• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 26 - صفر - 1447
  • برابر با : Wednesday - 20 August - 2025
0
یادداشت|

وقتی که فرشچیان، میهمان کلاس پنجم ما شد

  • کد خبر : 9333
  • ۲۹ مرداد ۱۴۰۴ - ۱۲:۴۰
وقتی که فرشچیان، میهمان کلاس پنجم ما شد
گاه یک تصویر از کتاب درسی می‌تواند کلاس را زیر و رو کند. همان روز که پرتره‌ی استاد فرشچیان در طلیعه‌ی درس "نام نیکو" به چشم خورد و تجربه‌ای تازه‌ از زیبایی و شگفتی را به شاگردانم بخشید؛ تجربه‌ای که شاید بیش‌تر از هر واژه‌ای، در ذهنشان ماندگار شد.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، یادداشت، حسین حاجی جودکی، دنیا، سرای شگفتی است. اگر نیک بنگریم، در ذره‌ذره‌ی آن، شکوه و شگفتی الهی نهفته است. و از آن‌روز که خدا اراده فرمود و آدمی را آفرید، گوهری در نهادش نهاد، به نام هنر. این هبه‌ی الهی به ما بخشیده شد تا دنیای ما را با شعر شاعران و نقش نگارگران و آوای آهنگ‌سازان و دیگر اقسام هنری، شگفت‌انگیزتر کند.

آن‌جا که هنرمند، مرغ مقلد مینا می‌شود، در آستان سراپرده‌ی قدس، بست می‌نشیند، تا مگر به لطف دوست، قطعه‌ای از دریای خلاق الهی را آواز کند. و از پس آن خلقت شبه ربّانی است که چشم در چشم این خلایق می‌نشینیم و ناخودآگاه، جان ما جلا می‌یابد.

در همین روزها که سروری از سرآمدان خالقان هنر این پهنه‌ی پاک و زرخیز، دعوت حضرت خالق را لبیک گفت، یک ایران به سوگ نشست؛ سوگ درگذشت استاد والامقام، محمود فرشچیان.

محمود، پهلوان قبیله‌ی هنرمندان بود. هم‌او که نگارگری را به مدد پیوند مهارت و معنویت، به قله‌ی خود رسانید و چشم‌های همگان را به آن ساحت قدسی خیره ساخت. هم‌او که در روزگار ابتذال، اصالت را به اوج رسانید و سینه‌ریزی از مرواریدهای قیمتی را به گردن هنر این سرزمین آویخت. هم‌او که نگارگر یکه‌ی روزگار ما بود و شاید، درخشنده‌ترین ستاره‌‌ی معاصر هنر تجسمی ایرانی-اسلامی.

نگارنده، در سالی که از پیش چشم گذارند، به آموزگاری پایه‌ی پنجم دبستان مفتخر بود. در یکی از زنگ‌های فارسی، به همراه بچه‌ها، درسی را با عنوان “نام نیکو” و با پرتره‌ای چشم‌نواز و بشکوه از ایشان آغاز کردیم. بچه‌ها غرق این تصویر بودند، که شروع به خواندن کردیم:

“.. استاد امامی به شاگردش محمود، طراحی را از همه‌جا و همه‌چیز آموخت؛ از سیاهی شب تا روشنایی سپیده دم و .. . او همیشه به محمود یادآوری می‌کرد که غرور آفت هنر است.. یک روز، استاد امامی کشیدن آهو را به محمود سرمشق داد. محمود شب تا صبح بیدار ماند و آهوهایی را در ذهنش ترسیم کرد. روز بعد، او با اشتیاق تمام، طرح‌هایش را به استاد نشان داد. استاد با دیدن نقاشی‌های ذهنی محمود، او را هنرمندی بزرگ نامید و نوید آینده‌ی درخشانی را به او داد..”

از آن دقایقی بود که بچه‌ها، غرق در شگفتی بودند. نگاره‌ها را به دقت ورانداز می‌کردند و نوشته را به ظرافت می‌خواندند. چنان از دیدن و چشیدن زندگی چنین فرزانه‌ی فرهیخته‌ای، چشم‌هایشان می‌درخشید که من آشنا به ایشان را هم در این دریای حیرت غرق ساختند. گویی همان‌جا بود که به تجربه دریافتم، کلاسی آموزنده و سرزنده است، که آغشته به شگفتی و زیبایی باشد.

در درس فرشچیان بزرگ، همگی این تحیر را به شوق دیدیم و به جان پذیرفتیم. از جذبه‌ی رنگارنگ آثار زنده‌روح او، احساسمان قلیان می‌کرد. با تابلوی “عصر عاشورا”، قصه‌ی غربت کربلا را بازگو کردیم و اندوه را لمس کردیم. و با نگاره‌ی “ضامن آهو”، احساس تعلقی عمیق به امام رئوف یافتیم و پناه خود را پیدا کردیم.

به یاد دارم که پس از آن کلاس، تعداد چشم‌گیری از دانش‌آموزان، با شوقی وافر نقاشی‌های تازه‌ی خود را نشان می‌دادند و گویی در صدد آن بودند که فرشچیان دیگری گردند.

محمود نمونه‌ی بارز تجلی هویت ایرانی-اسلامی در یک هنرمند ایرانی بود. فشرده‌ای بشکوه از تاریخ نامیرای تمدن ایران‌زمین. عصاره‌ای نستوه از دست‌رنج سده‌های پرتلاطم این مرز و بوم.

کار محمود دعوت به زیبایی است. او هربار ما را به یک تماشاخانه‌ی نونوار دعوت می‌کند. او ما را به زیبایی نگاره‌هایش، به زیبایی باورهایش، به زیبایی توکل محکمش به خدا و توسل راسخش به اهل بیت علیهم السلام دعوت می‌کند.

محمود پرچم‌دار تکیه بر اصالت بود. محمود علم خیمه‌ی هنر متعهد ایرانی-اسلامی را به پا کرد. او به ما آموخت که می‌توان به‌دور از خودباختگی فرهنگی و هنری، در قلب میلیون‌ها ایرانی ساکن شد. او به ما آموخت که می‌توان بی‌لگد زدن به ایران و اسلام، آن‌چنان عزیز باشد، که هرکس با هر خط فکری، داغدار رفتن او شود. چه بسیار زنان و مردانی را در تشییع او دیدم که مثل ابر بهار می‌باریدند، بی‌آن‌که یک‌بار هم ایشان را از نزدیک دیده‌باشند؛ چرا که او با آثار پرشمار و چشم‌‌نوازش، سال‌هاست انیس و مونس خرد و کلان و زن و مرد ایرانی است.

بی‌گمان هم‌اویی که در عالی‌ترین شکل ممکن، امر الهی دین را در آثار هنری‌اش احیا کرد، در آغوش طیب و طاهر امامان است و هم‌سفره‌ی صالحان و نیکان. امید که راه او بی‌رهرو نماند و فرزندان این سرزمین، روزبه‌روز به غنای فرهنگی تمدن ایرانی-اسلامی عمق ببخشند.

نام نیکو گر بماند ز آدمی
بِه کز او مانَد سرای زرنگار

لینک کوتاه : https://rastakhabar.ir/?p=9333

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.