به گزارش پایگاه خبری_تحلیلی رستا؛ سرویس تحول بنیادین، عاطفه حسن زاده؛ آرازِ یازده ساله کوچکترین فرزند علیمردانخان است. مدتی میشود یکجانشین شدهاند تا هم دنگ و فنگشان کمتر باشد و هم بچههای ایل از درس خواندن نیفتند. یکجانشین بودن و خاکی بودن، ایل را زمینگیر میکند. ایل را ییلاق قشلاق کردن و کوچ و بادی بودن زنده نگه میدارد. آرزوی آرازِ یازده ساله به قول خودش رئیسجمهور شدن است و اگر بنشینی پای حرفهاش رئیس جمهور بودن را چیزی مثل رئیس ایل بودن تصور میکند. شرایط سخت است اما باز هم آقای معلم هر روز وسایلش را برمیدارد و میرود توی خانههای سنگ و گلی یکی از نقاط زاگرس میانی تا به دوازده سیزده فرزند ایل سواد یاد بدهد. آقای معلم هر چقدر هم که خوب باشد گیر کاغذهای بخشنامه و ابلاغیه و دستورات است. گیر تدریس سرفصلها در موعد مقرر! آقای معلم روی تخته مینویسد: موضوع: انشا از زبان یک رانندهی تاکسی! بچهها به هم نگاه میکنند. موضوع انشا را “ابلاغ” کردهاند و خب، اینکه فرزند ایل، تا به حال سر و کارش به راننده تاکسی نیفتاده، هیچ ایرادی ندارد!
تمرکزگرایی در آموزش و پرورش از جمله مسائلیست که دامنه آسیبهای آن ساحت عدالت آموزشی را خدشهدار کرده است. سیاستها و تصمیمگیریهای تمرکزگرا و از بالا به پایین، فارغ از بستن دست نیروهای صف و کور کردن دریچههای خلاقیت در بخش اجرایی یعنی مدیران و معلمان، آسیبهای جامعهشناختی و روانشناختی گوناگونی را به دنبال خواهد داشت.
تمرکزگرایی یعنی چه؟
همانطور که از صورت واژه پیداست، تمرکزگرایی به معنی راهبری کردن همه امور از یک مرکز یا تجمع بیش از حد قدرت در یک مرکز است. همین تصمیمگیری و بخشنامه دادن درباره بدیهیترین چیزها مثل انتخاب موضوع انشا و رسیدن به سرفصل فلان کتاب تا انتهای آبانماه از طرف وزارتخانه یا اداره کل، مثال نزدیکی است که تعریف کاملی از چیستی تمرکزگرایی به دست میدهد. ممکن است بگویید که خب؛ چه ایرادی دارد؟! در این گزارش بناست به ایرادات اینگونه اداره کردن آموزش و پرورش از جوانب گوناگون بپردازیم.
پرسه در حوالی تمرکز زادیی
به نقل از خبرگزاری ایسنا، سید محمد بطحایی وزیر پیشین آموزش و پرورش در مهرماه سال ١٣٩٧ با تاکید بر اینکه نحوه اداره آموزش وپرورش باید تغییر کند و یکی از راههای تحول، تمرکز زدایی و تفویض اختیار است گفت “این تمرکزگرایی چنان بر نظام تعلیم و تربیت سایه افکنده که خلاقیت را از بین برده و آموزش و پرورش را زمینگیر کرده است.”
بطحایی در ادامه اشاره کرد که “در دهههای اخیر دائما سند تهیه کردیم و بخشنامههای بسیاری را به عنوان سند راهبردی به مدارس ارسال کردیم. به طوری که تصور میشد مدارس خودشان فاقد هرگونه تفکر و خلاقیت هستند و نیازمند ارسال راهکار هستند.”
از جمله آسیبهای متمرکز بودن اداره آموزش و پرورش نادیده گرفتن نقش مدیران و معلمان و حتی دانشآموزان در تصمیمگیریهاست. درواقع خط مقدم تعلیم و تربیت که مسئولیت اجرای سیاستها را برعهده دارند و بیش از بخش ستادی به خلأهایی که تنها در زمان اجرا نمایان میشوند اشراف دارند، هیچ استقلالی در تصمیمگیری در ندارند.
مدیر مدرسه متوسطه دوم تیزهوشان (دخترانه) بعلاوه با اضافه کردن مجریان تصمیمات یعنی مدیران و معلمان قلمرو وسیعی از فکر و اندیشه در اختیار نهادهای تصمیمگیر قرار خواهد گرفت و تفکر و خلاقیت این بخش در دو طرفه کردن مسیر یکطرفهی ابلاغات از بالادست نقش موثری خواهد داشت.
تمرکزگرایی؛ میراثی از نظام شاهنشاهی
ابلاغ دستورات از بالا به پایین، حق دخل و تصرف نداشتن و فرمانبرداری صرف زیردستان و نادیده گرفتن نقش آحاد اجتماع در تصمیمگیریها مولفههاییست که در نظامهای سلطنتی با هدف یکنواخت ساختن هویت مردم و بالتبع سهولت حکومت بر آنها وجود داشته است. هویت چندپارچه جغرافیایی و قومیتی و زبانی ایران در زمان حکمرانی این نظامها مانعی در راه این یکنواختی بوده است. ماحصل این عقبه تاریخی فربه از نظام ارباب و رعیتی غالب شدن روح تمرکزگرایی در ایرانِ امروز، از نهادها تا خود مردم است و ممکن است اساسا بافت جامعه و تفکر غالب بر مردم قدم برداشتن به سمت تمرکززدایی را برنتابد.
در نظر نگرفتن تناسبات در سیستمهای تمرکزگرا
در حال حاضر شاهد “مساوی” بودن و یکسانسازی شرایط تحصیل بین دانشآموزان سراسر کشور هستیم. حال آنکه اینگونه یکسانسازی، به بیعدالتی متمایلتر است! چرا محتوای درسی عشایر با روستانشینان و شهرنشینان یکسان است؟ چرا جایی برای توجه به تفاوتهای فردی در محتوای دروس باقی نمانده است؟ فکر میکنید معلمی که در یکی از کلاسهای روستا مشغول به کار است بهتر میداند که چه چیزی مورد نیاز دانشآموز کلاسش است یا مدیر اداره کلی که شاید اصلا خبر از وجود این معلم در چنین روستایی ندارد؟ یا به فرض معلم، علاقه دانشآموز را کشاورزی شناسایی کرده، اما دانشآموز مجبور است ریاضی بخواند، چون از بالا گفتهاند! چرا هم دانشآموز شهری و هم دانشآموز روستایی باید یک محتوا دریافت کنند؟ چرا بازه حضور و فعالیت مدارس بدون توجه به تفاوتهای آب و هوایی جغرافیایی، در سراسر کشور یکسان است؟ چرا به زبان قومیتهای مختلف ایران در کتب درسی، عنایت چندانی نمیشود تا هر قومیت حق دریافت محتوا به تناسب زبان و گویش و لهجه خودش را داشته باشد؟ چرا تفاوتهای مذهبی در نقاط مختلف کشور چندان در نظر گرفته نمیشود؟
جواب همه این سوالات، در تمرکزگرایی خلاصه میشود. چون سیستم متمرکز است، مجال در دست داشتن قدرت و اعمال تصمیم به مناطق نمیرسد تا متناسب با شرایط، دست به اتخاذ تصمیم بزنند.
محمدرضا پورمحمدی، استاندار آذربایجان شرقی در پنجم بهمن سال ۹۹ در جلسهای مطرح کرد که مادامی که تصمیم گیریها و برنامهریزیها به صورت متمرکز در کشور گرفته شده و میزان اختیارات استانها محدود شود، نمیتوان انتظار درستی از پیشبرد اهداف داشت.
وی همچنین با انتقاد از نبود قدرت تصمیم گیری لازم در استانها گفت که تمرکزگرایی و محدودکردن اختیارات استانها صحیح نیست.
بعلاوه باید دانست که عدالت به معنی تساوی نیست، بلکه به معنای تعادل است و نمیشود روی یکسانسازی و غالب کردن هویت یکسان به مردم، اسم عدالت گذاشت. خوب است برخی اختیارات به مناطق مختلف واگذار شود تا با رعایت تناسبات فردی، قومیتی، زبانی و جغرافیایی به سمت عدالت گام برداریم.
نبود اهمیّت تمرکززدایی بین پرورشیافتگان تمرگزگرایی
بسیاری از ما حداقل دوازده سال از حساسترین سالهای زندگیمان را در آموزش و پرورش گذراندهایم. از نظرگاه جامعهشناسی و روانشناسی، اساسا مردمی که در سیستمهای تمرکزگرا رشد یافتهاند به مردمی بدون خلاقیت و کنشگری و آلت دست تبدیل میشوند. در حال حاضر از چالشهای اساسی رفتن به سمت تمرکززدایی، حاکم شدن روح تمرکزگرایی بر افراد اجتماع و پذیرش این حالت از جانب آنان است و هیچ همیتی در جهت شکستن ساختارهای متمرکز و رسیدن به حالتهای نیمهمتمرکز که شدت تمرکز در آن کمتر است و غیرمتمرکز که مشابه اداره ایالتی است وجود ندارد.
همچنین محمدباقر قالیباف، رئیس مجلس شورای اسلامی در چهارم بهمن سال ۹۹ طی جلسهای با تاکید بر اهمیت تمرکززدایی اظهار داشت که بحث تمرکزگرایی و سیستم نیمه متمرکز یکی از بحث های بسیار مهم و کلیدی در حوزه کشورداری است و بنده بیش از ۲۵ سال است که اگر هر کار و فعالیتی انجام دادم، متمرکز روی این بحث بوده است. بعلاوه رسیدن به ساختار نیمهمتمرکز و غیرمتمرکز نیازمند مدیران دارای صلاحیت و توانمند جهت تفویض اختیارات از مرکز و تدبیر امور است. همین موضوع وجود نظام سنجش صلاحیت مدیران را ضروری میکند.
آینده آموزش در ایران
با تلنگر کرونا و در ادامه جهش ناگهانی در فرآیند آموزشهای مجازی، پیشبینی میشود مدل آموزش طی سالهای آتی دستخوش تحولات شگرفی شود. از جمله پیشبینی میشود مدل آموزش مجازی به سمت شخصیسازی برود. درواقع چیزی مشابه گوگل و اینستاگرام! نحوه کار گوگل و اینستاگرام به این ترتیب است که محتوا و ریزدادههایی که توسط شما و دوستانتان بیشتر مشاهده میشود و درواقع مورد علاقه شماست در لیست محتواهای پیشنهادیتان قرار میگیرد! یعنی محتوا مطابق با میانگین میل شما تبدیل به کلانداده و برای شخص شما تهیه، تدوین و پیشنهاد میشود که این موضوع نشان از انقلابی بزرگ در روشهای آموزشی دارد! درحالیکه ایدهآل ما از برقراری عدالت و کاهش شدت تمرکزگرایی تالیف محتوای خاص برای هر منطقه جغرافیایی بود، با این امکان، محتوا برای فرد فرد جامعه قابل تدوین است. در چنین شرایطی اگر آموزش و پرورش تکانی نخورد، در رقابت با سیستمهای نوظهور و خصوصی آموزش مغلوب و از دور کنار گذاشته خواهد شد.
اینکه حالت ایدهآل ساختار آموزش و پرورش چیست موضوعی تخصصی و قابل بحث است اما اینکه این شدت از تمرکز در اداره آموزش و پرورش عایدی جز آسیب برای آن ندارد بدیهی است.
با حرکت پویا و فعال به سمت تغییر در ساختارهای فرسوده آموزش و پرورش شاهد رضایت عموم از این نهاد بزرگ خواهیم بود.