به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، یادداشت حمیدرضا قائمپناه، معلم و فعال حوزه تعلیم و تربیت:
همواره یکی از چالشهای اساسی جامعه ما، قرار دادن نظام آموزشی و معلم، در اولویتهای ثانوی و حتی آخر است. مادامی که نتوانیم تعلیم و تربیت را به اولویت اصلی و اول جامعه در نگاهها و رویکردها تبدیل کنیم، حل ریشهای مشکلات نیز رقم نخواهد خورد.
در عصری که نظام آموزشی برای هر جامعهای از پایهای ترین و اساسیترین ارکان آن جهت تعیین مسیر حرکت و تعالی محسوب میشود و هرچه در توان دارند برای این مهم سرمایهگذاری میکنند؛ ما در پی آن هستیم که چگونه بار مالی آموزش و پرورش کشورمان را کم کنیم یا از شر آن به نحوی خلاص شویم.
امروز از نگاهی رنج میبریم که با تحریف معنای واقعی و حقیقت معلمی از نقش هدایتگری جامعه به یک شغل کارمندی با سلب اختیارات و محدود کردن در کلاس درس که حتی مجال و فرصت تفکر و تصمیمگیری در روند ارائه مطالب کلاس خودش را هم نداشته باشد.
همان نگاهی که به جای رویکرد سرمایهای در نظام تعلیم و تربیت به عنوان سنگ بنای آینده کشور و کانون خلق دنیای آینده و تلاش برای ایجاد تحول و اعتلای آن، نگاه اقتصادی را در پیش گرفته و به دنبال کالایی سازی آموزش و بنگاهی کردن مدارس کشور و ذبح عدالت به نفع نظام سرمایهداری است.
اگر معلم صدایش را بلند میکند و حرفی میزند بخاطر تأخیر در دریافت حقوق یک ماه و یا عدم پرداخت معوقاتش نیست؛ چراکه همواره معلمانه به قضایا نگاه کرده و به دنبال اعتلا و پیشرفت جامعه بوده و دغدغه مهمتری دارد.
فریاد معلم از تبعیض و شکاف عمیقی است که در کشور ایجاد شده، از بیعدالتی و عدم توجه به سرمایه اصلی، از کج فهمی برخی سیاستگذاران نسبت به آینده جامعه و جایگاه نظام تعلیم و تربیت و معلم در رقم زدن و شکل دهی تحولات در زمینههای مختلف، از تضعیف و تخریب جایگاه معلمان به عنوان بزرگترین و مهمترین سرمایههای کشور، از ایجاد تقابل میان جامعه و قشری که محور حرکت آن جامعه است.
مسئله اینجاست تا کوچکترین اتفاقی در مدارس میافتد انگشت اتهام به سوی معلم نشانه گرفته میشود، دریغ از حمایت و پشتیبانی از معلم. اینجاست که دیگر نمیتوان انتظار جامعه مترقی و تربیتی اصولی را داشت.
معلم از بی معرفتی و نارضایتی ایجاد شده توسط برخی نهادها از جمله سازمان برنامه و بودجه و مجلس، علیرغم تأکیدات متعدد بر رعایت شأن و منزلت معلم، گله دارد که کمترین انتظار از ریاست محترم جمهور برای التیام این دردها، برخورد جدی با عاملان این اتفاق می باشد.
اینگونه رفتارها برای اولین بار نیست که اتفاق میافتد و شاید هر قشری جز قشر شریف معلم بود اینگونه مسامحه نمیکرد. در اوضاعی که کشور دارد، اینگونه برخوردها و گروکشی حقوق معلمان به التهاب جامعه میافزاید.
در این موقعیت مهم نیست دعوا بر سر چیست و یا چه نهادی مرتکب اشتباه شده است، مهم حق معلم و دغدغهی او در شب عید است که بیشتر از این شان حرفهی معلمی خدشهدار نشود.
همه افراد اشنا در ادارات دیگر رو میبینیم که با مدرک دیپلم دوبرابر حقوق عیدی دریافت کردند کمتراز ۲۰ میلیون دیگر ندیدیم بعد معلمان بیجاره با مدرک لسانس و فوق فقط یک وپانصد عیدی و به این وضع افتضاح حقوق دریافت کردند ،بچه های ما چه گناهی کردند که اولیاشون معلم شوند نه مسافرت درستی و نه تدارک درستی برای عید انها ،در مقابلش کارمندان جاهای دیگر با انرعیدی های میلیونی که امکان تدارک همه نوع برنامه ای برای بچه هاشون دارند ،خیلی متاسف شدم برای خودم که اولا انتخابم تربیت معلم بود و بعد ادامه تحصیلم ،زیرا هیچ ارزشی در این مملکت ندارند
گروگانگیری حقوق معلمان بنده خدا …
چرا کسی نیست جوابگو باشد
پس معوقات چی…
نظام آموزش و پروش ایران خیلی ساله مثل سطل زباله شده و شان و منزلت معلم هم همانند گدای سر خیابان هست
بیچاره من معلم ،
یکی از مشکلات بزرگ معلمان ، کلی گویی از مشکلات بوده که درمیان واژه دهن پرکن چون ؛ “عشق” ،” نقش انبیای داشتن” و …. همیشه گم شده است و نتیجه جیب معلم بی رونق شده و در اساسی ترین تامین نیاز یعنی خود دچار معیشت شده و برخوردهای ناصواب چون عدم پرداخت حقوق ، دادن رتبه های پایین به معلمین با سابقه و … موجبات نگرانی و ناامیدی این قشر در جامعه شده و بزودی خود را در خروجی دستگاه آموزشی کشور خواهد بود