به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، روایت رضا کلیوندی، خبرنگار رستا از نشست کارشناسان تعلیم و تربیت پیرامون سند تحول بنیادین آموزش و پرورش؛ بخش دوم نشست در اختیار سه مهمان بود. نویدادهم، صادقزاده، و سخنگو. بنا بود الفبای سند بیشتر بررسی شود و نکات ادامهی صحبتهای صدیقی و رام باشد. در قسمت اول نشست در جستوجوی تحول، سمیه رام، مدیر کل برنامه درسی دانشگاه فرهنگیان و سجاد صدیقی، مسئول سازمان بسیج فرهنگیان تلاش کردند از ضرورت و چرایی تحول در آموزشوپرورش نکاتی را به گوش معلمان و دانشجومعلمان حاضر در جلسه برسانند. بخش دوم این نشست با حکم موی سپیدِ نویدادهم، با سخنان او شروع شد. آنچه در ادامه میخوانید قسمت دوم و نهایی از سرگذشت نشست در جستوجوی تحول است:
باید برای اجرای سند تحول، برنامه تعریف شود
نویدادهم در قسمت اول صحبتهایش تا توانست از قانون اساسی مثال آورد و سند تحول را قانون اساسی آموزشوپرورش دانست به گونهای که نمیشود از آن انتظار اجرایی شدن را داشت. «تمام برنامههای تحولی قبل و بعد از انقلاب تکمحوری بودهاند ولی این سند همهی مؤلفهها را مد نظر قرار داده است. این سند به مثابه قانون اساسی است. قانون اساسی که اجرا نمیشود. باید ذیل آن برنامه تعریف شود.» نویدادهم باقیماندهی وقتش را از معلمان و سرمایه انسانی آموزشوپرورش گفت. او از جایگاه تحولی نومعلمان در جمهوری اسلامی ایران شروع کرد و به غزه رسید: «اولین نکته که به ذهن رسید این بود که چه کسی باید [سند را] اجرا کند. اصلیترین عنصر معلم است. آن هم معلمی در تراز سند. میدانستیم معلمان موجود ممکن است همراهیِ بایسته را نداشته باشند. همین شد که اساسنامه شورای عالی دانشگاه فرهنگیان بعد از سه ماه به تصویب رسید. و امروز که بیش از یک دهه از تصویب میگذرد میتوانم بگویم کار درستی بود.
اگر بناست سند اجرایی شود بخش اصلی بار بر دوش شما نومعانان است. برای آن نیاز است که بیش از پیش با آن آشنا شوید.
«لازمه کار اینست که به آن اهتمام داشته باشید و در ظاهر نمانید و به اعماق تحولآفرین آن برسید. غزه را نگاه میکردم و فهمیدم که تحول در غزه از مدارسشان شروع شد، یعنی رزمندگان امروز، دانش آموزان دیروز هستند که با مفاهیم و مهارتهای لازم تربیت شدهاند. حضور جوانان در غزه باعث شد مقاومت دوباره سر پا بایستد و انشاءالله پیروز میدان باشد.»
پس از نویدادهم تریبون به علیرضا صادقزاده رسید. تنها ملبس نشست، که از قضا هیئت علمی دانشگاه تربیت مدرس هم هست.
باید به خود جرئت داد
سخنان صادقزاده از جنس حرکت بود. او همهی حاضران را به کنش جمعی دعوت کرد.
《جوان میتواند مقاومت کند و تحول آفرین باشد. یکی از خطرات دانشگاه فرهنگیان اینست که نومعلمان در فضای مدرسه مضمحل بشوند. یعنی فضای مدرسه اجازهی کار به آنها را ندهد. این یک خطر جدی است. هستههای مطالعاتی و شبکهسازی باید ایجاد شود. باید جای اینکه بگویید چه کار کنند، بگویید چه کار کنیم. به جای تکتک کار کردن، باید همراه باشیم.»
پارهی دوم سخنان صادقزاده باز هم دور همین مفاهیم میچرخید. او گفت: «تغییر نیازمند عاملیت جمعی است. نمیشود و ساختار نمیگذارد، نداریم. ما میتوانیم. مطالبه و نقد جای خود ولی پای کار باشید. با حلواحلوا، دهن کسی شیرین نمیشود.»صحبت صادقزاده که تمام شد، تریبون به محمد سخنگو، پژوهشگر عرصه تعلیموتربیت رسید.
کمکاری متفکران
سخنگو آخرین نفری بود که در این قسمت از برنامه صحبت میکرد. او از امتداد نیافتن سند در مباحث نظری و فلسفی گله داشت.سخنانش را اینگونه آغاز کرد: «طبیعتاً خود سند و مبانی نظری آن اتفاق مبارکی است و قطعاً حرکتی رو به جلو در تاریخ انقلاب است. سند را باید در شأن خودش دید و در آن سطح سیاستگذاری قابل دفاع هم هست.»این فعال تعلیم و تربیت افزود: «سند به صراحت اعلام میکند آنچه بیان شده باید امتداد داشته باشد. مسئله این است که چرا امتداد نداشته است… متفکر یا ناظر به توصیف فعالیت میکند یا چگونگی؛ متفکری که توصیف میکند، اگر بیتوجه فضای کنونی باشند، در حاشیهی تاریخ قرار میگیرد و هیچ نسبتی با جهان و جامعه ندارند.
متفکر واقعی اگر توصیف هم میکند، توصیفش در امتداد تاریخ و جهان کنونی است. چیزی که در مورد تعلیموتربیت رخ نداده است.»
سخنگو سعی کرد فضا را با مصداق کمی ملایم کند: «فطرت، بنیادیترین مفهوم در تربیت دینی است و ما منابع کافی برای آن نداریم. این یعنی اگر چه سند در جاهایی آگاه است که باید امتداد یابد ولی چنین چیزی رخ نداده است. در زمینه تعلیموتربیت بیشتر اندیشمندان در بیتاریخی به سر میبرند یعنی ناظر به شرایط این جامعه برای تحول فعالیتی نداریم. باید یک بیداری جدی رخ دهد. تحول ساده نیست و باید برای آن عمر گذاشت.»
با پایان صحبتهای سخنگو، تکهی دوم از نشست در جستوجوی تحول هم خاتمه یافت. تکهی آخر بنا بود از ۱۳:۳۰ با حضور سیدمحمد بطحایی، وزیر اسبق آموزشوپرورش و عباس بازدار، فعال عرصه تعلیموتربیت آغاز شود.
در دل مصائب
قسمت آخر نشست، عنوان «راهبردهای اجرایی سند تحول بنیادین» را با خود داشت و سیدمحمد بطحایی اولین سخنران آن بود. او تجربیات وزارتش را سامان داده و به حاضران در جلسه عرضه میکرد: «تغییر بنیادین و تحول به علت تغییرات اساسی در ارزشهایی است که پس از انقلاب ایجاد شد. باید بدانیم اگر تحول در آموزشوپرورش رخ ندهد وضعیت فرهنگی ما خیلی بدتر از شرایط کنونی خواهد بود. در مسیر اجرای سند چند مانع عمده داریم:1. تحول فقط کار وزارت آموزشوپرورش نیست، یک اقدام ملی، گسترده، و فراگیر است2. هر اقدام استراتژیک شامل طراحی و اجراست. در مرحله طراحی طرحهای تحولی عموماً کمتر سراغ نخبگان و متخصصان میانرشتهای رفتهایم3. بیثباتی یا کمثباتی در مدیریت آموزشی و پرورش(۱۸ وزیر در ۴۴ سال)نکتهی دیگر این است که معلمان از همان ابتدای سند باید درگیر طراحی آن میشدند.»سخنان بطحایی تمام شد. آخرین مهمان این نشست که به تریبون میرسید. بازدار بود. او سخنش را از نهضت و انقلاب شروع کرد.
تحو، نهضت و انقلاب روح الله
بازدار با اشاره به مفهوم نظام و انقلاب گفت: «نظام دنبال حفظ وضع موجود است ولی انقلابی یعنی تحول و تغییر دائمی. این فرایند از درون سیستم رخ نمیدهد. نهضت است که انقلاب را ایجاد و آن را انقلابی نگه میدارد. نهضت برای تعلیم و تربیت در حداقلیترین دیدگاه معلمان هستند… معلمانی که ذوق تحولی دارند در بدترین حالت یک درصد هستند. اگر بتوانیم این افراد را بسیج کنیم تحول عجیبی رخ میدهد.»او ادامه داد: «تحول به هیچ عنوان در گرو ساختار رسمی و بروکراتیک نیست و این نهضت است که با معلمان و غیررسمی شکل میگیرد. افکار عمومی و این گفتمان مشترک است که میتواند در زمان حرکت اشتباه مسیر کلی را نگه دارد.»سخنان بازدار، آخرین حرفهایی بود که از تریبون این مراسم گفته شد. نشست در جستوجوی تحول، تلاشی دانشجویی بود برای ایجاد گفتمان تحولی مشترک که در پردیس نسیبه دانشگاه فرهنگیان برگزار شد.