• امروز : افزونه جلالی را نصب کنید.
  • برابر با : 1 - جماد ثاني - 1447
  • برابر با : Friday - 21 November - 2025
0
به مناسبت هفته کتابخوانی

لفظ، خالی از معنا/ تأملی در همه‌چیزدانی، حباب دانش و کتاب‌خوانی

  • کد خبر : 9685
  • ۳۰ آبان ۱۴۰۴ - ۹:۴۶
لفظ، خالی از معنا/ تأملی در همه‌چیزدانی، حباب دانش و کتاب‌خوانی
همه‌چیزدانی یا حباب دانایی آفت عمده‌ی روزگار ماست. خرمای شیرینی که به ما آقا و خانم معلم‌ها هم مزه کرده. خودکرده را تدبیر نیست. اینگونه‌ است دیگر. شک دارید؟! از همین امروز روزی 2000 کلمه را در یک موضوع مشخص بخوانید. تمرکز کنید و به چیزی که می‌خوانید و ریشه‌هایش دقت کنید.

به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، یادداشت رضا کلیوندی، دبیر واحد روایت مدرسه؛ جنگ اول به از صلح آخر. همین حالا سنگ‌هایمان را وا بکَنیم. کمی فکر کنیم به اینکه در دنیای مدرن و گذران روزها و شب‌ها چه چیزی جای کتاب را گرفته است: «وقتش را ندارم»؛ «مستند می‌بینم»؛ «فیلم که بهتر است»؛ «بریده‌کتاب و خلاصه می‌بینم»؛ «فایده‌‌اش چیست؟»؛ و الی آخر از این جملات. ما همیشه برای همه چیز وقت داریم جز کتاب. مسئله نه کتاب است و نه وقت. چیزی جای کتاب را نگرفته و نخواهد گرفت. مسئله عدم تمرکز و توهم همه‌چیزدانی است.
 
متهمی به نام فضای مجازی
 در فضای مجازی و در بدترین حالت روزانه بیش 1000  کلمه می‌خوانیم. توضیحات و یادداشت و خبر و انواع دیگر نوشته. نوشته‌هایی که در موضوعات مختلفی هستند و هر کدام خلاصه‌ی یک اندیشه و تفکر است.

ما می‌خوانیم و می‌بینیم و گوش می‌دهیم بعد هم می‌گذریم. در کمتر از چند دقیقه با انبوهی اطلاعات که خواه ناخواه اندیشه و ساختار فکری ما را شکل می‌دهند. مطالعاتی پراکنده و ناخودآگاه در سبد فرهنگی ما که متهم ردیف اول آن هم فضای مجازی است.

عصر ارتباطات ما را با اطلاعات بسیاری در لحظه روبه‌رو می‌کند. اطلاعاتی شترگاوپلنگ که هیچ تناسبی با هم ندارند و حبابی بزرگ می‌سازند به نام دانایی. دانایی برآمده از مطالعه‌ی متن‌های کپسولی و سرسری بر خلاف مَثَل معروف، به درد لای جرز دیوار هم نمی‌خورد چون قوام و استحکام کافی برای همان را هم ندارد. سطحی است و گذرا و نتیجه‌اش فقط و فقط پراکندگی و سطحی بودن و همه‌چیزدانی است.

1000 یا 2000 کلمه‌ای که حداقل به صورت روزانه در فضای مجازی و عصر اطلاعات هوشمند با آن روبه‌رو هستیم به خودی خود بد نیست. نتیجه و تأثیر آن ناپسند است. حباب دانش و انقطاعی که از ریشه مبانی معرفتی و علمی ایجاد می‌کند مذموم است. متهمی به نام فضای مجازی یا نور آبی، اشاره به همین مفاهیم دارد.

اشاره به از دست دادن تمرکز و ناتوانی در خواندن عمیق. 1000 کلمه یا 2000 کلمه تفاوتی ندارد، آورده‌ی فضای مجازی اینست که ما حاضریم اطلاعات پراکنده و خوراک کورتیزول خود را از این حباب دانایی فراهم کنیم و روز به روز هم وقت بیشتری صرفش کنیم (نوعی اعتیاد مردن که متوجهش هم نیستم) ولی همان 1000 یا 2000 کلمه را در یک موضوع مشخص و با عمق نسبی نخوانیم.
 
حضَرات علّامه!
همه‌چیزدانی یا حباب دانایی آفت عمده‌ی روزگار ماست. خرمای شیرینی که به ما آقا و خانم معلم‌ها هم مزه کرده. خودکرده را تدبیر نیست. اینگونه‌ است دیگر. شک دارید؟! از همین امروز روزی 2000 کلمه را در یک موضوع مشخص بخوانید. تمرکز کنید و به چیزی که می‌خوانید و ریشه‌هایش دقت کنید. خواندن روزانه 2000 کلمه که کمتر از 10 صفحه است و بیش از 20 دقیقه طول نمی‌کشد چندان برایمان راحت نیست.

خرمای شیرین همه‌چیزدانی ما را هم گیر انداخته است. تغییر یکباره از همه‌چیزخوانی در فضای مجازی به مطالعه متمرکز و مسئله‌محور و عمیق چندان راحت نیست.

خواندن یا نخواندن کتاب به خودی خود فضیلتی ندارد. این طناب جایی به مو می‌رسد و پسند و ناپسند می‌شود که نبود تمرکز، سطحی بودن، همه‌چیزدانی و حباب دانش روی ما معلم‌ها و آدم‌های عادی خیمه می‌زند. رطب خورده بیاید و  منع ربط کند، وجهه‌ی چندان خوبی ندارد. در هفته‌ی کتابخوانی بی آنکه خودمان بخوانیم و خوانده باشیم به خواندن فرا بخوانیم، وجهه‌ی خوبی ندارد به خصوص حالا که فضای مجازی افسار پاره کرده و خیلی زود ناخواسته‌ها یکباره لو می‌رود و بعدش رسوایی بار می‌آید…
 
تو یکی نه‌ای، هزاری…
بقیه نمی‌خوانند. خب نخوانند. تو چراغ خود بیفروز. همان روزی 2000 و 1000 کلمه خواندن. (همان 20 دقیقه‌ی خودمان) شروع خوبی است. همه‌چیزدانی شیرین است. رطبی خوشمزه که البته هم برای خودمان و هم شاگردانمان بیش از اندازه شیرین شده. جامعه همین حالا هم امراض زیادی دارد.  سطحی بودن و همه‌چیزدانی آینده را دیگر به آن اضافه نکنیم. هفته کتابخوانی است و هیچ چیز جای کتاب خوب را نمی‌گیرد. چند خط بعدی معرفی یک کتاب از سیدمرتضی آوینی است. به قول آخوندها مبتلابه شرایط فعلی است و برای شروع کتاب خوبی است. اجباری نیست، سطرهای بعدی را فقط اگر دوست دارید بخوانید.

آقا سید مرتضی
قصه‌ی بعضی کتاب‌ها بیشتر از آنکه به خودشان برگردد به نویسنده گره خورده است. «توسعه و مبانی تمدن غرب» هم در شمار همین کتاب‌هاست و ریشه در نویسنده دارد: در سیدمرتضی آوینی که البته یک پیشوند شهید همراهش هست.
 آوینی متولد 1326 است و قبل از انقلاب در دانشکده هنرهای زیبای دانشگاه تهران معماری خوانده است.

یک دانشجوی هنری با همان تمایلات خاص آن دوران و دانشکده هنر. تلاقی آوینی و انقلاب از او و اندیشه‌اش آوینی جدیدی ساخت که در قله‌ی هنر انقلاب قرار بگیرد. آوینی از این باب معلم است. از باب اندیشه و شناخت و جریان‌شانسی می‌تواند معلم خوبی برایمانباشد. کسی که خود شیداست و شیدایی را هم به خوبی روایت می‌کند. تلاقی آوینی و انقلاب اسلامی تلاقی اندیشه است. تلاقی اندیشه که آوینی را مخیر بین تمدن غرب و حکومت انقلابی شیعه قرار می‌دهد.

«توسعه و مبانی تمدن غرب» ریشه‌ی خواسته‌ها و مسیری است که به زندگی‌مان می‌دهیم. مقاله‌های به هم پیوسته‌ی این کتاب کمک می‌کند همه‌چیزدانی و عصر اطلاعات و توسعه و عدالت و رفاه و محرومیت‌زدایی، پول، کار، و تربیت را در نظام اندیشه‌ی خود به نقد بکشیم. کتاب امر و نهی‌ای ندارد. صرفاً توضیحاتی است درباره دو دیدگاه تمدنی و اندیشه و جهان‌بینی متفاوت که همه چیز را تحت تأثیر قرار می‌دهد.

آوینی در این کتاب از سرمایه‌داری و تمدن غرب و توسعه حرف می‌زند. از دو اندیشه که نوع نگاهشان به مسائل جریان‌ساز است و انسان انقلاب اسلامی ناگزیر است برای پیشرفت خودش شناخت مناسبی از لایه‌های اصلی تمدن غرب داشته باشد. معلمی شغل است یا عبادت و رسالت. آوینی درباره معلمی حرف نمی‌زند. درباره کار حرف می‌زند و سرمایه‌داری و نگاه پولی به کار و دنیا و قله‌ی آمال آن یعنی رفاه. مسئله‌ی آوینی بدی یا خوبی پول و رفاه و عدالت نیست، مسئله اولویت و سازمان اندیشه است که انسان انقلاب اسلامی یا به زعم من معلم انقلاب اسلامی به کارش چه دیدی باید داشته باشد؛ منبعی برای درآمد و پول و بعد خرج کردنش برای رفاه و عدالت یا نگاهی تمدن‌ساز و عبادی به کار و شغلی که داریم؛ نه فقط معلمی که حرف جای دیگری است. مسئله نوع نگاه تربیتی و نظام اندیشه است که دید انسان انقلاب اسلامی و نگاه تربیتی به کار و مهارت و درآمد چگونه است و چگونه باید باشد؟ برای پول و رفاه یا عبادت و تمدن‌سازی و رسالت تاریخی. (چیزی که از آن به معلمی پیامبرانه یاد می‌کنیم.)

شترسواری که دولادولا نمی‌شود. با تغییر لفظ «توسعه» به «پیشرفت» در اسناد ملی هم چیزی درست نمی‌شود و آوینی در کتاب «توسعه و مبانی تمدن غرب» این را خوب فهمیده است. او فهمیده که برای انسان انقلاب اسلامی و کسی که ادعای ستیز تمدنی و جریان‌سازی و تحول و انقلاب دارد، شایسته نیست غرقه‌ی آمال و اندیشه تمدن غرب باشد.

آوینی در نظام اندیشه خود بیش از عدالت و رفاه و آزادی (که قله‌های تمدن غرب هستند) را یافته و به همان فرا می‌خواند: به تمدن اسلامی و تفکر درباره نظام اندیشه انسان انقلاب اسلامی. نثر کتاب به واسطه محتوایش کمی دشوار ولی ضروری است و می‌تواند گزینه مناسبی برای مدعیان تحول و تحول‌خواهی باشد. روزی 20 دقیقه. همان 1000 یا 2000 کلمه.

لینک کوتاه : https://rastakhabar.ir/?p=9685

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.