به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، سرویس مدارس، یسنا صفائی؛ فرای ۱۴۰۰ سال از ایستادگی حضرت حسین مقابل قدرت ظلم و کفر میگذرد. فرای ۱۴۰۰ سال مردمان این بوم و شیعیان برونمرزها نسل به نسل این داغ را زنده نگاه داشتهاند و سینه به سینه این دغدغه را به فرزندان خود ارث دادهاند.
این ارث در طول تاریخ از شیعیان مردمانی شجاع و آزاده ساخته است.
مردمان شیعهتبار ایران در دورههای گوناگون تاریخی چون قیامهای علویان علیه بنیامیه و بنیعباس، جنگ چالدران، جنبش تنباکو، مقاومت میرزا کوچکخان و رئیسعلی دلواری، نهضت مشروطه، انقلاب اسلامی و دفاع مقدس و مقاومت منطقهای خود نشان دادهاند که با الهام از پیام عاشورا چطور این ایستادگی را به حد اعلای زیبایی میتوان رساند. امروز نیز ایران در میان ملل دنیا خاصه بهعنوان یک کشور ظلمستیز شناخته شده که فشار تحمیل تحریم و جنگ را به جان میخرد اما سر به تسلیم نمیگراید.
نکته آنجاست که توجه کنیم این خروجی مرهون تربیت مادران و پدران و معلمان و در نگاه کلان «جامعه»ای است که در همه حال تربیت حسینی را «وظیفه» خود تلقی کرده است.
اولین عزاداری سازمانیافته برای امام حسین(ع) در زمان حکومت آلبویه مرسوم شد.
هر دوره مطابق با اقتضائات زمانه، این وظیفه انتقال اجتماعی را به انجام رسانیده است؛ همانا شد انواع رسومات عزاداری در اقصی نقاط فرهنگی چون تعزیهخوانی، علمبندان، کربزنی، سنج و دمام، نخلگردانی و… که هرکدام به نوعی حامل تربیت جمعی بودهاند.
هرچند میتوان اذعان داشت این امر در اعصار گذشته بیشتر ناظر به تربیت اجتماعی و متأثر از رسوم و اقامه جمعی شعائر بوده است. این نظر نه بهخاطر نبود گزارش مکتوب تاریخی از چگونگی تربیت خانوادگی و رسمی، بلکه منظور به شاکله اجتماعی قدیم ایران دارد. امروز نیز بنا به ویژگیهای عصر پستمدرن که فضای زیست کودکان را نیز دربرگرفته، تغییراتی در تربیت به مرکزیت رکن خانواده و مدرسه صورت گرفته است؛ این تغییرات در حوزه «رسانه»، «آموزش رسمی-عمومی»، «تربیت از جانب خانواده» و «اقامه شعائر» میتواند مورد بررسی قرار گیرد.
۱- رسانه
رسانه امروز بخش جدانشدنی زیست ماست. قصد توضیح اهمیت آن نیست بلکه مدنظر نویسنده ارائه چند نکته در باب انتخاب رسانه خوب است.
ابتدا این نکته که خود را موظف به «ارائه رسانه مناسب» منجمله کتاب یا انیمیشن به کودک و نوجوان خود بدانیم. لحاظ گروه سنی، بررسی انتشارات یا مرجع سازنده محتوا، توجه به شخصیت و جنسیت کودک یا نوجوان، شما را در انتخاب محتوای مناسب و انتقال موفق پیام عاشورایی هدایت و مساعدت میکند.
کودکان تا ۶ سالگی تخیلمحور، ترسپذیر و با درک محدود از «مفهوم مرگ» هستند و داستانهای ساده و نمادین انتخاب مناسبتری میتوانند باشند.
گروه سنی ۷-۹ سال علاقه بیشتری به قهرمانسازی دارد و درک بهتری از مفهوم عدالت ارائه میدهد.
و از ۱۰ سال به بالا که شروع دوره پیشنوجوانی و نوجوانی است تفکر انتزاعی و تحلیلپذیری او رشد یافته، انتخاب «انیمیشن»های روایی و ارائه مفاهیم فلسفی سادهسازیشده مثل ظلمستیزی، طبع والا، وفاداری و آزادگی در قالب گفتوگو از تأثیرگذاری بیشتری برخوردار است.
حتماً قبل از ارائه محتوا، خود از آن بازدید داشته باشید. درونمایه محتوا باید از جزئیات مقتلگویی پرهیز داشته باشد و با تأکید بر هدف قیام باشد، نه ذکر مصیبت.
۲- آموزش رسمی
در خصوص نقش معلمان و آموزش زندگانی حضرت حسین در تاریخ ایران، از ساختار مکتبخانهها ذکر به میان آمده که در کنار قرآن و ادبیات، با کتبی چون حلیةالمتقین و زادالمعاد به تدریس زندگینامه اهل بیت (و طبعاً قیام امام حسین علیهالسلام) پرداخته میشد.
امروزه آموزش رسمی-عمومی به شکلی سطحبندیشده به ارائه این مفاهیم میپردازد. به گزارش ایسنا از سازمان پژوهش و برنامهریزی آموزشی وزارت آموزش و پرورش، در کتاب هدیههای آسمان پایه سوم به مراسم روز دهم محرم، هدیههای آسمانی پایه ششم به شرح قیام امام حسین علیهالسلام و توضیح داستان حضرت قاسم ابن الحسن و کتاب فارسی هشتم با سرودهای از «فدایی مازندرانی» درباره امام حسین(ع) محتوای مذکور را ارائه میدهد.
یعنی دانشآموزان بهطور خاص متن مصوب، در موضوع عاشورا در حد یک درس در پایه سوم، یک درس در پایه ششم و یک سروده در پایه هشتم مواجهه پیدا میکنند، اگر معلمان ما تنها بر اساس متن کتاب درسی ارائهشده از سمت وزارتخانه بخواهند پیش بروند.
بهقطع نقش معلم محدود به متن مصوب نیست بلکه علاوه بر متن، فرامتن (زمینه-نمادها-حالات ارائه-نیت و…) و بیش از آموزش رسمی، آموزش غیررسمی و آموزش نهان، تأثیرمند انتقال محتوا و نشستن مفاهیم در جان و ذهن دانشآموزان است.
به این معنا که وقتی پیام کربلا ابدی باشد، در هر روز و هر موقعیت تربیتی میباید از آن بهره جست. معلمانی هستند که برای پرورش بزرگمنشی در روحیه دانشآموز، شاهد مثال میآورند که فرزندان امام حسین (ع) در دوران اسارت با وجود گرسنگی و تشنگی و زخم و آزار، حاضر به دست دراز کردن جلوی مردم شام نشدند و رنج را تحمل کردند. یا برای القای مفهوم «پایداری نهضت با وجود شهادت» از گلدان گل رزی استفاده کردند که اگر سر گل بریده شود، قلمه آن با گذر زمان دوباره شاخ و گل میدهد.
اجرای نمایش کلاسی به جهت همزادپنداری دانشآموزان با شخصیتهای کربلا، استفاده کمتر از سخنرانی و بهجای آن، روش گفتوگو که در آن بهصورت رفت و برگشتی به شیوه «سقراطی» بهویژه برای دوره دوم ابتدایی و متوسطه تأثیرگذار است. این شیوه بهعلت فراهم آوردن شرایطی برای ابراز افکار و پرسشها، شناخت دقیقتری از نیازهای فکری دانشآموز به معلم میدهد و افزون بر آن، نفس مشارکتجویی فعال عامل یادگیرنده، به قدرت تحلیلی و علقه بیشتر او به مفاهیم عاشورا میانجامد.
۳- تربیت از جانب خانواده
به نسبت اعصار قدیم خانواده امروز درونیتر شده و مرکزیت بیشتری در تربیت به نسبت اجتماع پیدا کرده است. مادران امروز بیشتر از گذشته دغدغهی تربیت فرزند را به ذهن میپرورند و در این امر، رعایت زیست الگومند و گفتوگوی مستمر، مفاهیم حسینی را میتوانند نهادینه کنند.
الف) تربیت عملگرا: اصل الگودهی
در دوران کودکی اولیه (۲-۷ سالگی) یادگیری از طریق مشاهده و تکرار بسیار پررنگ است. تأثیر عمیق آن تا حدود سن ۹ سالگی محسوس است ولی حتی در نوجوانی هم نقش الگوهای رفتاری و خانوادگی و اجتماعی پابرجاست.
حالتی که چهره مادر به هنگام روضه به خود میگیرد، احترامی که پدر هنگام بازگویی داستانهای دینی نشان میدهد، یعنی عملاً به کودک میآموزد «حسینی بودن یعنی ایستادن بر حق».
ب) قصهگویی؛ نه خطابه!: اصل گفتوگو
تعریف داستان همراه با پرسش و گفتوگو (اصطلاح «فلسفه برای کودکان» را جستوجو کنید) بهخصوص از شخصیتهایی از کربلا که با فرزندتان قرابت سنی دارد (به جهت حس همراستایی بیشتر) مؤثر است. کودکان در این موقعیتها شگفتزدهتان میکنند و سوالات عمیق و خاصی میپرسند. از چالش نترسید و به گفتوگو بپردازید.
در این خصوص کتابهای «نشر جمال» از جانب فعالین تعلیم و تربیت کودک تأیید و توصیه شده است.
پ) مشارکتهای کوچک و ملموس: بر اصل تجربه
یادگیری تجربی (Experiential Learning) در روانشناسی تربیتی بسیار توصیه شده است. جان دیوئی رکن اصلی نظریات تربیتی خود را بر تأکید بر کلیدواژه «تجربه» میگذارد. ژان ژاک روسو نیز هنگامیکه از تربیت فرزند خیالی خود در کتاب «امیل» سخن میگوید، جهت انتقال انواع مفاهیم برای او انواع فعالیتها را طراحی میکند.
مشارکت دادن کودک و نوجوان در فعالیتهایی چون ساخت پرچم و نصب آن، پخش نذری، کمک در نظم و… او را از یک «شنونده صرف قصه» به «عامل فعال» در فضای عاشورایی تبدیل میکند، نسبت به اقدامات خود حس مالکیت پیدا میکند و مفهوم برایش تثبیت میشود. این یعنی او عاشورا را در حد خود «زیسته»، نه فقط «شنیده».
و یادگیری پایدار رخ میدهد (مغز آنچه را با احساس و عمل آموخته بهتر نگه میدارد). درگیری عاطفی بهوجود میآید (احساس اینکه عاشورا زنده و مربوط به اوست، نه فقط یک داستان دور). معناسازی شخصی میکند (به سبک خودش عاشورا را میفهمد، مثلاً مثل حضرت رقیه دعا کردم) و جهتگیری اخلاقی رخ میدهد (طی انجام تجربیات، مفاهیمی مثل شجاعت، کمک یا ایثار را با نمونههای ملموس تمرین میکند).
ت) فضاسازی عاطفی در خانه
استفاده از سرودهای کودکان آیینی، تصاویر طراحیشده کودکان پوستری، عادت به دعای دو نفره (مثلاً دعای هنگام خواب، سلام به حضرت هنگام بیداری، هنگام نوشیدن آب و…) مثالهای عینی مؤثری میتوانند باشند.
ث) گفتوگوی خانوادگی: بر اصل معناگرایی
زمانی را در طول روز که مناسب میدانید حتماً برای این کار اختصاص دهید. بعد از هیئت، یا پس از مطالعه کتاب مخصوص، و از او بخواهید آموختههایش را ابراز کند: «چه یاد گرفتی؟ اگر در کربلا بودی چکار میکردی؟…»
تربیت حسینی یعنی یاد دادن «چرایی»، نه فقط «چه چیزی».
ج) پرهیز از ترس-گناه-عذاب وجدان: بر اصل امید
با جملههایی چون «اگه گریه نکنی امام حسین ناراحت میشه» یا «اگه مشکی نپوشی دوست امام حسین نیستی» فرزند را دچار اضطراب دینی یا احساس گناه بیمورد نکنید: «امام حسین خیلی مهربونه، همیشه دوستت داره»، «هر وقت خوبی کنی امام خوشحال میشه».
۴- اقامه شعائر
تربیت اجتماعی از طریق اقامه شعائر یکی از مؤثرترین شیوههای انتقال مفاهیم آیینی به نسل جدید است (همان عاملی که از عصر آلبویه تا به امروز محرم و صفر را زنده نگاه داشته است). بهویژه وقتی این تربیت در بستر مشارکت فعال کودک و نوجوان طراحی شود.
ترجیحاً مراسمات و هیئات میبایست سعی کنند بخش اختصاصی برای کودک در هیئت طراحی کنند. برای کودکان ۳ تا ۶ سال پیشنهاد تشکیل جلسات کوتاه، روضه کودکانه، قصهمحور، در فضایی امن و کمصدا داده میشود. برای کودکان ۷ تا ۱۰ سال تشکیل دستههای کودکانه، کاردستی و نذر مناسب است. از ۱۱ تا ۱۴ سالهها را میتوان در کمک به نذری، مسئولیت نظم، سرگروهی در خواندن شعر یا دعا مسئولیتسپاری کرد و نوجوانان ۱۵ سال به بالا مشارکت جدیتر در مداحی مقدماتی یا کمک در تدارکات داشته باشند.
به کودکان و نوجوانان در مجالس احترام واقعی باید ابراز شود.
هنگام عزاداری از روایتهای بسیار خشونتبار پرهیز شود همانطور که علمای شیعه از روضه مکشوف نهی کردهاند. اگر کودک در مواجهه با مقتلخوانی قرار گرفت سعی شود روایت مقتل را نمادینتر کنند (مثلاً داستان حضرت علیاصغر محوریت مادرانهتر و آرام داشته باشد، نه شرح صحنه تیر خوردن).
و تلاش کلی بر این باشد تا از محرم حافظه جمعی خوشایندی شکل بگیرد.
محور مشترک همه نکات ذکرشده، تبدیل عاشورا از «مفهوم انتزاعی» به «تجربه درونی قابل لمس» است.