به گزارش پایگاه خبری نحلیلی رستا، یادداشت، فاطمه زهرا بختیاری، در این یادداشت تمامی پرانتزها سخنان رهبری است.
(بحث امروز من، عبارت است از تحول)
سالهاست در آموزش و پرورش پروندهی تحول و سندش باز است. و به اندازه تمام آن سالها هم، تحول و تحول خواهی در کلام رهبری بوده و مکرر تاکید شده؛ به ویژه درمورد نظام آموزشی. نوروز امسال باز هم انگشت معظم له همین مفهوم را نشانه رفت و این بار، دقیق و موشکافانه زوایایش برای عموم مردم کالبدشکافی شد:
(تحول یعنی دگرگونی. میخواهیم چه چیزی دگرگون بشود، مهمترین مسئله این است.)
شکی نیست که ما میخواهیم آموزش و پرورش کنونی، متحول شود و عیبهای متعددش هم مرتفع. درباره عیوب، احتمالا همه با روسو همعقیدهایم که مسائل و چالشهای نظام آموزشی انقدر تکرار شده، و انقدر همه میدانیمش که حتی فکر کردن به آن مصداق اتلاف وقت است. فارغ از شمارش مجدد مسائلی که خوب از بَریم، دقيقا میخواهیم چه چیزی دگرگون بشود؟ و دقیقا در تلاشیم به کجا برسیم؟
لازمهی پاسخ به این سوال، شناخت جایی است که هستیم. مبدا حرکت کجاست؟
آن بخش از وضع موجود که نباید دست بزنیم و همانطور که هست، نگهش داریم.
حتی فکرش را کردهایم که در نظام آموزشی ما، قوتهایی هم هست؟
(بیدقّتی میکنند و به نقاط قوّت ضربه وارد میکنند. باید ملاحظه کرد که ضربه وارد نشود. اگر بخواهیم به نقاط قوّتمان ضربه وارد نشود، باید نقاط قوّت را بشناسیم. نقاط قوّت جامعهی ما چیست؟ باید درست شناسایی کنیم، دقّت کنیم، بشناسیم.)
واقعا نقاط قوت آموزش و پرورش ما چیست؟
اصلا چنین نقاطی هست یا داریم از سراب حرف میزنیم؟
اول، خود نقش معلم، بماهو معلم!
تکنولوژی امروزه انقدر پیشرفت داشته که هوش مصنوعی به راحتی میتواند جای انسان انواع کارها را انجام بدهد. از جمله آموزش. ولی به شهادت خود کارشناسانِ AI، هیچ ماشینی، هیچگاه، نمیتواند جای ارتباط مستقیم و دلسوزانه معلم و شاگرد را بگیرد. پس این حضور انسانی معلم نباید دست بخورد، حتی در فضای مجازی و یا در بطن تکنولوژی.
مرتبه بعد، ارتباط گروه همسالان و رشد توانمندیهای جمعی است. کودک خیلی تواناییها را در مدرسه و به واسطه ارتباط روزانه و مستمر با همسالان یاد میگیرد. بدون اینکه محتوایش برنامه ریزی و طرح نویسی شده باشد. نظام آموزشی نو باز هم باید ارتباط دانش آموزان با یکدیگر را به رسمیت بشناسد. حتی اگر ساختمان مدرسه از چیزی که الان هست، دگرگون شود.
سومین قوت میتواند پویا و مولد بودن ساختار آموزشی باشد. نمیشود انکار کرد که این نظام با همهی ایراداتش، خیلی وقتها از درون به نوسازی خودش و خلاقیت و ابتکار میپردازد. بارزترین نمونهاش را همه در ایام کرونا دیدیم. آموزش مجازی، هرچند سخت، هرچند بدون آمادگی و زیرساخت، هرچند با آزمون و خطا، اما درنهایت موفق شد. حالا ما تجربهای غنی و آمادگی نسبی مناسبی داریم برای رویارویی با بحرانهایی نظیر کرونا. چه صداقت و حقیقتی نهفته است در شعارِ (آموزش تعطیل شدنی نیست).
قوت بعدی نگاه فراجنسیتی و امکان آموزش و تحصیل و رشد زن است! چیزی که تا همین چند دههی گذشته کاملا قفل بود و حتی پیش بینی هم نمیشد روزی بانوان سواد خواندن داشته باشند. چه رسد به اینکه مدارج علمی کسب کنند و پژوهشگر و تولیدکننده علم و فن باشند.
پنجم، دارندگیِ حق انحصاریِ بزرگترین شبکهی ارتباطیِ یک سازمان در کشور است. نظام فعلی پرچمدار نهادهای فرهنگی است و بیشترین میزان مخاطب بالقوه را داراست. این ظرفیت و این انحصارطلبی در نظام جدید هم باید محفوظ بماند.
از دیگر نکات قابل توجه، حرکت به سمت سامان دهی نیروی انسانی متناسب با صلاحیتهای حرفهای و تخصصی است. بحث پیچیده و طولانی مدت رتبه بندی، هرچند اخیرا توهم به نظر میآید، اما حداقل ایده اولیهاش گام موثری بوده برای رشد علمی و تخصصی متولیان آموزش. قدمیست برای انگیزه بخشی و سوق معلم به سمت رشد و پیشرفت و جلوگیری از رکود و تدریس تک ساحتی. این تلاشگری و رشدطلبی باید حفظ و بیشتر شود. با توجه شدید و دقت فراوان بر عدم مدرک گرایی و مادینگری و مراقبت از خلوص معلمین. آموزگار نباید تبدیل یه مستندسازِ رزومه شخصیاش شود.
میتوانیم خیلی بیش از اینها هم دقت کنیم، ریز شویم و بخشهای قوی و ماندگار بیشتری هم کشف کنیم. مواردی که تابحال از حجم توجه به چالشها، از دیدنشان غفلت میکردیم. کلاه خود را قاضی کنید، هست.
(اینها قوّتهای ماست؛ اینها نباید ضربه ببیند.)
في الجمله اعتماد مکن بر ثبات دهر
کاين کارخانه ايست که تغيير میکنند.
پایان پیام/
w1wra8