدالت آموزشی است. دامنهی عدالت آموزشی بسیار گسترده است؛ به گونهای که نمیتوان برای آن مرزی در نظرگرفت. برای اینکه دستیابی به اهداف هر حوزه راحتتر باشد، لاجرم آن را به قسمتهای مختلف تقسیم میکنند و برای آن ستون و محور تعیین میکنند. در حوزه عدالت و بخش عدالت آموزشی، دو محور و ستون مهم، «عدالتخواهی» و «عدالتسازی» است.
براساس این دو محور، نقش عوامل در نظام آموزشی مشخص میشود. نمیتوان به طور دقیق گفت که نقش کدام یک از این دو محور مهمتر و پررنگتر است؛ اما معلمان، مدیران، دانشآموزان و… درفرایند رسیدن به خواستهها، میتوانند از این دو محور استفاده کنند.
مفهوم عدالتسازی و عدالتخواهی چیست؟ آیا هر دو یکی هستند یا از یکدیگر تفکیک شدهاند؟
بنابر بررسیها، عدالتسازی، ساخت عدالت است؛ عدالتی که براساس نگرش و افکار یک یا گروهی از افراد بنا شده است. عدالتسازی مانند این است که دولت برای شرایطی جدید، قانون جدید وضع کند. به عبارت دیگر عدالت سازی، ایجاد شرایطی است که در گذشته وجود نداشته اما می توان با ایجاد آن، حقوق افراد را به صورت مطلوب و درست برآورده کرد و رضایت اکثریت را به دست آورد. در این محور، تلاش و همت فردی از اهمیت زیادی برخوردار است.
درحوزهی عدالتخواهی، فرد انتظار دارد طرف مقابل انتظارات او را برآورده کند و تلاش فرد مقابل اهمیت بیشتری دارد. در این محور، رابطهی مطالبهگری و مبارزه برای خواستهها، اولویت دارد. با توجه به روال کار مدارس کنونی، خوشبختانه یا متاسفانه به کارگیری محور عدالتخواهی بیشتر به چشم میخورد. به گونهای که از سطح خرد به کلان، معلم از مدیر انتظار دارد تجهیزات مطلوب را در اختیار او قرار دهد. مدیر از اداره انتظار دارد سرمایههای لازم را در اختیارش قرار دهد تا بتواند امکانات مورد نیاز مدرسه را تهیه کند و به همین منوال، ادارات از وزارتخانه انتظار دارند بودجهی بیشتری برای امور آموزشی تخصیص دهند تا با توجه به آن، درخواست مدیران را برآورده کنند. باید دانست که «خواستن» به تنهایی شرایط ایدهآل را فراهم نمیکند!
تحقق عدالت آموزشی در پرتو محور عدالتسازی و عدالتخواهی
فراهم کردن شرایط تحقق دو محور عدالتسازی و عدالتخواهی به عوامل دیگری هم بستگی دارد؛ مانند بحث بودجه یا خبره بودن عوامل دست اندرکار. اگر سرمایهی کافی نباشد، اینکه از طرف مقابل بخواهیم که وضعیت مطلوب را فراهم کند، مانند این است که از او بخواهیم به دیوار مشت بزند! از طرفی وقتی سرمایه باشد، ولی طرف مقابل نداند که باید در چه حوزهای سرمایه را استفاده کند مانند این است که در دریا آب بریزد. اثر کار باید مشخص باشد و این وقتی میسر است که همهچیز درجای خود باشد و هرکس، مسئولیتهای خود را به درستی انجام دهد.
به هر روی، در ابتدا و انتهای مباحث عدالت، عدالتخواهی و عدالتسازی وجود دارد؛ چه در بحث مالی و چه در بحث انسانی. تاثیر این دو محور بر یکدیگر هم پنهان نیست. این دو محور مانند دو بال، سایر عوامل حوزه عدالت آموزشی را تحتالشعاع قرار میدهند، به گونهای که بتوان از زمان حال به آیندهای نامعلوم پرواز کرد؛ پروازی که انتهایش ناشناخته است اما شادی و موفقیت جمع کثیری از افراد ساکن این مرز و بوم را به دنبال دارد.
در نهایت، مهمترین سوال این است که عدالت آموزشی برای مدارس مناطق مختلف چگونه به صورت صحیح میسر میشود؟
ادامه دارد…