به گزارش سرویس عدالت آموزشی پایگاه خبری تحلیلی رستا، زهرا کارگر، آمنه شیروانیپور و مجید ملکی:
در دو گزارش اخیر اطلاعاتی درخصوص کنکور و مافیای آن کسب کردیم، حال قصد داریم بررسی کنیم که چه راهکارهایی برای بهبود وضع موجود وجود دارد؟
در مقایسه نظامهای آموزشی، به کیفیت کار آنها، يعنی چگونگی تفویض اختیارات در سطوح مختلف توجه میشود و دو عامل تمرکز یا عدم تمرکز و در حقیقت نوع حکومت و سیاست حاکم بر کشورها اهمیت دارد.
هر یک از کشورهای جهان صرفنظر از وسعت خاک و جمعیتشان دارای مناطق مختلف هستند که از لحاظ آبوهوا، نوع خاک و محصولات کشاورزی و صنایع با هم تفاوت فاحش دارند. بدون شک نیازهای مردم مناطق کوهستانی و سردسیر با نیازهای مردم دیگر در مناطق هموار و گرم، و همچنین نیازهای مردمی که در سواحل دریا زندگی میکنند، کاملا متفاوت است. بر این اساس، نیازهای اصلی مردم شهرنشین در شهرهای بزرگ و کوچک نیز کاملا با هم فرق دارد. به عنوان مثال، نیازهای مردمی که در نواحی صنعتی به کار اشتغال دارند، با نیازهای مردمی که در نواحی کشاورزی ساکن هستند یکی نیست. هر جامعهای بسته به شرایط خود دارای نیازهای خاصی است. در این میان، از آنجا که آموزش و پرورش متأثر از نیازهای جامعه است، عوامل اجتماعی از قبیل زبان، عادات، سنتها و اعتقادات مردم بر کیفیت نظام آموزشی تأثیر مستقیم میگذارد.
نظام آموزشی غیرمتمرکز بر پایه نیازهای مردم منطقه بنا میشود، به عنوان مثال اگر منطقه کشاورزی باشد، نیازهای آن عبارت از تأمین نیروهای نیمه ماهر و ماهر در کشاورزی خواهد بود و احداث مدارس کشاورزی در آن منطقه در اولویت قرار خواهد گرفت. در یک نظام غیرمتمرکز آموزشی، مردم امکان بیشتری برای شرکت در فعالیتهای آموزشی دارند، به خصوص اگر این عمل برای آنها به عنوان وظیفهای اجتماعی تلقی شود. از آنجا که مردم محل از نیازهای منطقه خود آگاه هستند، بدون شک بهتر میتوانند در برنامههای آموزشی منطقهای شرکت کنند. در این نظام، اختیارات بیشتری به مدیران و معلمان اعطا میشود. مثلا، معلمان در انتخاب کتابهای درسی متناسب با نیازهای محلی آزادند و خود درباره آنها تصمیم میگیرند.
پیشرفت تکنولوژی در اکثر کشورهای جهان باعث شده است که ارتباطات در سطح کشور و بین شهرها به صورت مطلوب در آید. در این امر، شاهراهها و وسایل نقلیه سریعالسیر مثل هواپیما، ترن و اتومبیل نقش مؤثر دارند. وسایل ارتباط جمعی مثل رادیو و تلویزیون نیز به این امر کمک کرده است. به این جهت، در کشورهایی که نظام آموزشی متمرکز در آنها دایر است، مقامات تصمیم گیرنده عقیده دارند که میتوانند کلیه برنامههای آموزشی را زیر نظر داشته باشند و همه آنها را به نحو مطلوب انجام دهند، بدون اینکه در این امر با مشکلی مواجه شوند.
به دلایل متعدد، آموزش و پرورش هیچ کشوری نمیتواند به طور کامل غيرمتمرکز باشد. زیرا هر کشوری دارای سیاست خاصی است و عواملی وجود دارد که اجرای آن سیاست را در سطح کشور برای مسئولان آن به صورت امری لازمالاجرا در میآورد. این عوامل عبارتند از: عوامل جغرافیایی، اقتصادی، تاریخی، مذهبی، سیاسی، و اجتماعی. همه این عوامل باید دقیقا از طرف مقامات مسئول مملکتی مورد کنترل قرار گیرند و این کار جز با اجرای سیاستهای متمرکز در سطح کشور، عملی نیست. پیش از آنکه برای اتخاذ سیاستهای آموزشی در سطح کشور برنامهریزی شود، هر کشوری نیاز دارد که احتیاجات خود را با توجه به شرایط اقلیمی و جغرافیایی مورد بررسی قرار دهد و این بررسی بر اساس آمار مبتنی است که باید در مرکز جمعآوری گردد. پس برای برنامهریزی آموزشی، هرکشوری مجبور است سازمانهای مجهز مرکزی داشته باشد تا در آن مراکز، نیازها مورد بررسی قرار گیرند. مثلا نرخ ازدیاد جمعیت بر اساس سرشماری تعیین میشود و نیازهای کلی کشور به ساختمان برای مدارس بر اساس بررسی کلی در سطح به دست میآید.
به طور مثال نظام پذیرش دانشجو در آمریکا به طور کلی غیرمتمرکز است؛ یعنی هر مؤسسه درباره ظرفیت پذیرش، معیارهای موردنظر و فرایند پذیرش تصمیم گرفته و اقدام میکند. در آمریکا، آزمون سراسری مرسوم در برخی کشورها مثل ایران برگزار نمیشود؛ اما برخی از آزمونهای استاندارد همچون آزمون استعداد تحصیلی و آزمون مدارس عالی آمریکا را مؤسسات غیرانتفاعی طراحی و برگزار میکنند که مراکز آموزش عالی در پذیرش نتایج آن مختار هستند. دانشآموزان آمریکایی پس از دریافت مدرک دیپلم برای ورود به یک دانشگاه یا کالج باید ریز نمرات تحصیلی خود که مرتبط با رشته دلخواه آنهاست را برای آن کالج یا دانشگاه ارسال کنند و اگر دانشگاه قبول کرد، وارد آن دانشگاه شوند.
نظام سیاسی حاکم بر اسپانیا و در نتیجه نظام آموزشی آن بسیار غیرمتمرکز است، قدرت تصمیمگیری در بین ایالتهای خودمختار توزیع شده است و دولت تنها چارچوب و سیاستهای کلی را تعیین میکند. روند فوق در روند پذیرش دانشجو نیز حاکم است. دولت مرکزی، سیاستهایی را درباره اصول و شیوه پذیرش دانشجو اعلام کرده است و ایالتهای خودمختار هرکدام بر اساس این رهنمودها، با همکاری مدارس و دانشگاهها، به برنامهریزی و اجرای مرحله عمومی و اختصاصی پذیرش اقدام میکنند. علاوه بر این هر داوطلب، نمره پذیرش مشخصی خواهد داشت و هر دانشگاه به طور مستقل، متناسب با مستندات وی، در مورد پذیرش یا عدم پذیرش داوطلب تصمیمگیری میکند. در نتیجه میتوان نظام پذیرش دانشجو در اسپانیا را از نوع «غیرمتمرکز» دانست.
در بسیاری از کشورهای پیشرفته دنیا نظام پذیرش دانشجو به شیوه غیرمتمرکز است و میتوان گفت در این کشورها نظام حقوق و دستمزد عادلانهتری نسبت به کشور ما حاکم است؛ این باعث میشود افراد رویاهایشان را در علایق و استعدادهایشان دنبال کنند، نه در رشتهها یا مشاغلی که موسسات سودجوی مافیایی به آنها معرفی میکنند.
آنچه که مبرهن است، با یک برنامهریزی صحیح میتوان نظامهای آموزشی متمرکز و غیرمتمرکز را با یکدیگر ترکیب کرد و برنامهای درسی متناسب با کل کشور و همینطور یک منطقه خاص ترتیب داد که طبق آن افراد متناسب با نیاز جامعه خود آموزش ببینند و کورکورانه فقط جهت دستیابی به مدرک وارد نظام آموزش عالی نشوند؛ در اینجا میتوان گفت که دست مافیا تا حد زیادی کوتاه شده است و آزمونهایی فقط برای برخی رشتههای خاص و آن هم غیر متمرکز برگزار میشود؛ اینگونه همه افراد پشت یک سد بزرگ تجمع نمیکنند و بوسیله سودجویان رویاهایشان پوچ نمیشود.
انتهای پیام/