به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، رضا کلیوندی، خبرنگار رستا از سومین نشست فعالین تعلیم و تربیت روایت میکند:
محسن خاکی روحانی ملبس و لاغری است که گفتاری باصفا مثل رفتارش دارد. نشست شبکهسازی فعالان تعلیم و تربیت روز دومش را میگذرانَد و خاکی بناست سخنران سر صبح آن باشد. سازمان بسیج فرهنگیان به بهانهی این نشست ۵۰۰ معلم را از یازده استان غربی و جنوبی کشور دور هم جمع کرده است.
نشست شبکهسازی فعالان تعلیم و تربیت در آبعلی، از توابع تهران، سومین نشست از جنس خودش است؛ جعفری از مسئولان برگزاری این نشست میگوید: «حدود ۵۰۰ نفر شرکتکننده در این دوره داریم. نشستهای قطب اول و دوم در مشهد و رامسر برگزار شده بود و این نشست برای قطب سوم و یازده استان غرب و جنوب کشور است.»
مثال و مناقشه
خاکی فقط خودش آمده بود نه جزوه همراه داشت و نه فایل ارائه. خاکی معلم هم هست.
همهی اینها را در همان چند دقیقهی اول ارائه به گوش مخاطبانش رساند. میگوید معلم پرورزشی است. التقاطی از پرورشی و ورزش. خاکی در فرصت سخنرانیاش یک ساعتی مثال و مصداق آورد و بعد هم سر و ته بحث را کمتر از ده دقیقه توی هم پیچاند. خاکی برای مثال آوردن و چرخیدن حول مصداقهای عدالت، استقلال، جمهوریت، پیشرفت و معنویت در صحبتش هیچ نیازی به فایل ارائه نداشت. حرص میخورد، حرف میزد، و جلو میرفت و بر محتوا مسلط بود. «در مثال مناقشه نیست. کل حرفم ده دقیقهای بیشتر طول نمیکشد. مقدمهای لازم دارم که آن را با مثال کمکم گرم میکنم.» برای مخاطبین ولی در مثالهای خاکی، حسابی جای مناقشه بود. از عدالت آموزشی و آزمون ارزشیابی پیزا و سهم نداشتن فلان ناحیههای اهواز در ۱۵ هزار رتبه برتر کنکور گرفته تا رتبهبندی معلمین و مخالفت خاکی با آن.
جورباجور
بین مخاطبان همه رقم معلمی بود؛ از نومعلم دانشآموخته از فرهنگیان گرفته تا استخوانخردکردهای که سابقهاش از سن سی و چندسالهی خاکی بیشتر باشد. مخاطبان این نشست از استانهای اصفهان، ایلام، بوشهر، چهارمحال و بختیاری، خوزستان، فارس، کرمانشاه، کهگیلویه و بویراحمد، لرستان، مرکزی و هرمزگان بودند. درست مثل استانها تعداد شرکتکنندگان هم نفس آدم را میگیرد؛ حدود پانصد نفر.
آرمان روح الله
با این سخن خاکی از مثالها بگذریم: «به مثالها کاری نداشته باشید. هر کسی از حوزه خودش مثال میزند. چون بیشتر در فضای عدالت آموزشی و اقتصاد بودهام، مثالها از همین جنس است.» خاکی مثالهایش را در سه مجموعه آورده بود: اصلاح آموزشی که ساختاری است و نسبت به آرمانهای انقلاب حالت خلأ دارد؛ مسائل صنفی که در تعریف خاکی، در تعارض با آرمانها و منش اجتماعی انقلاب بودند؛ و آخری هم اقدامات تحولی که منجر به نمود و رشد آرمانها و نظامات اجتماعی انقلاب میشوند. اقداماتی که خاکی حرکت در چارچوب آنها را برای تحقق تحول ضروری میداند. محسن خاکی آرمانهای انقلاب را در چهار دستهی جمهوریت، استقلال، عدالت و پیشرفت معرفی کرد و افزود: «البته در شرایطی، معنویت به عنوان ریشهی همهی اینها یا در کنار آنها قابل طرح است.»
مشق آخر
از جورباجوری مخاطبان گفتم. تضاد نه؛ تفاوت در ظاهر و جزییات. یکی با لباس کردی و شال وسط کمرش آمده بود، دیگری با لباس سفید سرهمیِ بلوچها. یکی هم با کت و شلوار و چندنفری هم با کاپشن. سخن نهایی خاکی به نوعی اشاره به همین تفاوتها بود. چه تفاوتهای ظاهری و جزئی و چه تفاوتهای عمیقتر در طراحی و اجرای اقدامات تحولی: «شمشیر را از رو نبندیم. اگر به خاطر تفاوت دیدگاه همه را قلع و قمع کنیم که دیگر کسی نمیماند.» خاکی در آخرین حرفش، مشق هم داد: مطالعهی دو گفتار از شهید رجایی و بهشتی و البته خواندن مجلهی جلدزردی که انگاری از حسینیه هنر آورده بود: «نامهی جمهور»
سهل ممتنع
نماز و ناهار و شاید هم چُرت سر ظهر، بین جلسهی حامد ضمیری با خاکی فاصله انداخته بود. ضمیری با آزمونک شروع کرد. با پرسیدن از ارائهی قبلی که برای خاکی بود. صدایی گفت: «مصالح جامعه را در نظر بگیریم.» یکی دیگر هم جلسهی قبل را اینگونه فهمیده بود: «ولایت و اخوت بر اجتماع حاکم باشد و با نگاه تحولی در چارچوب آن تلاش کنیم.»
ضمیری بعد از آزمونک شفاهی و در اختیار گرفتن توجه حاضرین گفت: «وقتی در مورد معلمی حرف میزنیم، سوالاتی سهل ممتنع مطرح میشود. سوال شامل چند عبارت کوتاه است ولی پاسخ به آن سخت است. باید پاسخی ارائه شود که بتواند ابهامات را برطرف کند. سوال سهل ممتنع این است که معلم کیست؟ و معلمی چیست؟ معلم کارش درس دادن است! نه؛ ولی چیزی که در ذهن داریم همین است … باید دقت کنیم که تصورمان از دنیای معلمی به چه چیزی بر میگردد. برای تعریف معلم باید اول از همه تکلیفمان را با مقوله تربیت مشخص کنیم. معلمی چیزی جز ایستادن در مقام تربیت نیست.»
سهگانهی معلمی
ضمیری در ادامه جلسهاش را سمت سیر تاریخی آموزش و پرورش رسمی و تاثیر آن در نوع نگاه به معلم را برد. او سه نگاه کنترلی، بازاری و اجتماعی به مقولهی تربیت و معلم را مطرح کرد. «البته به معنایی میتوانیم دو نوع نگاه هم در نظر بگیریم چون دو دیدگاه اول خیلی به مادیگرایی نزدیک است.» ضمیری در طول جلسهاش چند قدم به عقب بازگشت تا با صحبت از مبانی به سوالاتی پاسخ دهد که معمولاً پیشفرض گرفته شدهاند. پرسشهایی که طرح دوبارهی آنها گرچه دشواریهایی دارد ولی میتواند به آینده و شکل گیری گفتمان مشترک کمک کند. چیزی که چنین جمعی با تمام اختلافات در لایهی طراحی و اجرا به آن نیازمند است.
ادامه دارد…