به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، سرویس استانی_فارس، مرضیه حلیمی، به دنبال تعطیلیهای گاه و بیگاه مدارس به علت مدیریت منابع انرژی و بررسی نظرات کارشناسان تعلیم و تربیت در خصوص محدودیتهای آموزش مجازی در مناطق روستایی و محروم در سالهای اخیر، خبرنگار رستا در استان فارس به سراغ یکی از مدیرآموزگاران این استان میرود تا چالشها و محدودیتهای ایجاد شده در روند آموزشی و تربیتی مدارس روستا در اثر تعطیلات اخیر را جویا شود.
زهرا محمدی طیبی، مدیرآموزگار استان فارس در گفتوگو با رستا میگوید:
مسئلهی اول این است که در کلاس مجازی، امکان تدریس اصولی درسهایی مثل ریاضی و فارسی که نیاز به دقت و توجه زیاد برای یادگیری دارند، وجود ندارد؛ چرا که اکثر اهالی روستا با فضای مجازی آشنا نیستند و از آن استفاده نمیکنند یا به خاطر بی سوادی نمیتوانند در امر یادگیری دروس به دانشآموز خود کمک کنند. حتی بعضاً اولیائی هستند که به کلاسهای مجازی اهمیت نمیدهند. به عبارتی، تنها محیط یادگیری دانشآموزان، کلاس درس حضوری و تدریس مستقیم معلم است. لذا در این کلاسها ناگزیر هستیم، دروس آسانتر را تدریس کنیم که دانشآموزان دچار افت تحصیلی نشوند؛ اما نتیجه کار چیست؟ معلم ناچار است برای پیشروی مطابق با بودجهبندی پیشبینی شده، سرعت نامعقول و غیراستاندارد در تدریس مباحث مهم و دشوار درسی را داشته باشد و به خاطر محدودیت زمانی، ساعت کلاسهای نشاطبخشی مثل ورزش و هنر را به دروس دیگر اختصاص دهد. درنتیجه معلم تبدیل به مدرس صرف میشود و فرصتی برای برنامههای فرهنگی-تربیتی باقی نمیماند.
وی ادامه داد: علاوه بر این، توجه به درجه محرومیت و تفاوتهای اقلیمی روستاها و مناطق حائز اهمیت است. در برخی مناطق محروم و دورافتاده با تعطیل شدن مدارس، آموزش هم به کلی تعطیل میشود و آموزش مجازی برای آنها معنایی ندارد. همچنین، برخی مناطق به خاطر شرایط اقلیمی، انرژی زیادی مصرف نمیکنند؛ لذا یکی از بزرگترین معایب این روش تصمیمگیری، عدم توجه به تفاوتها و تمرکزگرایی است.
محمدی ضمن اشاره به کاهش برنامههای پرورشی مدرسه گفت: در تعطیلیهای بهمنماه که مصادف با دهه فجر و نیمهشعبان بود، از طرفی مراسم جشن چندبار لغو شد و به تاخیر افتاد و از طرف دیگر، برخی معلمان گلایه داشتند که برخی روزها مدرسه تعطیل است؛ روزهای باقی مانده هم صرف جشن و مراسم میشود و اصلا فرصت تدریس باقی نمیماند. این مسائل، فشار زیادی را متوجه معلم میکند و اگر مدیر مدرسه، اعتقادی به مناسبتها و بزرگداشت آن نداشته باشد، حداقلیترین کارهای پرورشی هم لغو میشود.
این مدیرآموزگار افزود: مورد دیگر، بخشنامههای پی در پی آموزش و پرورش است. طی ماه گذشته، تقریبا حدود ده بخشنامه از طرحهای مختلف برای بنده به عنوان مدیر مدرسه ارسال شده است. اکثرا هم اجباری و لازمالاجرا هستند. برای هر طرح جلسهای مجزا برای ارائه آن برگزار میشود. مدیرآموزگار ناگزیر است در روزهایی که مدارس حضوری هستند، به جای اینکه وقت خود را صرف تدریس و رفع عقبماندگی از بودجهبندی کند، در جلسات ارائه طرحهایی شرکت کند که بخاطر تعطیلیها فرصت اجرا هم ندارند. البته کار به اینجا ختم نمیشود و در همه جلسات تاکید میکنند که معلمان را مجبور به اجرای طرحها کنند. معلم روستا، بین این همه تعطیلی بدون برنامه و آشفته، چطور مدت زمان کلاس حضوری را بین تدریس دروس عقب افتاده و اجرای طرحهای رنگارنگ تقسیم کند؟
بخشی از این مشکلات، ریشه در این دارد که تصمیمگیران، در مدرسه و در دل چالشها و فرایند مدیریت آن نیستند و درک حداقلی از شرایط پر مشقتی که برای معلم ایجاد شده است، دارند و با تصمیمات ابلاغی، فشار مضاعف بر معلمان وارد میکنند.
وی گفت: نکته دیگری که به نظر بنده در این ماجرا نسبت به آن غفلت شده است، تعطیلی ادارات و بسته شدن دست مدیران در پیشبرد اموری است که بخشی از آن به فعالیت ادارات وابسته است و باید منتظر ماند تا روزهایی که ادارات رسما و به صورت حضوری فعالیت میکنند، کار پیش برود. وقتی میتوان به راحتی مدارس را غیرحضوری و مجازی کرد، چرا برای فعالیت ادارات به صورت غیرحضوری و دورکاری فکر نشده است؟ وقتی آموزش تعطیل شدنی نیست، سایر خدمات اجتماعی هم نباید تعطیل شود.
محمدی در پایان اشاره کرد: با نگاهی اجمالی به موارد مطرح شده، میتوان گفت که شاید این تعطیلیها با رفع ناترازی انرژی پایان یابد، اما نگرانی از خساراتی است که در گذر زمان به جا میماند. این نوع از تصمیمات سطحی و حداقلی، شاید در کوتاه مدت بتواند با کاهش مصرف انرژی در مدیریت منابع موثر باشد، اما در بلندمدت اثرات منفی آن مشاهده خواهد شد.