







تجمع امروز موافقان افزایش سقف سنی پذیرش در دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی، بار دیگر نقش اقلیتی را آشکار کرد که سالها با فشارهای پیامکی، لابی سیاسی و القای مطالبات شخصی بهعنوان عدالت آموزشی، روند تصمیمسازی آموزشوپرورش را به انحراف کشاندهاند. گروهی که با وجود عدم صلاحیت برای ورود به مسیر تربیت معلم، تلاش میکنند با اعمال فشار رسانهای و سیاسی، قانون را به نفع خود تغییر دهند و منافع ملی را قربانی خواستههای فردی کنند.
فاطمه غلامپور، فعال دانشجویی در یادداشتی نوشت: نتیجه نهایی ایده اعطای یارانه آموزشی، طرحی که تلاشها برای اجرای آن چندین سال در دولتهای غربگرا ناموفق بوده است، اکنون در دولت انقلابی و تحولخواه میخواهد به ثمر بنشیند.
مهندسی حاکمیتی آموزش و پرورش باید تغییر کند اما به نفع مردم نه به سود مافیای آموزش و مردمیسازی باید در چارچوب سیاستهای تربیتی جمهوری اسلامی ایران باشد، به همین دلیل هر تصمیمی که جهت نقض سیاستهای تربیتی نظام برآید مطرود است حتی اگر مشارکت مردم را در امر تعلیم و تربیت افزایش دهد.
قبل از ورود کتاب و درس جدید به سیستم آموزشی، باید نیروی متخصص برای تدریس آن محتوا، تربیت شود و رشتهای جدید در دانشگاه فرهنگیان برای تدریس دروس تربیتی بهجود آید؛ جذب نیروی مشاور در سالهای آینده بیشتر شود و در نهایت از دورههای توانمندسازی برای مدرسین این کتب با اساتید خبره و متخصص این کار برگزار شود.
حالا نوبت ماست که امیدوارانه بنیانهای ذهنی فرزندانمان را از نو بسازیم. نه با تالیف کتابهای دفاعی و چه و چه، بلکه از مسیر گفتگو و ارزش بخشیدن به افق نگاههایشان، با شنیدنها و پذیرفتنها، با گفتنها و ساختنها. حالا نوبت جهاد مسئولین است در جبران عقبماندگیها و کمکاریها، و آیا واقعا عبرت میگیرند؟ و چه درست گفتتد که در دل تهدیدها فرصتها نهفته است. حالا ما آیا آمادهایم؟ و یا حراستها و سرکوبها و نشنیدنها و اشتباهات ادامه خواهد یافت؟
سوالی که این ایام مطرح میشود این است که چگونه برنامه درسی را استکبارستیزانه کنیم؛ یعنی مفاهیمی و منشهایی را که در انقلاب اسلامی و مراحل بعد از آن در جامعه متجلی شد را در سازمانها و نهادهای مختلف به منصه ظهور برسانیم و به تعبیر مقام معظم رهبری پس از مرحله نظام اسلامی، دولت اسلامی یا دولت انقلابی را بسازیم.
در حالی که برای دانشآموزانم مینویسم به آنچه که نخواستیم ببینیم هم گوشه میزنم، کدام باد را منِ معلم، خانواده و مسئولان فرهنگی کشور کاشتیم که امروز تبدیل به طوفان در بچههای دهه هشتادیمان شده؟ کدام و چند سوال را جوابش را در «هیس» خلاصه کردیم که امروز نوجوانمان هیچ چیزی از ما را باور نمیکند؟
حس میکنم درصد قابل توجهی از بچههای ما در حال مطالبه توجه هستند، در حال مطالبه به رسمیت شناخته شدن، مطالبه مبانی فکری و چیستی نظریه تمدن اسلامی،در حال مطالبه مدیر تراز. به نظرم جز جهتدهی به هیجانات و مطالبات فعلی چاره دیگری نداریم، رسیدن به نظریه انقلاب درون انقلاب. از تحول بنیادین آموزش و پرورش گرفته تا اسناد تحولی روی زمین مانده دیگر که حتی اسامیشان هم به گوش مخاطبینمان نرسیده است.
طرحی که امروز علیرغم مطالبات متعدد دانشجویان، همچنان طرحی ناپخته و سرشار از ابهام است، درصورتی میتواند یک طرح کارآمد جهت گذر از چالش نیروی انسانی باشد که نکاتی اساسی را مد نظر قرار داده و در مدت زمان اندکی که تا شروع سال تحصیلی جدید باقی مانده است، کنشگری مناسبی داشته باشد.