به گزارش پایگاه خبری ـ تحلیلی رستا، سرویس تربیت معلم به بررسی ابعاد و پیامدهای این مصوبه پرداخت. در این بررسی، حمید رفیعی، کارشناس آموزشوپرورش و مسئول مرکز بسیج وزارت آموزشوپرورش، در نشست مجازی رستا دیدگاههای خود را درباره نقاط قوت و ضعف ساختار جدید دانشگاه فرهنگیان تشریح کرد.
۱. پیشینه و روند تصویب
رفیعی با اشاره به فرآیند چندساله مذاکرات دانشگاه فرهنگیان با سازمان اداری و استخدامی گفت: در نهایت، دولت با حذف ۵۰۰۰ پست از دانشگاه پیامنور و الحاق آن به دانشگاه فرهنگیان، تعداد پستهای این دانشگاه را از ۲۵۰۰ به ۷۵۰۰ افزایش داد. به موجب این مصوبه، دانشگاه فرهنگیان از این پس در قالب ۳۱ واحد استانی و در چهار سطح (نوع یک تا چهار) متناسب با جایگاه استانها سازماندهی خواهد شد؛ بهگونهای که تهران و خراسان رضوی در بالاترین سطح و استانهای کوچکتر در سطح چهار قرار میگیرند.
۲. ماهیت ساختار جدید
به گفته رفیعی، ساختار جدید با تفکیک دانشگاه به دانشکدههای استانی و تعریف گسترهای از پستهای مدیریتی و اداری، بیش از آنکه بر نیازهای تربیت معلم استوار باشد، شبیهسازی ساختار دانشگاههای جامع وزارت علوم است. او پرسید: آیا چنین الگویی به بهبود کیفیت تربیت معلم منجر میشود یا دانشگاه را به نهادی صرفاً اداری و کماثر بدل خواهد کرد؟
۳. نقد محتوایی: غیبت مأموریت تربیت معلم
وی مهمترین ایراد را غیبت مأموریت تربیت معلم در این ساختار دانست و توضیح داد: در طراحی جدید، نه پستهای فرهنگی و اجتماعی تقویت شدهاند، نه سازوکارهای ویژه برای ارتقای شایستگیهای پداگوژیک معلمان دیده میشود و نه پیوند روشنی میان فعالیتهای پژوهشی دانشگاه با مدرسه و مسائل واقعی آموزشوپرورش برقرار شده است.
۴. چالشهای اجرایی و مدیریتی
رفیعی در ادامه به چند چالش کلیدی اشاره کرد:
بوروکراسی سنگین: افزایش ۵۰۰۰ پست جدید، نسبت نیروهای ستادی به آموزشی را غیرمنطقی میسازد.
ابهام در ارتباطات سازمانی: خطر جزیرهای شدن واحدهای استانی و گسست شبکه ملی دانشگاه وجود دارد.
تفکیک جنسیتی و رشتهای: این امر میتواند موجب کمبود فضا، شیفتبندی و کاهش بهرهوری شود.
چالش بودجهای: نبود منابع پایدار برای تأمین بار مالی ساختار جدید، نسبت هزینه به کارآمدی را مخدوش خواهد کرد.
۵. پیامدهای راهبردی
به باور او، استقلال استانی لزوماً به عدالت آموزشی منجر نمیشود. برعکس، استانهای برخوردارتر با قدرت جذب منابع تقویت خواهند شد و استانهای محروم بیش از پیش در حاشیه قرار میگیرند؛ شکافی که میتواند نابرابری در تربیت معلم را تشدید کند.
۶. تجربه تاریخی و هشدار آینده
رفیعی با یادآوری تجربه دانشگاه تربیت معلم تهران که پس از تبدیل به دانشگاه خوارزمی از مأموریت اصلی خود فاصله گرفت، هشدار داد: دانشگاهیسازی مراکز تربیت معلم بار دیگر میتواند سرمایه اصلی آموزشوپرورش را از بین ببرد و دانشگاه فرهنگیان را از رسالت واقعی خود دور سازد.
۷. راهبردهای پیشنهادی
این کارشناس آموزشوپرورش در پایان تأکید کرد:
ساختار باید بازنگری شده و مأموریت تربیت معلم در کانون توجه قرار گیرد.
پستهای جدید به جای تمرکز بر ستادهای اداری، باید به صف و پردیسهای دانشگاهی اختصاص یابد.
پژوهشهای دانشگاه فرهنگیان باید معطوف به مدرسه و نیازهای واقعی معلمان شود.
نهادهای نظارتی و قانونگذاری همچون مجلس و شورای عالی انقلاب فرهنگی، باید در اصلاح مصوبه نقشآفرینی کنند.
ابلاغ ساختار جدید دانشگاه فرهنگیان بیتردید نقطه عطفی در نظام آموزش عالی و تربیت معلم است؛ اما به باور منتقدان، این تغییر زمانی میتواند به فرصتی سازنده بدل شود که با بازنگری جدی و پیوند خوردن به مأموریت اصلی تربیت معلم همراه گردد. در غیر این صورت، خطر تورم اداری، انحراف نهادی و تضعیف پشتوانه تخصصی آموزشوپرورش دور از انتظار نخواهد بود.