به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا؛ سرویس معلمان، یادداشت حسین حاجیجودکی، چندروزی میشود که بخشنامهی ابلاغی آموزش و پرورش، در خصوص تغییر ساعت حضور در مدارس، چالشهایی را به وجود آورده است.
“ما خیلی خوابمون میاد! چرا باید از ساعت ۵ صبح بیدار شیم؟ حالا چی میشد اگه این چندروز به مدرسهها کاری نداشتند؟ ما به این ساعت صبح عادت نداریم و چیزی یاد نمیگیریم! آقا لطفا بذار کمی بخوابیم”
اینها گوشهای از گلایههای دانشآموزان دبستانی به نگارندهی این متن، به خاطر تغییر ساعت حضور در دبستان، به دلیل بخشنامهی ابلاغی آموزش و پرورش بوده است. اتفاقی که بیشک در سراسر کلاسهای درس اینروزها رخ داده است.
اما آغاز این ماجرا از کجا بود؟ ۱۷ اردیبهشت ماه بود که سخنگوی دولت اعلام کرد از بیستم اردیبهشت ساعات کاری ادارات و مدارس کشور به ۶ صبح تغییر خواهد یافت و کارمندان و دانشآموزان باید رأس این ساعت در محل کار یا محل آموزش خود حاضر شوند. مدارس دونوبته نیز ساعاتشان کوتاه خواهد شد، به این صورت که مدارس یکنوبته امکان حضور دانشآموزان از ساعت ۶ صبح الی۱۳ را فراهم کرده و برنامهریزی آن بر عهده مدرسه خواهد بود و مدارس دونوبته نیز در نوبت اول از ساعت 6 الی 9:30 و نوبت دوم از 10 الی 13:30 فعالیت خواهند داشت.
با دیدن این خبر بود که موجی از پرسش و تعجب و ابهام سراسر کشور را فرا گرفت و به دغدغهی اصلی میلیونها ایرانی بدل شد.
باورکردنی نبود! یعنی دانشآموزان و معلمان و کادر مدارس، باید از ساعت ۶ صبح در کلاس درس حاضر باشند؟ آن هم در زمانی که کمتر از دهروز تا پایان کلاسهای سال تحصیلی جاری باقیمانده است؟!
همانطور که همه میدانیم، کشور چندینوچندماه است که با مشکل ناترازی انرژی مواجه است و تعطیلیها و قطعیهای گاه و بیگاه، گریبان همهی اقشار جامعه را گرفته است و نهاد تعلیم و تربیت هم از خسارات ناشی از این بحران، بینصیب نمانده است.
تعطیلیهای متعدد پاییز و زمستان که در اثر برودت هوا حاصل شد، آسیبهای قابل توجهی را به روند تعلیم و تربیت وارد نمود. پایین آمدن کیفیت آموزش در بستر مجازی به نسبت آموزش حضوری برای هیچ دانشآموز و معلمی قابل انکار نیست.
امید این بود که با آغاز بهار و شروع موسم گرم سال، تعطیلیها دست از سر آتیهسازان این آب و خاک بردارد، که با قطعیهای مکرر برق روبهرو شدیم. و کار تا به آنجا رسید که مطابق بخشنامهی وزارتخانهی آموزش و پرورش، ساعت برگزاری کلاس مدارس دچار تغییرات جدی و تعجبآور شود.
تصمیمی که مشخص نیست با چه پشتوانهی کارشناسی و حسابشدهای گرفته شده است. به عنوان یک آموزگار به خود اجازه دادم که تجربهی حضور در کلاس درس از ساعت ۶ صبح را لمس کنم و بعد در اینباره قلم بزنم. حضوری که صرفا برای جسمها بود و جان و هوش دانشآموزان را در اثر خوابآلودگی و ناهشیاری به کمترین میزان ممکن میرساند.
این تصمیم حیرتآور که بیشتر، دبستانیها را با چالش جدی و مضر روبهرو ساخته است، باعث به وجود آمدن نارضایتی عمومی جدی در جامعه شده است. آخر با چه متر و معیاری یک دانشآموز هفتساله را میتوان در ساعات خوابآلودگی از مزایای آموزشی و پرورشی بهرهمند ساخت؟
خانوادههای بسیاری از دانشآموزان، خود به عنوان افراد شاغل با چالش بحران انرژی دستوپنجه نرم میکنند و حال برای رفتوآمد فرزندان دلبند خود باید کاسهی چه کنم چه کنم به دست گیرند!
آیا تصمیم متوقفساختن تغییر ساعت در ابتدای سال، مدبرانه و کارشناسی بوده است که باید این جمعیت عظیم خود را با آن منطبق سازند؟ آیا دادههای کارشناسی و آمارها، که نشانگر کارآمد بودن تغییر ساعت در کاهش مصرف انرژی بود، برای منصرف ساختن تصمیمسازان خانهی ملت کافی نبود؟
و حال آنچه واضح است فقدان نگاه تربیتی در تصمیمگیریهای اینروزهاست. آیا این تغییر ساعت غیرکارشناسی در این اندک روزهای باقیمانده از سال تحصیلی، آن هم صرفا برای مقطع دبستان، منطقی بود؟ چرا که میدانیم مقاطع متوسطهی اول و دوم فصل آموزش را پشت سر گذاشتهاند و درگیر ارزشیابیهای نهایی شدهاند.
آیا نمیشد که برای این چندروز باقیمانده تدبیری بهتر اندیشید؟ حتما کارشناسان در اینباره میتوانند نظرات دقیقتری را عنوان کنند. اما به هر صورت، تردیدی در آن نیست که در آینده، از این اتفاق به عنوان خاطرهای تلخ و تعجببرانگیز یاد خواهد شد!
اینروزها که میگذرد، اما ای کاش تصمیمگیران متوجه این نکته باشند که بیشترین آسیبها در این مقاطع زمانی، متوجه کودکان و نوجوانان این سرزمین خواهد بود. باید باور کنیم که هزینههای گزافی که برای عدم آموزش میپردازیم، بسیار بیشتر از هزینهی سرمایهگذاری برای نسلهای آینده است.