به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، یادداشت؛ فاطمه زهرا بختیاری؛ ما شیعیان به دعایی معتقدیم که برای تقاضای فرج به درگاه خدا التماسش میکنیم. آن دعا را هم با ضجه شروع میکنیم:
إِلهِی عَظُمَ الْبَلاءُ……وَانْقَطَعَ الرَّجاءُ….
خدایا گرفتاری بزرگ شد، و امید بریده گشت…
همیشه فکر میکردم گرفتاری که همیشه هست، نه تنها شیعه، که برای مسلمانان از اولین نفری که به حقانیت محمد شهادت دادند و اولین زن و مردی که زیر شکنجه مشرکان به شهادت رسیدند، گرفتاری پای پروندهشان امضا شده بود، تا امروز. اصلا حق همیشه همین است.
وقتی چیزی بزرگ طلب کنی، بهایی بزرگ هم باید بپردازی. باید معلوم شود تا کجا حاضری پای عقیدهات بایستی و یَآ أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا، آمِنُوا! باید بهایی بپردازیم که فتحه آمَنوا کسره شود و ایمان زبانی به قلب برسد و همانجا بماند. تازه اگر «لَقَدْ خَلَقْنَا الْإِنْسانَ فی کَبَدٍ» را فارغ از این مقوله بدانیم.
پس حالا که گرفتاری اول به ابنای بشر و بعد به مومن چسبیده و رهایش نمیکند، چه میشود که بیش از توان بزرگ میشود و اصلا به کجا میرسیم که صبرمان سر میآید و «وَ إِلَیْکَ الْمُشْتَکی»، به بزرگترین قاضی عالم شکایت میبریم از شدت بلاها؟
پاسخش امروز مقابل چشمان ماست. گرفتاری چنان بزرگ شده که از هیچ اتفاقی در غزه تعجب نمیکنیم. بیتفاوت مینشینیم و از نگاه رسانهها به وحوشی نگاه میکنیم که نه زن و کودک سرشان میشود، نه منطقه امن بیمارستان و اطرافش و نه حتی حقوق بشرخودشان که با «اصل تفکیک» تفاوت میان نظامیان و غیر نظامیان و اماکن امن را در جنگ به رسمیت میشناسد.
از آبان ماه که اخبار عملیات حماس یکی پس از دیگری صدای جوانمردان عالم را درآورد، خیلیها که در مرگ مهسا امینی داعیه شعار انسانیت سرمیدادند ساکت ماندند و احساسات خیلیها را هم دعوای رسانهای ناصر و هادی بیشتر به غلیان وامیدارد تا سیلاب خون جوان و نوجوان فلسطینی کف خیابان و زیر خروار آوار.
بحث امروز از ایدئولوژی و دین و حکومتها خیلی فراتر است، درد غزه درد انسان است و بشریت. اما روی صحبتم با این دستههای معلوم الحال نیست. میخواهم از خودمان به خدا شکایت ببرم که حدیث داشتیم و صدای آه مظلوم را شنیدیم و جز آهی لحظهای، کاری از دستمان برنیامد. استخوان کمر کودکان را از فرط گرسنگی دیدیم و جز غمی ثانیهای اشکی از چشممان درنیامد. مایی که ضجههای مادران داغدار را شنیدیم و کودکان سرد و خونینِ در آغوششان را دیدیم، اما باز غرق زندگی و گرفتاری خودمان شدیم.
مشکل اینجاست که نمیفهمیم. شاید هیچ یک از ما جوانی کشته شده از نزدیک ندیده باشیم و کودکی لاغر از زیر آوار بیرون نکشیده باشیم. هیچ کدام بچههای برادرمان را با بچههای خودمان عوض نکردهایم که اگر خانه بر سرمان ریخت، نسلی باقی داشته باشیم. ما هرگز تا این حد پای ایدئولوژی و دینمان نماندهایم که ماهها با حجاب به بستر برویم تا اگر صبح زنده نبودیم جسدمان را پوشیده از خاکها بیرون بکشند. ما بردگان رسانهایم که تنها کم و بیش شنیدهایم آن طرف دنیا بر سر مسلمانان چه میآورند. رسانهای که اگر همین حالا (حماس) را در گوگلش جستجو کنید، (یک گروه تروریستی در غزه) به شما معرفیاش میکند. دردمان میگیرد ولی هیچ کاری از هیچ کدام مان برنمیآید و به همین دردمندی دلخوشیم که دست کم کمی انسانیت در ما نفس میکشد. اما در برابر این ظلم شدید و معاصر و آشکار همانقدر ناتوان از مبارزه و مقاومت و انتقامیم که در برابر حماسه کربلا و کوچه و سیلی و مضمار و در…
ما شیعه آن علی هستیم که غیرتش برای خلخال زنی یهودی به جوش میآمد؟ علی امروز در مقابل آنچه یهودیان بر سر نوامیس مسلمان میآورند مثل ما عمل میکرد؟
میدانی خدایا؟! من پاسخ سوالم را گرفتم. گرفتاری بزرگ شده و امیدمان بریده و درحالی که بنگان مقربت «بِاَبی اَنتُم وَ اُمّی وَ نَفسی وَ اَهلی وَ مالی وَ اُسرَتی» را عملی میکنند، ما جز اشک نداریم. خدایا نعمت این گرفتاری بزرگ را نصیب خوب بندگانی کردهای که شهیدشان را بر دست بالا میگیرند و فریاد الله اکبر سر میدهند و کنج دلم میدانم قطرات خون قربانیشان به آسمان میرود نه زمین… این مردمان همه نوع بلایی بر سرشان میریزد اما جز صبر و مقاومت و توحید چیزی از زبانشان شنیده نمیشود.
خدایا ما ضعفای دردمند را ببخش که جز بغضی فروخورده برای هیچکدام از ظلمهای تاریخ چیزی در چنته نداریم. خدایا سلاح ما دعا و بکاست فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ، به حق مردی که سالهاست هرچه ما میشنویم به چشم میبیند و سلول به سلول قلبش درد است اما ما هنوز آماده برگرداندنش نیستیم. نمیدانم در صحرای محشر ناتوانی در کمک به مظلوم بیشتر ما را شرمسار خواهد کرد یا کوتاهی در زمینه سازی ظهور….
انتهای پیام