یادداشت تأملبرانگیز عباس بیات درخصوص معضلات مسیر انتخاب وزیر آموزش و پرورش:
بنابر شناختی که از وضعیت آموزش و پرورش، مدیریت و ساختار آن و کاستیهای آن داشتم چندی قبل از انتخابات ریاست جمهوری و حتی مشخصشدن صحنه انتخابات نظرسنجی در مورد گزینههای وزارت آموزش و پرورش داشتم. نتایج آن نظرسنجی مؤید شناخت حقیر بود، بعداً نیز این ایده در گسترهای بزرگتر توسط سامانه بیتالغزل صورت پذیرفت که نتایج آن همبستگی بسیار خوبی با نتایج نظرسنجی پیامکی بنده داشت.
همان زمان نتایج این نظرسنجی را به خبرگان تعلیم و تربیت انتقال دادم و از آنها خواستم برای جبران این خلاء اقدام کنند و ایدهای را برای پرورش و شناسایی مدیران در آموزش و پرورش ارائه دادم، اما متأسفانه در آن برهه اقدامی صورت نگرفت، بعد از مشخصشدن نتایج انتخابات ریاست جمهوری نیز بار دیگر تلاشی برای جبران خلاء موجود آغاز کردم که متأسفانه موردتوجه واقع نشد.
بیشک مهمترین عامل تنگنا در پیشنهاد و انتخاب وزیر آموزش و پرورش به شرایط کشور و دولت در ۸ سال گذشته برمیگردد. دولت خستهگان و بازنشستگانِ تمامیتخواه راه را بر هرگونه نقشآفرینیِ جوانانِ مستعد بسته بود. مهمترین عامل، نه تنها به فراموشی سپردن توصیه و مطالبه صریح رهبر انقلاب برای جوان کردن بدنه مدیریتی آموزش و پرورش، بلکه کاملاً خلاف آن عمل کردن بود. نگاه به عملکرد بسیار بد هر چهار وزیر دولت یازدهم و دوازدهم مؤید این تیشه به ریشه زدن است. جالب است که آقایان پرمدعا قصد پایین آمدن از صندلی خود را ندارند و همچنان از همه طرق ممکن به دنبال ابقای خود هستند. شاید اساساً در یک نگاه، میدان ندادن به جوانان مهمترین ترفند و استراتژی حفظ صندلی خودشان بوده است.
عامل دوم نوع ساختار و اشکالات و تمرکز شدید ساختاری و مدیریتی در آموزش و پرورش است. ساختار تفکیکی و وظیفهای ستاد از یک بُعد و ساختار سلسله مراتبی شدید بین ستاد و استانها از بُعد دیگر امکان پرورش نیرو را به حداقل میرساند و متأسفانه از طرفی دیگر موجب خروج نیروهای کارآمد، خلاق، مستقل و توانمند از ساختار مدیریتی آموزش و پرورش میشود.
تمرکزگرایی شدید و دخالت وزیر و وزارت در کوچکترین امور مدرسه که نمونههای آن در سالهای متمادی وجود دارد باعث میشود نیروهای مستقل، آزاد، فکور و توانمند سرکوب شده و فرصتی برای رشد و بروز استعدادهای تربیتی و مدیریتی نداشته باشند. به عنوان نمونه اگر ۳۲ اداره کل آموزش و پرورش استانی از اختیار تصمیمگیری و سیاستگذاری برخوردار باشند به واقع هر کدام یک وزیر بالفعل هستند اما اکنون صرفاً در حد یک مدیر اجرایی نقشآفرینی میکنند.
در این زمینه یک مطالبه جدی و قوی در بین فرهنگیان وجود دارد که وزیر از جنس خودشان و از درون خانواده فرهنگیان باشد و این با نشانههای مختلف نیز طرح میشود و بیان میشود که مدیران این مجموعه باید از دل همین مجموعه باشند؛ خانواده بیش از یک میلیون نفری آموزش و پرورش اگر نتوانسته باشد در درون خود وزیر و معاون وزیر پرورش دهد، پس چگونه میتواند داعیه تربیت نسل داشته باشد؟!
چه بسا سنت قرآنی نیز همین است وَاعْلَمُوا أَنَّ فِيكُمْ رَسُولَ اللَّهِ. ابلاغ مدیریت هر قومی به یکی از همان قوم سپرده شده است که بیان آن مکرر در سورهی مبارکه شعراء، هود، اعراف و… وجود دارد. این می تواند یک راهبرد برای انتصاب مسئولین خصوصاً استانداران، فرماندارن، مدیران منطقهای و مدیران ستادی باشد.
به هر حال وضع موجود پیام واضحی برای دولت جدید دارد و نشان از بیتوجهی و حتی نظر و اقدام سوء در گذشته است که باید با همت و توجه ویژه رئیس جمهور محترم جبران گردد و نیاز باشد برای وزارت آموزش و پرورش فراتر از سایر وزارتخانهها اقداماتی را برای رفع این خلاء صورت گیرد؛ إنشاءالله.
انتهای پیام/