به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، علی سلطانی، معلم و پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت در یادداشتی نوشت؛
غربیها ( چه توسط نهادهای مثلاً بینالمللی نظیر یونیسف و یونسکو، چه توسط نهادهای دولتی و چه به واسطه نهادهای خصوصی و وابسته مانند IEA ) چرا به خود اجازه میدهند که برای نهادهای آموزشی کل دنیا سیاستگذاری کنند و سند و کنوانسیون (نظیر سند۲۰۲۰، کنوانسیون حقوق کودک و…) بنویسند؟ برای دانشآموزان جهان سنجش و آزمون (مانند تیمز و پرلز و پیزا و…) طراحی کنند؟ برای همه نخبگان نوجوان المپیاد علمی برگزار کنند؟ برای همه تشکلهای پیشاهنگی جهان نهاد بسازد و اردوی بینالمللی ببرد؟ برای تمامی شاخههای علوم تربیتی انجمن علمی طراحی و تولید ادبیات کنند و برای انجمنها و دانشگاههای جهان توصیه و تجویز داشته باشند؟ برای دانشآموزان آواره و محروم جهان برنامهریزی کنند (مانند USAID و GPE) و به آنها آموزش بدهند؟ و چندین سوال دیگر.
و چرا ما و اغلب کشورهای دیگر چنین اجازهای نداریم؟
جواب اولیه خیلی پیچیده نیست. او خود را توسعه یافته و مدرن میداند و ما را توسعهنیافته و عقب افتاده. ما هم او را توسعهیافته میدانیم و مدرن و خود را دسته چندم میشماریم. اینگونه او به خود این حق را میدهد که قانونگذاری و نهادسازی جهانی کند و ما در مخیلهمان تصمیمسازی جهانی نمیگنجد و خودمان را ذیل آنها میپنداریم.
البته او خودش چندان به این قواعدی که خود نهاده است، پایبند نیست. دوگانه رفتار میکند. اغتشاشی در ایران شود یا روسیه جنگی شروع کند، تمامی نهادها و سازمانهای فوق محکوم میکنند ولی چند هزار کودک فلسطینی با عبور رژیم صهیونسیتی از تمامی خط قرمزهای حقوق بشری قتل عام شوند، سکوت میکند.
چون او مرکز است و ما پیرامون. او سلطهگر است و ما سلطهپذیر. او ارباب است و ما برده. او کدخدای این دهکده جهانی است و ما دهاتی عادی.
همانگونه که یک روستایی ساده غالبا به خود جرئت نمیدهد که برای وزارت کشاورزی توصیه داشته باشد و نظر بدهد، کشورهای جنوب جهان هم اصلا در مخیلهشان نمیگنجد که برای همدیگر سیاستگذاری و طراحی کنند، چه برسد برای تمام جهان!
نظم جهان فعلی و روابط اقتصادی و سیاسی آن و شکلگیری دولت-ملت ها براساس همین منطق امپریالیستی است. دولتها باید در این نظم بگنجند و بهنجار و طبیعی شوند و خروج از این نظم عواقب و سختیهایی دارد، ولو اینکه این هنجارها و روابط حکم کرده باشند که آفریقای مرکزی دائما در فقر و نابسامانی باشد، اقتصاد جهان در گرو دلار باشد، کشورهایی از مسیر تجارت حذف شوند. راه برون رفت از این وضعیت، البته پیچیدگی دارد.