به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، یادداشت، فاطمه قرهداغی؛ یکی از حوزههای تحقق عدالت در جمهوری اسلامی، حوزه آموزش و پرورش است. این را از اعزام چند هزار معلم به روستاهای دور افتاده که تعداد دانشآموزان مدرسهاش به انگشتان دست هم نمیرسد و حتی آب و برق درست حسابی هم ندارد، میگویم. مدرسه همیشه در کشور ما پابرجا بوده و قابل تحسین است؛ اما این تعریف و تمجیدها نباید مانع از دیدن ضعفها شود. در مقابل، عدالت آموزشی در ایران ما قصههای متناقض و طنزآلود غمانگیز هم کم ندارد. یکی از آنها کلمه سرباز معلم است. سرباز معلمی که به معنای کلمه در فرهنگ دهخدا، مقدس اما در عمل، مضحک و غمانگیز است.
با صراحت تمام میخواهم بگویم: آیا کسی که هر جای دنیا هر درسی خوانده و حالا وقت سربازیاش رسیده، صلاحیت معلمی در کلاس درس را دارد؟
عادت به تکرار و طولانی حرف زدن ندارم، همین ابتدای کار توجه شما را به چند جمله که دقیقا متن صریح بخشنامه جذب سرباز معلم است، جلب میکنم تا به عمق ماجرا پی ببرید:
«جذب و بکارگیری معلمان وظیفه در مقطع آموزش ابتدایی و کلاسهای درس و واحدهای آموزشی مناطق محروم و کمتر توسعه یافته امکانپذیر میباشد، لذا بهکارگیری افراد مذکور در بخشهای اداری، مدارس مناطق شهری و مرکز استان ممنوع میباشد.»
همین سه خط بخشنامه جذب سرباز معلم روضه یادداشت من باشد و بس. فقط اجازه دهید دور چند کلمه خط قرمز بکشم.
_ معلم: از هر نومعلمی که چهارسال درس معلمی خوانده، از اولین سال معلمیاش بپرسی، سفره دلش پهن میشود و از سختیها و تفاوت آن با دنیای دانشجویی میگوید. واضح بگویم یک سال اول آزمون و خطاست، تلاشت را میکنی ولی سردرگمی؛ تا کار دستت بیاید زمان میبرد. با اینکه چهار سال درس معلمی خواندهای و کارورزی هم رفتهای، اما دنیای معلمی و مدیریت کلاس درس فرق دارد.
حالا فرض کنید یک شخص بدون اینکه درس معلمی خوانده باشد، بدون اینکه تا به حال معلمی کرده باشد، بدون اینکه ارتقای مهارت معلمی برایش مهم باشد، فقط برای گذران دوران سربازی خود در کلاس درس ساعت میزند. بهترین حالت هم سعیاش را میکند معلم خوبی باشد، اما تا چم و خم کار دستش بیاید، دوران سربازیاش تمام شده.
_ مناطق محروم و کمتر برخوردار: دوست دارم از کسانی که این بخشنامه و بخشنامههای پیشین را تدوین کردهاند، بپرسم چطور شرمسار نشدید از اینکه در بخشنامه بنویسد بهکارگیری این سربازها فقط در مناطق محروم امکانپذیر است. دانشآموزان مناطق شهری خونشان پررنگتر است یا بیم این را دارید که شهریها روی سرتان خراب شوند و نتوانید پاسخی دهید؟
ادارات آموزش و پرورش: درنهایت آموزش و پرورش هم همانند سایر ارگانها میتواند امریه سربازی بگیرد، اما دقیقا مخالف بخشنامه و در ادارات خود. جایی که نه با فرزندان معصوم و خانوداههایی که فرزندان خود را به دست معلم سپردهاند، سر و کار نداشته باشد؛ نه مهارت و حرفه معلمی بخواهد. دقیقا ادارات جای سربازمعلمهاست و نه معلمها. اگر آموزش و پرورش نیرو کم دارد، معلمهای خود که حتما تجربه تدریس داشتهاند را از ادارات به کلاسهای درس منتقل کند. کارهای ادارهای را هم به سربازمعلم یا هر کس دیگر بسپارد. مشکل ما از زمانی شروع شده است که کار در اداره را ارجح بر معلمی دانستهایم.
با بومی گزینی درست، درنظر گرفتن مشوقهای مختلف و کمی حقوق بیشتر، میتوان معلمها را به سمت تدریس در مناطق روستایی و محروم نیز سوق داد. چه بسا معلمان بسیاری هم هستند که علاقهمند به خدمت در این مناطق هستند و سختیهای آن را به جان خریدهاند و میخرند.
آموزش و پرورش همچنان میتواند علم عدالت را در کشور پابرجا نگه دارد، به شرطی که همانند امام انقلاب، محرومان را صاحب اصلی این انقلاب بداند.
انتهای پیام