به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، یادداشت علی قراری، معلم و پژوهشگر تعلیم و تربیت؛
تا چند دهه پیش خانوادهها بچههایشان را به مدرسه میسپردند و مدرسه دولتی که با تمام ایراداتش حاصل رای و نظر صاحبنظران تربیتی بود سعی میکرد آنها را تربیت کند. مدرسه سندیت داشت و آزادانه برنامهدرسی صحیح از نظر خودش را اجرا میکرد، حتی اگر بخشی از برنامه درسیِ پیدا یا پنهان -مثلا سختگیریهای برخی معلمان- مطابق میل خانواده و دانشآموز نبود!
جلوتر که آمدیم اختیار خانوادهها بیشتر شد؛ بخصوص در مدارس غیردولتی که خانوادهها ولینعمتان اقتصادی مدرسه بودند و مدیر، حتیالامکان سعی داشت نظر خانوادهها را -ولو اینکه میدانست آنها تخصصی در امر تربیت ندارند و ممکن است خواستهشان نهایتا به ضرر فرزند خودشان باشد- اعمال کند.
بطور مثال، خانواده -از سر دلسوزی!- توقع ثبت نمرات بالاتری از فرزندش در مدرسه غیردولتی را داشت و مدیر، ناخواسته و برای اینکه اقتصاد مدرسهاش بچرخد سعی داشت معلمان را مجاب کند که نمرات بالاتری را ثبت کنند و اگر نمیکردند احتمالا با آن معلم برخورد میکرد یا مدارس متوسطه دوم یا حتی اول مجبورند «کنکوری» کار کنند. یعنی اهداف تربیتی را کنار بگذارند و با بچهها تست کار کنند تا رضایت خانوادهها جلب شود و یا فعالیتهای نمایشی، کمعمق و یا ظاهرسازیهایی را صرفا به قصد جلب رضایت خانواده انجام دهد.
وقتی مدرسه برای بقاء یا پیشرفت خودش وامدار و نیازمند خانواده شد، اساسا بخش زیادی از سندیت و ابّهت مدیر یا حتی معلم مدرسه در مقابل دانشآموز و خانوادهاش میشکند و مدیر و معلم حرّیت خودشان را نسبت به خانواده از دست میدهند و مجبورند طوری برنامه درسی مدرسه را طراحی کنند تا جلب رضایت والدین و دانشآموزان کنند تا مدرسه بتواند با دریافت پته از خانواده به بقاءش ادامه دهد و رشد کند.
معلمانِ کلاس رفته خوب میدانند که وقتی ابهت معلم و مدیر شکسته باشد، در کلاس درس نمیتواند اثرگذاری کند. وقتی معلم به دانشآموز و خانوادهاش نیازمند شدند دیگر آزاد نیستند و نمیتوانند برنامه درسی مدنظرشان را بطور کامل اجرا کنند. آنها نمیتوانند بخشی از فرآیند تربیت را که ممکن است توبیخ، تنبیه و همه کنشهای دیگری را که عدم رضایت خانواده را ممکن است به دنبال داشته باشد ولی بنظر معلم به صلاح است را اعمال کنند، از ترس اینکه مبادا اولیاء پشیمان شوند و پتههایشان را به مدرسه دیگری ببرند.
این نکته لازم به تذکر است که در برخی تحلیلها، برنامهدرسی مدرسه به برنامهدرسی آشکار(مثل سرفصل کتاب درسی و محتویات آن) فروکاسته میشود حال آنکه، معلمان سرِکلاس رفته خوب میدانند، برنامه درسی پنهان که شامل هزاران کنش در هر روز کلاس درس است و حتی شامل اخم و خنده معلم در لحظهای خاص میشود تاثیرش به مراتب از برنامه درسی آشکار بیشتر است. پتهها اگر چه برفرض خوشبینانه نتواند از برنامهدرسی آشکار، حاکمیت زدایی کند؛ اما بلاشک از بخش بزرگتر برنامه درسی مدرسه حاکمیت زدایی جدی خواهد کرد.
ناگفته نماند که پتهها حقا بین مدارس رقابت و پویایی و تحرک ایجاد میکند برای بهبود؛ اما بهبود در کدام راستا؟ در راستای تحقق اهداف سند بنیادین یا جلب نظر خانواده؟
انتهای پیام/