به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، حمیدرضا قائم پناه، معلم و مدیرمسئول رستا، رسانه تعلیم و تربیت ایران؛ شهید حاج قاسم سلیمانی، تنها یک فرمانده نظامی یا استراتژیست برجسته نبود؛ او معلمی بود که در مدرسه زندگی، درسهای عمیقی از ایمان، اخلاق، مسئولیتپذیری و مقاومت ارائه کرد. کمتر به ابعاد تربیتی شخصیت او پرداخته شده است؛ درحالیکه حاج قاسم، نهتنها در میدان نبرد، بلکه در میدان انسانسازی، جامعهپردازی و تاریخسازی، معلمی یگانه بود.
۱ـ معلم جهاد اکبر و انسانسازی
اولین و مهمترین بُعد تربیتی حاج قاسم، در عرصه فردی بود. او بهخوبی دریافته بود که هر تغییری، از درون فرد آغاز میشود و بدون جهاد اکبر، یعنی تزکیه نفس، جهاد اصغر، یعنی مبارزه بیرونی، بیمعناست.
ایمان و توکل؛ نیروی درونی معلم مقاومت
حاج قاسم، یک معلمِ ایمان بود. برای او، ایمان تنها یک باور قلبی نبود؛ بلکه نیروی محرکی بود که تمام جنبههای زندگی او را دربرمیگرفت. در تصمیمگیریهایش، در میدانهای نبرد، و حتی در لحظات آرام زندگی، این ایمان را میتوانستید در نگاه و کلامش ببینید. خود او میگفت: «وقتی خدا را باور داشته باشیم، هیچ بنبستی وجود ندارد. بنبستها، ساخته ذهنهای بیخداست.» این نگاه، او را به الگویی برای شاگردانش تبدیل کرد که چگونه ایمان، راهگشا و قدرتبخش است.
اخلاق و رفتار؛ معلم عملی ایمان
حاج قاسم نهتنها درباره اخلاق سخن میگفت، بلکه خودش تجسم عملی اخلاق بود. او در میدانهای جنگ، با سادهترین سربازان به همان اندازه مهربان و متواضع بود که با فرماندهان عالیرتبه. همین تواضع و اخلاقمداری باعث شد که نهتنها قلبها، بلکه جانها و ارادهها را نیز به دست آورد. رفتارهای او، خود کلاس درسی برای اطرافیانش بود.
تزکیه نفس و خودسازی مداوم
شبزندهداریهای حاج قاسم و انس او با قرآن، درس بزرگی به همراهانش میداد: اینکه پیروزی حقیقی، ابتدا در میدان جهاد با نفس حاصل میشود. او همواره به شاگردانش تأکید میکرد که پیش از هر پیروزی بیرونی، باید بر نفس خود غلبه کنیم. او میگفت: «کسی که خود را نسازد، نمیتواند دیگری را بسازد. اولین میدان جنگ، درون ماست.»
۲ـ معماری جامعهای مقاوم و مسئولیتپذیر
حاج قاسم سلیمانی تنها به میدان نبرد محدود نمیشد؛ او بهخوبی میدانست که جامعه، بستری است که مقاومت در آن باید نهادینه شود. او در میدان تربیت اجتماعی، معماری بود که همبستگی و مسئولیتپذیری را بهعنوان ستونهای اصلی جامعه مقاوم معرفی کرد. این تربیت، از نگاه او، نه صرفاً یک وظیفه، بلکه رسالتی الهی بود که همه افراد باید به آن متعهد باشند.
خدمت به مردم؛ الگویی از مسئولیت اجتماعی
یکی از برجستهترین ویژگیهای تربیتی حاج قاسم در سطح اجتماعی، نگاه او به مردمداری و خدمت به جامعه بود. برای او، حضور در مناطق محروم یا کنار مردم در سختترین شرایط، وظیفهای مقدس بود. او در سخنرانیها و دیدارهایش، بارها به سربازان و اطرافیانش میگفت: «فرمانده کسی است که برای مردم باشد، نه مردم برای او.»
حاج قاسم با حضور مستقیم در بحرانها، الگویی عملی برای مسئولیتپذیری اجتماعی ارائه داد. این حضور، تنها برای حل مشکلات نبود؛ بلکه پیامی به مردم داشت: اینکه آنها تنها نیستند و فرماندهشان، خود را نه یک مدیر، بلکه خادم آنها میداند. از بازسازی خانههای مردم در مناطق جنگزده گرفته تا همراهی با نیروهای امدادی در بحرانها، او همواره نشان داد که خدمت به مردم، بخش جداییناپذیر از مسئولیت یک انسان متعهد است.
اتحاد اجتماعی؛ تربیت جامعهای همبسته و مقاوم
حاج قاسم در تربیت اجتماعی خود، بر ضرورت همبستگی و اتحاد تأکید ویژهای داشت. او بهخوبی میدانست که تفرقه، بزرگترین دشمن یک جامعه است. به همین دلیل، تلاش میکرد تا شکافهای موجود در جامعه را ترمیم کند.
او میان اقشار مختلف مردم، بدون توجه به قومیت، مذهب یا طبقه اجتماعی، بهگونهای رفتار میکرد که حس اتحاد و همبستگی در میان آنها تقویت شود. این رفتار، از نگاه او، نه یک تاکتیک مدیریتی، بلکه بخشی از ایمان و مسئولیتپذیری اجتماعی بود. به همین دلیل، سربازانش او را نهفقط فرمانده، بلکه پدر و دوست خود میدانستند.
ایثار جمعی؛ درسهایی برای آینده جامعه
حاج قاسم به دیگران آموخت که جامعهای مقاوم، نیازمند ایثار و از خودگذشتگی است. او با رفتار و عمل خود نشان داد که چگونه میتوان منافع شخصی را کنار گذاشت و برای منفعت جمعی تلاش کرد. در واقع، او به مردم و سربازانش یاد داد که ایثار، تنها به میدان جنگ محدود نمیشود؛ بلکه باید در تمام جنبههای زندگی جاری باشد.
۳ـ تربیت تاریخی؛ معمار مکتب مقاومت جهانی
عمیقترین و شاید کمتر دیدهشدهترین بُعد تربیتی حاج قاسم، تأثیر او در سطح تاریخسازی است. او فراتر از مرزهای جغرافیایی و سیاسی، به معمار گفتمانی بدل شد که توانست مقاومت را به یک مکتب جهانی ارتقا دهد. این نقش، تنها بهواسطه موفقیتهای نظامیاش نبود؛ بلکه نتیجه نگاه تربیتی و دوراندیشی او در تربیت فرماندهان آینده و گسترش ایدئولوژی مقاومت بود.
مکتب مقاومت؛ میراثی برای تمام ملتها
رهبر معظم انقلاب، شهید حاج قاسم را «مکتب» نامیدند و فرمودند: «او یک فرد نبود؛ یک مکتب بود.» این جمله، ابعاد تاریخی و تربیتی شخصیت حاج قاسم را بهخوبی نشان میدهد. او توانست مقاومت را از یک واکنش دفاعی به یک سبک زندگی و ایدئولوژی جهانی تبدیل کند.
این مکتب، در عمق خود، مفاهیمی چون عدالت، آزادگی و ایستادگی در برابر ظلم را جای داده است. حاج قاسم نشان داد که این مفاهیم، محدود به مرزهای جغرافیایی نیستند و میتوانند در قلب هر انسان آزادیخواهی طنینانداز شوند.
پیام جهانی؛ الهامبخش مظلومان جهان
حاج قاسم در سطح جهانی، به نمادی برای مقاومت تبدیل شد. پیام او به ملتهای مظلوم این بود که ایستادگی در برابر ظلم، تنها راه رهایی است. این پیام، نهفقط از طریق سخنان او، بلکه با عمل و زندگیاش به دیگران منتقل شد.
او به ملتهای مظلوم جهان یاد داد که مقاومت، یک حق است؛ حقی که باید برای حفظ آن جنگید. او میگفت: «مقاومت، تنها راهی است که میتوان با آن آزادی را به دست آورد. اگر تسلیم شوید، دیگر چیزی برای جنگیدن باقی نمیماند.»
تربیت، جوهره مکتب حاج قاسم
حاج قاسم سلیمانی، معلمی بود که نشان داد تربیت، تنها به میدان نبرد یا کلاس درس محدود نمیشود؛ بلکه در تمام عرصههای زندگی جریان دارد.
امروز، وظیفه ما این است که این مکتب تربیتی را بشناسیم، بسط دهیم و در زندگی فردی و اجتماعی خود جاری کنیم. حاج قاسم به ما آموخت که مقاومت، نهفقط یک وظیفه، بلکه یک سبک زندگی است؛ سبکی که باید با ایمان، اخلاق و عمل درآمیخته باشد. مکتب حاج قاسم، مکتب انسانسازی و تاریخسازی است؛ مکتبی که میتواند راهنمای ما در مسیر عدالت و آزادگی باشد.