به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا؛ یادداشت حسین حاجیجودکی، چندروزی بیشتر تا سالگرد مجاهدهی سربازان جبههی مقاومت، در عملیات طوفانالاقصی باقی نمانده که طوفان حوادث، سرو بلندبالای جبههی حق را به باد شلاق گرفته است؛ آنچنان که یکییکی میوههای به کمال رسیدهاش را به زمین میافکند. اما چه باک که این شجرهی طیبهی ریشهدوانده در خاک پاک الهی، یارای ایستادن در برابر هر طوفانی را داراست. ما را چه باک که با افتادن هر شاخه، دوچندان شاخه و دوصدچندان میوه میروید.
ما به موهبت آن مجاهدهی الهی، از آنروزها گذر کردهایم که برای آشکار ساختن خباثت ذاتی رژیم صهیونیستی و جنایت چنددههای این جرثومهی فساد و حامیان خونخوارش، باید به بازخوانی دقیق تاریخ و صغریکبری چیدنها مجبور میشدیم.
امروز عریانیِ ستمگری و دیوصفتی این غدهی سرطانی بر هیچ دیدهای پوشیده نیست! امروز برای نشان دادن ددمنشی این رژیم سفاک، کافی است به شمار چهلویکهزار نفری شهدای فلسطینی اشاره کنیم! کافی است به ویرانی کوچهها و خیابانهای در خون تپیدهی غزه و خانیونس و رفح چشم بدوزیم! کافی است به ترور ناجوانمردانهی فرماندهان و سربازان جبههی مقاومت، که در پیشانی آنها، اسماعیل هنیه، میهمان شهید ایرانیها و رهبر مقاومت منطقه، شهید سیدحسن نصرالله قرار گرفتهاند، اشاره کنیم!
بله! امروز را دیگر میتوان بینیاز به استدلالکردن برای اثبات وحشیگری رژیم صهیونیستی و حامیان امریکایی، اروپایی و منطقهایش، گذراند.
عریانیِ ضحاکمنشی رژیم متجاوز، در تنهای چاکچاک و بدنهای تکهتکهی مرد و زن و پیر و جوان و کودک و نوجوان آشکار است.
با دیدن روزانهی این صحنههای آخرالزمانی، پس از حوادث تلخ و اندوهبار اخیر، رهبر معظم انقلاب در بخشی از پیام مهمشان دربارهی قضایای این چندروزهی لبنان فرمودند:
«بر همهی مسلمانان فرض است که با امکانات خود در کنار مردم لبنان و حزبالله سرافراز بایستند و در رویارویی با رژیم غاصب و ظالم و خبیث، آن را یاری کنند.»
و پس از مشاهدهی این پیام دردمندانه و غیورمندانه، نگارنده در این فکر فرو رفت که واقعا فرض ما به عنوان یک معلم مسلمان ایرانی چیست؟ چه کار از دست ما ساخته است که بدون تعلل و فوت وقت، میتوان آن را به جای آورد؟
ردپای پاسخ به این پرسش را، در لابهلای سخنرانی رهبر معظم انقلاب در دیدار سال جاری معلمان جستوجو میکنیم. در روزهایی که جبههی مقاومت در کاراز حیاتی جهاد با کفار قرار دارد. ایشان در این دیدار مکررا بر مسئلهی هویتسازی و تبیین مصالح بنیادی کشور و منطقه، توسط معلمان و کارگزاران تعلیم و تربیت اشاره داشتند. در بخشی از این سخنرانی آمده است:
«مصالح بنیادی کشور و نظام جمهوری اسلامی باید تبیین بشود، به جوانها گفته بشود. اگر این میلیونها جوان و نوجوانی که ما در آموزشوپرورش، در مدارس داریم، مصالح بنیادی نظام را بشناسند، مصالح کشورشان را بشناسند، جبههی دوست و دشمن کشورشان را بشناسند، مسائل اساسی مورد نیاز کشورشان را بشناسند، دیگر تبلیغات دشمنان و اینهمه تلاش میلیاردیای که دشمنان برای تبلیغات و گمراه کردن افکار عمومی کشور دارند انجام میدهند، خنثی خواهد شد. اگر نوجوان ما در این زمینه پیشگیری بشود و از لحاظ فکری به تعبیر رایج واکسینه بشود، این تبلیغات دشمنان خنثی خواهد شد.
و جوان کشور بداند که آن مؤلّفههای مصالح کشوری چیست و منطقی که پشت سرش هست، چیست؛ این هم مهم است. حالا مثلاً فرض کنید که راجع به آمریکا، مثلاً شعار میدهند «مرگ بر آمریکا»؛ خب جوان شعار میدهد، امّا باید بداند که چرا «مرگ بر آمریکا» میگوید، چرا میگوییم «مرگ بر رژیم صهیونیستی»؛ این را باید بفهمد و منطقش را بداند.»
ایشان در ادامه افزودند:
«یکی از انتظارات که شاید از همه مهمتر باشد، همان است که قبلاً هم به آن اشاره کردهام؛ معلّم فقط آموزندهی علم نیست بلکه پرورندهی هویّت دانشآموز است؛ به این توجّه کنید. توجّه کنید که شما دارید شخصیّت این جوان و نوجوان را میسازید. اگر عمیق کار کنید، اگر دانشگاه رفت، فرض کنیم در دانشگاه یک مشکلی هم وجود داشت، این مشکل دامن او را نخواهد گرفت؛ هویّت او ساخته میشود. شما در واقع دارید تواناییها و استعدادهای باطنی این جوان و نوجوانی را که سر کلاس شما نشسته، استخراج میکنید.»
با بازخوانی سخنان راهنشان رهبر معظم انقلاب در رابطه با وظایف معلمان و همچنین حکم ایشان دربارهی فرض هر مسلمان در این شرایط، باید دوباره از خود بپرسیم که حال چه کارویژهای برای معلم مسلمان به عنوان فرض مسلم وجود دارد؟!
اشاره به مسئلهی هویتسازی و تبیین مصالح بنیادی، ما را به آن فکر وامیدارد که در کنار آموزش دانشآموزان، مهمترین و ضروریترین کارویژه را، هدایت دلهای کودکان و نوجوانان این سرزمین، به جبههی حقِ مقاومت بدانیم!
همانجا که عصارهی توحیدی باور ما و چکیدهی هویتی ما نمایان شده است.
نگارنده به عنوان یک معلم مسلمان، با وجود همهی ناملایمتیها و ناعدالتیها، فریبها و ناراستیها، کمبودها و کاستیها، وظیفهی خود میداند که با ظرافتهای معلمانه، استوار بر اندیشهای راسخ و پایبند به کسب آگاهیهای لازم، مجهز به حرف روز و مسلط به زبان کودکان و نوجوانان، به تبیین شرایط تاریخی عصر خویش بپردازد و جبههی حق مقاومت را، در برابر جبههی باطل استکبار و صهیونیسم به تصویر بکشاند.
این معلم است که میتواند قصهی پرغصهی مقاومت را برای بیداری کودکان بازگو کند. این معلم است که میتواند آدمخوبها و آدمبدهای قصهی امروز را شرح دهد. چه دستی توانمندتر از دست نوازشگر معلم، برای نور بخشیدن به جان مشتاق کودکان میتوان یافت؟! معلمی که برای دانشآموزان، نمونهی تمامعیار یک الگو و مرشد است!
ما نباید فرض و انتظار ولی امر مسلمین را بر زمین بگذاریم و صرفا به واگویهکردن علوم و دروس بپردازیم! امروز بیش از بسیاری از زمانها، کارزار حق و باطل در جریان است! ای کاش ما هم از این جریان پرخروش جا نمانیم و سرباز راه حق باشیم!
به امید پیروزی جبههی حق و حزبالله، که وعدهی حتمی آن، همان نصرت بیتخلف الهی است!
انتهای پیام