به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، در پی طرح افزایش سقف سنی پذیرش در دانشگاه فرهنگیان، حمیدرضا قائمپناه، معلم و مدیرمسئول پایگاه خبری–تحلیلی رستا در گفتوگوی تفصیلی با خبرگزاری فارس، مجموعهای از نقدهای کارشناسی، تربیتی، حقوقی و تطبیقی را نسبت به این تصمیم مطرح کرد و آن را تغییری پرهزینه، کمفایده و با پیامدهای عمیق بر کیفیت آینده معلمی دانست.
۱) تغییر فلسفه تربیتمعلم با افزایش سن
قائمپناه در این گفتوگو با تأکید بر اینکه دانشگاه فرهنگیان یک دانشگاه عادی نیست، اظهار کرد که این دانشگاه بر اساس مأموریت ذاتی خود برای تربیت هویت حرفهای معلم بنا شده است و هویت حرفهای معلم در سنین جوانی شکل میگیرد، نه در سنین تثبیتشده. به گفته وی، بازه ۱۸ تا ۲۲ سال سن طلایی تربیتپذیری، انعطاف شخصیتی و شکلگیری زیست تربیتی است و تغییر این بازه تغییری در ماهیت تربیتمعلم محسوب میشود.
۲) اختلال در هویتسازی حرفهای معلم
او در همین باره خاطرنشان کرد: افزایش سن ورود، دانشگاه فرهنگیان را از یک مرکز تربیتمحور به یک مرکز جذب نیروهای متأخر تبدیل میکند؛ تغییری که نه اداری، بلکه فلسفی و هویتی است. قائمپناه تصریح کرد که این موضوع در اسناد پژوهشی، از جمله گزارش تخصصی مرکز پژوهشهای مجلس و تحلیلهای کارشناسان دانشگاه فرهنگیان، نیز تأیید شده و بهعنوان یک انحراف جدی از مأموریت اصلی تربیتمعلم شناخته میشود.
۳) افزایش سن حتی بدون پذیرش، ساختار دانشگاه را تغییر میدهد
قائمپناه با انتقاد از نگاههایی که افزایش سن را صرفاً ایجاد فرصت معرفی میکنند، گفت: سن یک متغیر اداری نیست؛ یک مؤلفه تربیتی است. فرد ۲۷ یا ۳۰ساله باهویت تثبیتشده وارد میشود، انعطاف شخصیتی کمتری دارد، سازگاری فرهنگیاش پایینتر است و طبیعتاً فضای خوابگاهی و زیست تربیتی دانشگاه را تغییر میدهد؛ بنابراین افزایش سن حتی اگر به پذیرش منجر نشود، ساختار دانشگاه را متأثر میکند.
۴) دوگانهسازی غلط میان کیفیت و سن
وی در ادامه اشاره کرد که برخی مدعیاند تمرکز بر کیفیت مهمتر از سن است، اما این ادعا را دوگانهسازی غیرواقعی توصیف کرد. او گفت: سن بخشی از کیفیت است، نه در برابر کیفیت. تربیتپذیری، مشارکت فرهنگی، استعدادیابی حرفهای و امکان شکلگیری هویت معلمی همه در سنین پایین رخ میدهد. نمیتوان سن را حذف کرد و بعد گفت کیفیت مهمتر است.
۵) استناد غلط به OECD درباره سن معلمان شاغل
قائمپناه در بخش دیگری از سخنانش به استناد مطرحشده درباره OECD اشاره کرد و توضیح داد: استدلالی مطرح میشود مبنی بر اینکه چون در OECD سن معلمان تا ۶۰ سال گزارش شده پس سن ورود مهم نیست. این یک خلط آشکار است. سن اشتغال هیچ ربطی به سن ورود ندارد. در کشورهای پیشرو، سن ورود به تربیتمعلم دقیقاً در همان بازه سنین پایین است.
۶) اشتباهگرفتن استعداد تحصیلی باصلاحیت تربیتی
او درباره استدلال مربوط به نخبهها و استعدادهای برتر نیز اظهار داشت: صلاحیت تحصیلی معادل صلاحیت تربیتی نیست. معلمی یک حرفه اخلاقی–تربیتی است، نه صرفاً رتبه علمی. اگر بحث نخبههاست، میتوان مسیرهای اختصاصی ایجاد کرد، اما نباید برای یک گروه محدود، ساختار سنی کل کشور تغییر کند. این خلاف اصول سیاستگذاری کارآمد است.
۷) راهحل اشتباه برای مسئله مناطق محروم
قائمپناه همچنین به موضوع مناطق محروم پرداخت و گفت: عدهای میگویند؛ چون برخی در مناطق محروم دیرتر دیپلم میگیرند، سن باید افزایش یابد. دغدغه درست است؛ اما راهحل اشتباه. راهحل واقعی سهمیههای منطقهای، مسیرهای اختصاصی یا مشوقهای بومی است. تغییر ساختار سنی برای حل یک مسئله محلی، خطای سیاستی است.
۸) تناقض در ادعای افزایش رقابت
در ادامه این گفتوگو، وی یکی از تناقضات عجیب در استدلالهای موافقان را چنین شرح داد: از یکسو میگویند افراد بالای ۲۳ سال فقط ۱.۶ درصد داوطلبان هستند. از سوی دیگر ادعا میکنند افزایش سن رقابت ایجاد میکند. چطور ممکن است یک گروه کوچک رقابت را افزایش دهد؟ این تناقض نشان میدهد برخی از استدلالها مبتنی بر داده نیست، بلکه مبتنی بر هیجان است.
۹) عدم ارتباط افزایش سن با رفع کمبود معلم
قائمپناه با اشاره به ادعای رفع کمبود معلم نیز گفت: کمبود معلم از جنس ظرفیت دانشگاه، برنامهریزی منابع انسانی و سیاستهای استخدامی است. افزایش سن ورود این مشکلات را حل نمیکند. این یک راهحل سادهسازی شده برای مسئلهای پیچیده است.
۱۰) بیربط بودن افزایش سن ورود با افزایش سن بازنشستگی
او در بخش دیگری از گفتوگو افزود: استدلال اتصال افزایش سن به سیاست افزایش سن بازنشستگی نیز بیپایه است. سن بازنشستگی مربوط به مسائل صندوقی است و سن ورود به معلمی موضوعی تربیتی. این دو هیچ پیوندی ندارند.
۱۱) پختگی بیشتر جایگزین تربیتپذیری نیست
قائمپناه باور به پختگی سن بالا را نیز ناکافی دانست و تأکید کرد: پختگی جایگزین تربیتپذیری نمیشود. معلم نیاز به شخصیت منعطف، ارتباطپذیری بالا، مشارکت فرهنگی و زیست تربیتی دارد. اینها در سنین پایین شکل میگیرد.
۱۲) افزایش سن موجب پیرسازی بدنه معلمان میشود
او درباره ادعای تنوع سنی توضیح داد: نظام معلمی ما همینالان هم در حال پیرشدن است. افزایش سن ورود موجب تنوع نیست؛ پیرسازی است.
۱۳) مغایرت با مصوبه ۸۹۴ شورایعالی انقلابفرهنگی
قائمپناه سپس به ادعای رفع تعارضات قانونی اشاره کرد و گفت: مصوبه ۸۹۴ شورایعالی انقلابفرهنگی درباره نظامنامه سنجش و پذیرش دانشجوی متعهد خدمت به وزارت آموزشوپرورش، سقف سنی را بهعنوان یک اصل تربیتی تثبیت کرده است. تغییر آن نهتنها تعارضات را رفع نمیکند، بلکه مغایر همین سند بالادستی است.
14) تغییر قانون برای یک گروه کوچک (۱.۶٪) خلاف سیاستهای کلی قانونگذاری
وی در ادامه درباره استناد آماری مربوط به ۱.۶ درصد نیز تصریح کرد: برای یک گروه بسیار کوچک، در حال تغییر یک قانون ملی هستیم. این برخلاف سیاستهای کلی نظام قانونگذاری است که بر عمومی بودن قانون و پرهیز از استثناهای غیرضروری تأکید دارد.
15) تضعیف هویت تربیتمحور و تبدیل دانشگاه به مرکز اشتغالمحور
قائمپناه گفت: افزایش سن، دانشگاه فرهنگیان را از تربیتمحوری به استخدام محوری سوق میدهد. موافقان از دلایل پیگیری این طرح را، پاسخگویی به نیازهای شغلی و استخدامی جوانان عنوان میکنند؛ در حالی این همان نگاه پناهگاه کاریابی به دانشگاه فرهنگیان است.
16) تصمیمگیری احساسی و مبتنی بر فشار اجتماعی
قائمپناه بخش دیگری از صحبتهای خود را به نحوه شکلگیری این مطالبه اختصاص داد و گفت: متأسفانه بخشی از تصمیمگیری در این موضوع، حاصل فشارهای شبکههای اجتماعی و موجسازیهای احساسی است. آموزشوپرورش محل سیاستگذاری احساسی نیست. این نوع تصمیمسازی بدون پیوست کارشناسی، یک معبر ناصحیح در ساختار تصمیمگیری ایجاد میکند و فردا هر گروهی میتواند با موجسازی، سیاستگذاری ملی را تغییر دهد.
17) اشکال در فرآیند تصمیمگیری و عدم رعایت ماده ۲۶ آییننامه داخلی شورای عالی انقلاب فرهنگی
قائمپناه این را ایرادی جدی و ساختاری دانست و گفت: باوجود مخالفت جدی برخی از اعضای شورایعالی انقلابفرهنگی، طبق ماده ۲۶ آییننامه داخلی شورا، این مصوبه پیش از ارسال برای ابلاغ، باید در صحن اصلی شورا، مطرح و تصمیمگیری میشد. رعایتنکردن این ماده، فرایند تصمیمگیری را مخدوش کرده است.
18) مغایرت با سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزشوپرورش
افزایش سن پذیرش و ورود به دانشگاههای تربیتمعلم با بند ۲-۳- سیاستهای کلی ایجاد تحول در نظام آموزشوپرورش مبنی بر بازنگری در شیوههای جذب، تربیت، نگهداشت و بهکارگیری بهینة نیروی انسانی موردنیاز آموزشوپرورش و بسترسازی برای جذب معلمان کارآمد و دارای شایستگیهای لازم آموزشی، تربیتی و اخلاقی بعد از گذراندن دورة مهارتی، مغایرت دارد.
قائمپناه در جمعبندی این گفتوگو تأکید کرد: افزایش سن ورود هیچ پشتوانه علمی، پژوهشی یا تربیتی ندارد. با سیاستهای کلی قانونگذاری در تضاد است، با مأموریت دانشگاه فرهنگیان ناسازگار است، منشأ آن بیشتر فشار اجتماعی و مطالبه احساسی است تا تحلیل کارشناسی، و برای رفع نیاز یک گروه کوچک، کیفیت تربیتمعلم در کل کشور را تحتتأثیر قرار میدهد. این تصمیم باید بازنگری و متوقف شود.
او در پایان، راهحلهای جایگزین را چنین برشمرد:
تأکید به سقف سنی مصوب ۲۴ سال، توقف سیاستگذاریهای هیجانی، تقویت کانونهای ارزیابی و گزینش، اصلاح مسیر ماده ۲۸ برای جذب افراد علاقهمند در قالبی متفاوت و کنترلشده، برنامهریزی منطقهای برای مناطق محروم و توسعه ظرفیت دانشگاه فرهنگیان. آینده آموزشوپرورش باکیفیت تربیتمعلم گرهخورده و نمیتوان آن را قربانی تصمیمات احساسی کرد؛ بنابراین انتظار میرود رئیس محترم جمهور، مطابق وعده انتخاباتی خود در خصوص پایبندی به نظر کارشناسان، از امضا و ابلاغ چنین مصوبه پرچالشی که دارای ایرادات جدی تربیتی، کارشناسی و حقوقی است، پرهیز کند.















