به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا؛ حجتالله بنیادی، کارشناس مسائل آموزش و پرورش؛ در آستانه استقرار دولت چهاردهم، چگونگی ارائه پیشنهادها، رایزنیها، نظرسنجیها و معرفی اشخاص برای وزارت آموزش و پرورش، نشان میدهد که همچنان در زمینه شایستگیها، شاخصها، مرجع و نحوه سنجش شایستگی برای انتخاب وزیر آموزش و پرورش خلاء وجود دارد.
به عبارت دیگر، برخی افراد و مؤسسات به جای ارائه شاخصهای عینی و دقیق و پیشنهادِ ساز و کار علمی انتخاب وزیر، با ذهنیت و روشهای غیر علمی، اقدام به معرفی گزینههای خاص و نظرسنجیهای مهندسیشده میکنند.
انتخاب فردی شایسته برای وزارت آموزش و پرورش یکی از مهمترین و حساس ترین تصمیم ها و اقدامات رئیس جمهور است که از یک سو نشانگر توجه رئیس جمهور به جایگاه آموزش و پرورش و نقش کلیدی فرهنگیان در تحول و پیشرفت کشور است و از سوی دیگر، اعتماد و امید فرهنگیان به بهبود امور و همچنین میزان موفقیت دولت در نیل به اهدافش را تحت الشعاع قرار میدهد؛ بر این اساس به نظر می رسد، دستگاه عظیم آموزش و پرورش با حدود یک میلیون معلم و شانزده میلیون دانش آموز نیازمند وزیری است که حداقل چهار ویژگی اساسی زیر را دارا باشد:
•«معلم بودن و تسلط به دانش روز تربیت و آموزش»
شناخت و تسلط حرفهای و داشتن تجربه موفق و دانش روز معلمی (مریی، مدیر، معاون، مشاور) در مدرسه (نظام رسمی آموزش و پرورش)، اولین شرط برای انتخاب وزیر آموزش و پرورش است. فردی که شناخت وی از مدرسه و دانش آموز مربوط به دوره تحصلیش در مدرسه است، یا دست برقضا دو، سه سال اول خدمت را معلمی کرده و سالها از آموزش و پرورش، تغییرات و تحولات، مسائل آموزشی و شرایط مدرسه و دانش آموزان دور بوده نمی تواند وزیری شایسته برای این دستگاه زیربنایی باشد.
«دانش و تجربه مدیریت»
یکی دیگر از ویژگی های وزیر، برای مدیریت مستقیم حدود یک میلیون معلم(جهت ارائه خدمت به شانزده میلیون دانش آموز و خانواده های آنها)، دانش و تجربه مدیریت (ملی یا استانی) است؛ به این معنا که وزیر آموزش و پرورش، باید در زمینه مدیریت (برنامه ریزی راهبردی و عملیاتی، مدیریت منابع انسانی، سند تحول بنیادین و چگونگی اجرای آن، تنظیم بودجه و … ) دارای دانش، تجربه و مهارت مناسب باشد. شواهد نشان می دهد، کم نیستند وزرای آموزش و پرورشی که در بسیاری از زمینه ها و بهخصوص در زمینه مدیریت منابع انسانی از حداقل دانش و مهارت برای مدیریت یک میلیون معلم بی بهره بوده اند. ناعدالتی بیرونی و درونی حاکم بر نظام جبران خدمات معلمان، فرایند پر پیچ و خم، سرانجام نامطلوب و عدم تحقق اهداف قانون رتبه بندی گواه صادق ضعف دانش و مهارت بسیاری از وزرای آموزش و پرورش در زمینه مدیریت منابع انسانی است. اجرایی نشدن سند تحول و ناعدالتی چشمگیر حاکم بر نظام آموزشی کشور از دیگر نتایج ضعف در مدیریت راهبردی آموزش و پرورش است.
«تعلق سازمانی»
داشتن تعلق سازمانی به آموزش و پرورش، مدرسه و حرفه معلمی یکی دیگر از شاخصهای مهم در انتخاب وزیر آموزش و پرورش است. وزیر آموزش و پرورش باید اصلیترین و مهمترین اولویت شغلی و فعالیتهای اجتماعیاش آموزش و پرورش، معلم، معلمی، مدرسه و دانش آموز باشد. افرادی که کار در دیگر دستگاههای دولتی، سازمانها و مؤسسات را بر معلمی و کار در آموزش و پرورش ترجیح میدهند و هر چندسالی را در یک نهاد و سازمان خدمت می کنند، از تعلق سازمانی و هویت حرفهای لازم برای جایگاه وزارت آموزش و پرورش برخوردار نیستند؛ این افراد وزیر شدن در آموزش و پرورش را یک موقعیت شغلی همانند سایر مشاغل در نظر می گیرند. تعلق سازمانی یکی از مؤلفههای مهم در مقبولیت اجتماعی وزیر در جامعه فرهنگیان است. تجربه ثابت کرده که عموم این افراد به محض اتمام دوره وزارت، آموزش و پرورش را به طور کامل فراموش کرده و به مشاغل و مناصب دیگر روی می آورند. بسیارند افرادی که بدون حتی یک روز سابقه معلمی در نظام رسمی آموزش و پرورش، در سطوح بالای مدیریتی آموزش و پرورش قرار گرفتند و به محض پایان مدیریتشان، آموزش و پرورش را ترک نمودند.
«مقبولیت نسبی در میان فرهنگیان»
مقبولیت اجتماعی در جامعه فرهنگیان یکی دیگر از شاخصهایی است که در انتخاب وزیر آموزش و پرورش باید مد نظر قرار گیرد. فرهنگیان به عنوان یکی از اقشار فرهیخته و بسیار مؤثر کشور، تحلیلهای دقیقی از میزان شایستگی، توانمندی و درایت افراد در مسئولیتهای قبلی دارند. فردی که به عنوان وزیر معرفی می شود باید دارای سوابق مدیریتی موفقی در آموزش و پرورش باشد و دانش، تخصص، مهارت، صداقت، دلسوزی و شأن معلمی او برای معلمان اثبات شده و به صورت نسبی مورد قبول و پذیرش آنان قرار گیرد. معرفی فردی که پذیرش و مقبولیت نسبی در میان فرهنگیان را ندارد، یکی از تهدیدهایی است که میتواند موفقیت رئیس جمهور، دولت و همچنین پیشرفت آموزش و پرورش را به مخاطره بیندازد.
انتهای پیام