بازخوانی تجربههای فراموششده تأمین منابع مالی پایدار در آموزش و پرورش
معلمانِ تماموقت؛ از مدرسه تا مناطق محروم
تصمیم عجولانه افزایش سن ورود به دانشگاه فرهنگیان باید متوقف شود
آغاز آموزش رسمی از ۵ سالگی و اجباری شدن پیش دبستانی در کمیسیون آموزش تصویب شد/ تقویم آموزشی مدارس متناسب با شرایط اقلیمی استانها تنظیم میشود
دانشگاه فرهنگیان نباید ملعبه تصمیمهای مقطعی شود
توانا نبود هرکه “دانا” بود
معلمِ فراری
تربیت معلم یک روزه! / نگرانیهای جدی درباره آزمون استخدامی آموزشوپرورش
روپوشها و مقنعههای نو، بوی شیرین کتابهای مدرسه و کلی کولهی رنگارنگ؛ کلیت مهرماه همین است. آدمکوچولوها مدرسه میروند و قدم روی قدم میگذارند تا یاد بگیرند؛ تا بزرگ شوند؛ تا به آرزوهای دنیای بچگیشان برسند؛ ولی همیشه هم همینقدر ساده نیست. بعضی وقتها مهرماه خوابهای دیگری هم برای دانشآموزان دیده است.
معلمانی وجود دارند که محدودیتها مانع اراده قوی شان نمیشود و با امکانات موجود دست به کارهای بزرگی میزنند. توجه به تربیت چند ساحتی و به کاربستن محتوای کتب درسی ایدهای بود که هادی زارعی متناسب با امکانتش در روستای بختگان از توابع فارس به آن جامه عمل پوشانده است.
با خدا معامله کرده است. این را خودش میگوید. جنس صدایش به آن جملات همیشگی و تعارف تکهپاره کردنها نمیخورد. صادق است، حرفش کلیشه نیست. حاء و عین و غین را غلیظ ادا میکند و راحت میشود محل زندگیاش را حدس زد: جایی در جنوب کشور. دقیقتر میشوم. اهواز و روستای قلعهسحر در نزدیکیهای شوش. موسی عبودی معلم است. معلمی 45 ساله که 21 سال سابقه تدریس دارد. معلمی که زندگی شلوغی را میگذرانَد. دکترای تنوع زیستی گرفته، در دانشگاه فرهنگیان تدریس میکند. کشاورز است و اهل کار خیر و مدرسهسازی. معلمی که بیتفاوت نیست.
بینا و نابینا مگر فرقی میکند؟ اصلاً از کجا معلوم او معلم نابیناست و ما معلم بینا؟ او با همین محدودیت، مسلماتی در معلمی و تربیت میبیند که ما، مثلاً معلمهای عادی، با چهار جفت چشم اضافه هم نمیتوانیم ببینیم. فاطمه طباطبایی معلمی نابینا با سابقه بیش از 30 سال تدریس در مدارس نابینایان است؛ مدارسی که بیشتر از تابلوهایش، تغییر جنس کفپوشها به کمک ساکنانش میآید.
معلم مدرسه شاهد چهارمحال و بختیاری در راستای کمک به یکی از دانشآموزان خودرو شخصی خود را فروخت.
دیار فتحی دانشآموز پایه چهارم ابتدایی شهر اورامان تخت در شهرستان سروآباد، ۳۸ عدد ربع سکه را پیدا کرد و آن را به صاحبش برگرداند.
برای مدیر و معلمان مدرسه صابر، ثبتنام نازنین، چالش جدیدی بود که از همان روز ثبتنام به فکر حل آن بودند. کودکی که آنروز وارد مدرسه شد، از ابتدای تولد صدایی جز سکوت نشنیده بود. مادر نازنین هم در حالی در فرم ثبتنام، مربع کنار گزینه «ناشنوایی مطلق» را علامت میزد که به خاطر مشکلات متعدد به درمان نازنین حتی فکر هم نمیکرد. معلمان مدرسه اما ناامید نبودند. برق معصومیت در نگاه نازنین، آنها را مصمم کرد که درمان او را شروع کنند و در اولین اقدام نازنین را برای معاینه به اصفهان بردند...
مریم عزیری؛ معلم مدرسه استثنایی است که کلاسهای حفظ قرآن کریم ویژه دانشآموزان روشندل مدرسه ابتدایی استثنایی امید را برگزار کرد و ثمره این کلاسها، تربیت ۲۰ دانش آموز حافظ قرآن( از یک تا ۱۲ جزء) است.