به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، حنانه توکلیزاده؛ آموزش عشايرى در ايران، موضوعى كمتر ديده شده ازچشم نظام آموزشى است.برپا كردن چادر هاى سفيد به جاى كلاس درس كه حدودا از زمان قاجار نيز رواجداشته، مدرسه ى سيار دانش آموزان عشايرى است كه تعليم و تربيت آن ها را به دليل موقعيت جغرافى و فرهنگزندگيشان با چالش هاى مختلفى رو به رو كرده است. با وجود اينكه سواد آموزى در مدارس عشايرى همچونمدارس دولتى صورت مى گيرد اما وجود محدوديت هاي مختلف، آموزش اين قشر از دانش آموزان را با مشكلاتزيادى رو به رو كرده است.
اين موضوع مارا بر آن داشت تا با گفت و گو با معلم عشايرى، جوياى روند تحصيل دانش آموزان عشايرى وبحران هاى موجود در اين مسير شويم.
جاسم احمدی راد، مدیر آموزگار مدرسه عشایری، در گفتوگو با حنانه توكلى زاده، خبرنگار پایگاه خبریتحلیلی رستا از شرايط تدريس خود مىگويد: بنده در یک منطقه عشایر نشین که داری سکنه محدودی بودتدریس می كردم. این منطقه به هیچگونه امکانات زیر ساختی، از جمله آب و برق و جاده دسترسی نداشت. سکنه منطقه همه چادر نشین بودند و به خاطر عدم دسترسی به جاده و دور بودن محل زندگی(شهرستان لالى) از محل خدمت(منطقه ى عشايرى مسجد سليمان) و همچنین نزديك نبودن این منطقه به شهر، مجبور بودم درهمان منطقه بیتوته کنم و در چادر زندگی کنم.
آموزگار مدرسهى عشايرى در رابطه با چالشهايى كه با آن مواجه بوده است، چنين مىگويد: چالشهای زیادیدر این راه وجود دارد.یکی از چالشهایى که واقعا من را خیلی درگیر کرد،کم بودن سال تحصیلی دانش آموزان آن منطقه بود.
یعنی به خاطر کوچ نشینی سکنه این منطقه و ییلاق و قشلاق کردن با محدوديت زمان مواجه بودم. عشایر اینمنطقه اواخر آبان ماه از ییلاق به قشلاق کوچ میکنند و در منطقه محل تدریس من مستقر میشوند. این یعنی ازدست رفتن دو ماه از سال تحصیلی برای دانش آموزان . در بسیاری از مواقع، معلمان عشایر همراه اهالیمنطقه کوچ میکنند ولی بعضی از مواقع ديگر به خاطر اینکه اهالی منطقه هر کدامشان برای ییلاق به یک منطقهمی روند، شرایط کوچ با اهالی مهیا نیست چون هر یک از دانش آموزان در یک منطقه مستقر میشوند و شرایطتدریس جمعی امكان پذير نيست. لازم به ذکر است کوچ قشلاق به ییلاقی این منطقه عشایر نشین اواخراسفندماه است. یعنی دانش آموز عشایری با این شرایط زندگی فقط ۳ الی ۴ ماه تحصیل میکنند.
معلمان عشایری باتوجه به کم بودن سال تحصیلی مجبور هستند بودجه بندی خاصی برای به پایان رساندنکتاب های درسی دانش آموزان اتخاذ کنند تا بتوانند کلیه مطالب درسی را درس دهند.
احمدیراد ادامه میدهد: یکی ديگر از چالش هایی که با آن روبه رو بودم این بود كه بچه های عشایری پیشدبستانی ندارند و همچنین وقتی به کلاس اول میروند چون ماه های تحصیل شان کمتر از بچه های شهر استدر یادگیری مسائل پایه مشکل دارند و به غیر از این بی سوادی اولیاء آن ها نیز مزید بر علت میشود چراکهنمی توانند در درس به آن ها کمک کنند.
اين معلم مدارس سيار از مسئولين چنين مطالبه مي كند: از مسئولان خواهشمندم اگر ایران پیشرفته، هوشمند وقوي را می خواهیم باید روی تک تک این دانش آموزان سرمایهگذاری كنيم. این دانش آموزان هرکدام در زمینههای زيادى استعداد دارند که باید کشف و شکوفا شوند ولی متاسفانه توجه خاصی به این قشر نمى شود.
همچنين خواهشمندم شرایط تحصیل دانش آموزان عشایری را برای مقاطع بالاتر فراهم کنند. عشایر نشینها بهدلیل شرایط سخت زندگیشان و همچنین عدم دسترسی به شهر یا روستا، فقط تا پایه ششم تحصیل میکنند وهمينطور به دليل عدم دسترسي به امكانات مجبور به ترك تحصيل مى شوند. در این صورت خیلی از استعدادهاى اين دانش آموزان كوشا، کور یا نابود میشود.
به اميد روزى كه دانش آموزان اين سرزمين، هرگز از كمبود امكانات و عدم دسترسي به فضاي آموزشي رنجنبرند.
انتهای پیام/