به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا؛ سرویس معلمان، یادداشت، فاطمه زهرا بختیاری؛
ما با کلمات و مفاهیم شان بدجور درگیریم.
برای حل هر مسئلهای، یافتن مسئله مهمترین قسمت ماجراست. وقتی دقیق و نقطهزن متوجه باشیم کجای سد سوراخ است، راهحل هم کمکم خودش را نشان میدهد. مسئلهی ما، درگیری با مفهوم کلمات است. هنوز معنا و مفهوم تربیت را درست جا نینداختهایم، اما تا بن دندان مسلح به سلاح کار تربیتی هستیم. سوال اینجاست که آیا واقعا آنچه مشغولش هستیم، فرایند تربیت است؟
ما در ساختار آموزش و پرورش مشکلات تربیتی فراوان داریم. جوان هجده سالهای که پس از دوازده سال تحصیل، از این ساختار خارج می شود، دچار انواع بحرانهای تربیتی است. همه خوب میدانیم که این بحرانها باید حل شود. دغدغهاش را هم داریم و آستینمان هم که برای هرگونه حل مسئله بالاست. ولی در عمل چه میکنیم؟ دست میگذاریم روی ساده ترین، در دسترسترین، و حداقلیترین راه حلهای ممکن. فقط برای گذر و برون رفت موقت از بحرانها که به خیال خودمان، وجدانمان و حس مسئولیتمان را راحت کنیم که: ما یک کاری کردهایم.
بیایید مصداقی صحبت کنیم. یکی از راهکارهایی که مدتهاست برای حل مسائل تربیتی در مدارس به کار گرفته شده، اعزام طلاب به کلاس هاست، در قالب (طرح مدارس امین). تصور آرمانی طرح این است که طلاب متولی این امر، به خوبی سر کلاسها حاضر میشوند، با نوجوان ارتباط می گیرند و شبهات ذهنی شان را در قالب گعدههای یک ساعت و نیمهی تربیتی و به سبک پرسش و پاسخ حل میکنند و خارج میشوند.
ولی آنچه در عمل اتفاق میافتد و کف میدان مشاهده میشود، ابتدا مسئله ارتباط گیری درست با مدیر مدرسه است. خان بعدی اجازه معلم است. آیا به راحتی می توان زمان کلاس ها را گرفت و وارد کلاسها شد؟ چطور میشود خود را طوری جا انداخت که فضای کادر پذیرای این نیروی جدید باشند و همراهی لازم را داشته باشند؟ چند بار در هفته می شود کلاس گرفت؟ چند بار در کل سال تحصیلی می شود با بچه های یک کلاسِ ثابت ارتباط داشت؟
اگر پاسخ مجموعهی این سوالات درست داده نشود، طلبهی اعزامی را در بهترین حالت کنار دست معاون پرورشی مدرسه مینشاند که در طول روز، همراه او میشود برای پیشبرد امور پرورشی. واضح است که فاصلهی نقطه آرمانی با خروجی نهایی چقدر زیاد است.
و سوال بنیادیتری که در اینجا به وجود می ِآید:
با وجود این طرح، نقش (مشاور مذهبی) که سالهاست در مدارس حضور دارد و امام جماعت و گویندهی احکام و پاسخگوی شبهات مدرسه است، چه میشود؟ یک دفتر پرورشی، نیاز و زیرساخت پذیرش همزمان دو طلبه در قالب دو طرح مختلف را دارد؟ و آیا واقعا حضور این فرد دوم، ضرورت دارد؟
برگردیم به ابتدای بحث. ما بدجور درگیر مفاهیم کلماتیم. با این شرایط، واقعا تربیت، به ماهو تربیت، دارد در کلاسها پیاده میشود؟ تربیت دفعی نمیشود. تدریجی است و زمان لازم دارد. به عمق و قوت نیازمند است. برنامهریزی و اقدام نرم احتیاج دارد. حضور یک ساعته و موقت ما در یک کلاس و پاسخگویی مستقیم شبهاتی که به دل فرصت و در طی زمان، نرم و حرفهای درذهن نوجوان کاشته شده، ذیل یک فرایند تربیتی است؟ و آیا آنچه اتفاق می افتد، واقعا تربیت است؟ به این گفتهی طه حسینی، کارشناس قرآن، عترت و نماز منطقه ۱۴ توجه کنید:
(راه ایجاد تغییر و تحول در حوزه تعلیم و تربیت دانشآموزان، بیشک امر نصیحت نیست؛ چنانچه اگر هدف آموزش درست و در چارچوب امین باشد، ضروری است با دانشآموزان رفاقت کنیم تا بتوانیم با درک کردن آنها موجب انقلاب درونی در آنان شویم)
کلیدواژه های نصیحت، رفاقت و انقلاب درونی. انقلاب درونی و رفاقت با دانش آموز، با حضور موقت و در بهترین حالت یک ساعته در هفته امکان پذیر است؟
با حضور هشت ساعتهی دائمی و هر روزهی معلم چطور؟ کدام موثرتر است؟
آیا منطقیتر و ریشهایتر نیست که روی آموزش معلم سرمایه گذاری شود و فرایند تربیت از سرچشمه درست شکل بگیرد؟ معلمی که تمام روز همراه و هم نفس بچه هاست و این همراهی هر هفته بدون استثناء تکرار می شود، به طور طبیعی زیرساخت لازم رفاقت و ایجاد انقلاب درونی را ندارد؟
دبیران دینی، مشاوران مذهبی و طلاب دغدغهمندی که از طرق رسمی به عنوان معلم وارد بدنه آموزشی می شوند، قطعا قدرت بیشتری در تعمیق تربیت دینی دارند. هرچه بیشتر بتوانیم سرچشمه را بارور کنیم، ریشه های محصول نهایی قوی تر است. اگر به دنبال تربیت و پرورش هستیم، راه حل های موقت و زودبازده پاسخ مناسبی برای آموزش عمیق نسل آینده نیست. آیا این به معنای کنار زدن تمام چند هزار نیروی طرح امینی است؟ قطعا خیر. صحبت از عمق است و راهکارهای غنیِ ریشه ای. مرحله ی دوم پس از آموزش درست معلمان موجود، گزینش و به کارگیری معلمان مطلوب است. استخدام نیروهای طرح امینی به عنوان معلم از طریق آزمون استخدامی مسیر صحیحی است که قدرت، ثبات و زمان لازم به این افراد می بخشد و افرادی که دغدغه تربیت دارند
به هنه ی ابعاد شخصیتی دانش اموز وبه خانواده او ،،به محل تحصیل و جانعه و به دوستان دانش اموز باید اهمیت داد، ۰ ۴ سال است فقط روی بعد مذهبی داتش انوز تاکید شده ، نتیجه نداد و
دیدیم، بهترین راه استخدام معلمانی است که مدرک دانشگاهی روانشناس تربیتی داشته باشند،به نطرم جای طلبه، هر مدرسه یک روانشناس نیاز دارد تااز کودکی هویت وشخصیت دانش اموز درست شکل بگیرد، خانواده،، مدیر، معاون، نعلم با مشورت روانشناس بتواند با مشکلات دانش اموز درست برخورد کند