به گزارش سرویس اقتصاد آموزش و پرورش پایگاه خبری تحلیلی رستا، زهرا سلیمانی و فاطمه حکیمزاده، بررسی تاریخ آموزش و پرورش ایران نشان میدهد که تربیت معلم در ایران سابقهای طولانی دارد. و در راستای تغییر نظام آموزش و پرورش به سبک جدید از سال ۱۲۹۷ شمسی آغازشده و سابقه آن به صورت رسمی تا سال ۱۳۹۷، به صد سال میرسد.
چالش تامین نیروی انسانی آموزش و پرورش از جمله چالشهای مهمی است که تعدد نهادهای تصمیمگیر و تفاوت دیدگاههای آنها تا امروز نیز نتواسته است این چالش آموزش و پرورش را حل کند. نهادهایی چون وزارت آموزش و پرورش و سازمان برنامه و بودجه، سازمان اداری و امور استخدامی کشور، سیاستگذاران بالادستی وزارت آموزش و پرورش از جمله شورای عالی انقلاب فرهنگی که هر بار مسیری را برای ورود نیروی انسانی به آموزش و پرورش باز میکنند، که این روزها این مسیرهای جذب معلم، دانشگاه فرهنگیان را که مرکز تربیت معلم کشور است را بیش از همه مورد تهدید قرار میدهد.
تهدیدی که در روزهای اخیر با عنوان آییننامه مشارکت دانشگاهها و مراکز آموزش عالی و حوزههای علمیه در تربیت معلم که به تصویب شورای عالی آموزش و پرورش و شورای سندتحول بنیادین رسیده بود و قرار بود در روز ۱۵ تیر ۱۴۰۰ در دستورکار جلسه شورای عالی انقلاب فرهنگی قرار گیرد، بار دیگر خود را نشان داد که تفاوت دیدگاه نسبت به ماهیت و وجود دانشگاه فرهنگیان حتی در مراجع سیاستگذاری که طبق اسناد بالادستی باید حامی این دانشگاه باشند نیز وجود دارد که از جمله تهدیدات اساسی و گویا مداوم محسوب میشود. این تهدید اگر در تلاشهای گذشته پس از سال ۱۳۹۱ در گمان و بیانیه بود، اینبار در قالب آییننامهای نمایان شد که ضمن کوچککردن دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، تبدیل آن به مرکز مهارتآموزی و ضمن خدمت معلمان در نوع خود جهتگیری متفاوت نسبت به این دو دانشگاه بود. اگرچه این مصوبه از دستورکار شورای عالی انقلاب فرهنگی خارج شده است، واکاوی این آییننامه امری است که در این گزارش به صورت مختصر به آن پرداخته میشود.
وظایف شورای عالی آموزش و پروش
از زمان ورود مدارس جدید به ایران، انجمن معارف و وزارت معارف(۱۲۷۵) تاسیس، و شورای عالی معارف با عضویت شخصیتهای معتبر فرهنگی و سیاسی تشکیل شد تا زمینه قانونمندکردن تعلیم و تربیت و وضع مقرارات مورد نیاز را فراهم کند. از آن تاریخ به این شورا با عنوانهای شورای عالی معارف، شورای عالی فرهنگ و شورای عالی آموزش و پرورش به تدوین خط مشیها و راهبردها، تعیین ضوابط، تصویب اساسنامهها و آییننامهها به حیات خود ادامه داده است.
وظایف این شورا حول تعیین خط مشی آموزش و پرورش، بررسی و تصویب هدفها و نظام آموزشی وزارت آموزش و پرورش جهت ارائه به مجلس شورای اسلامی، بررسی و تصویب طرحهای توسعه در مراحل و رشتههای مختلف تحصیلی، بر اساس احتیاجات نیروی انسانی و با توجه به امکانات کشور و… است.
از وظایف اصلی این شورا، تصویب و بررسی طرحهای وزارت آموزش و پرورش پیش از ابلاغ به مجلس و تدوین آییننامه است اما آنچه که حداقل پس از انقلاب از شورای عالی آموزش و پرورش دیده شده است، بسیار کمتر از وظایف اصلی است. یکی از تهدیدهای جدی شورای عالی آموزش و پرورش این است که این شورا به وقت تدوین و تصویب آییننامهها به تاثیر آن بر روی نظام تعلیم و تربیت، توجه چندانی ندارد، مانند آییننامهای که در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۲۰ در این شورا با عنوان آییننامه مشارکت سایر دانشگاهها در تربیت معلم مصوب شد.
این شورا که یکی از کمیسیونهای اصلی آن کمیسیون منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش است با تدوین آییننامه نحوه مشارکت دیگر دانشگاهها در امر تربیت معلم، برخلاف موضعی که از سال ۱۳۹۱ پس از تصویب دانشگاه فرهنگیان در پیش گرفته بود، تضعیف دانشگاه فرهنگیان و مشارکت حداکثری دیگر دانشگاهها در تربیت نیروی انسانی وزارت آموزش و پرورش را مصوب کرد.
بررسی آییننامه «نحوه مشارکت دانشگاهها، موسسات آموزش عالی و حوزههای علمیه در تربیت منابع انسانی آموزش و پرورش»
آییننامه نحوه مشارکت دانشگاهها، موسسات آموزش عالی و حوزههای علمیه در تربیت منابع انسانی وزارت آموزش و پرورش در تاریخ ۱۴۰۰/۲/۲۰ در شورای عالی آموزش و پرورش تایید شد.
این آییننامه در ذیل ماده واحده شورای عالی انقلاب فرهنگی به منظور ماده واحده «نحوه جذب منابع انسانی در مشاغل آموزشی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش» که در جلسه ۸۳۳ مورخ ۱۳۹۹/۸/۲۷ شورای عالی انقلاب فرهنگی و براساس پیشنهاد وزارت آموزش و پرورش به تصویب رسیده بود، تدوین و تایید شد.
این ماده واحده شورای عالی انقلاب فرهنگی به منظور شناسایی، جذب و تأمین منابع انسانی در مشاغل آموزشی و تربیتی کارآمد، متعهد و برخوردار از صلاحیتهای عمومی، تخصصی و حرفهای؛ وزارت آموزش و پرورش مکلف است به استناد سیاستهای کلی تحول در نظام آموزش و پرورش، منابع انسانی مورد نیاز خود در مشاغل آموزشی و تربیتی را در چارچوب شایستگیهای مندرج در سند تحول بنیادین و براساس شرایط و ضوابط مصوب شورای عالی آموزش و پرورش، صرفاً از طریق دانشگاه فرهنگیان و تربیت دبیر فنی شهید رجایی، تأمین کند.
در ادامه این ماده واحده در تبصره یکم آن مطرح میشود که:
دانشگاههای فرهنگیان و تربیت دبیر شهید رجایی علاوهبر جذب دانشجومعلم و هنرآموز موضوع ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان و ماده ۱ اساسنامه دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی، میتوانند از ظرفیت علمی سایر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و حوزههای علمیه برای تربیت نیروهای آموزشی و تربیتی موردنیاز، استفاده کنند.
تبصره یکم ماده واحده نحوه جذب منابع انسانی در مشاغل آموزشی وزارت آموزش و پرورش مصوب شورای عالی انقلاب فرهنگی، یک برداشت متفاوت از ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی است. در ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان آمده است؛ تأمین بخشی از نیازهای خاص آموزش و پرورش در رشتههایی که امکان توسعه آن ازطریق دانشگاه وجود ندارد، مطابق ضوابط و مقررات وزارت آموزش و پرورش از میان دانش آموختگان سایر دانشگاهها و مؤسسات آموزش عالی و پژوهشی کشور و حوزههای علمیه، مشروط به گذراندن دوره یکساله مهارتآموزی در دانشگاه بلامانع میباشد.
در مصوبه شورای عالی انقلاب فرهنگی در خصوص ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، موضع شفافی گرفته نشده است و با کلی گفتن امکان جذب دانش آموختگان دیگر دانشگاهها ضمن یک برداشت متفاوت از ماده ۲۸ اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، این ریل را برای حوزههای سیاستگذاری دیگر در آموزش و پرورش همچون شورای عالی آموزش و پرورش باز گذاشته است.
چنانچه گفته شد، آییننامه نحوه مشارکت دیگر دانشگاهها در تربیت معلم در ذیل مصوبه نحوه جذب منابع انسانی در مشاغل آموزشی و تربیتی وزارت آموزش و پرورش شورای عالی انقلاب فرهنگی تدوین شد. اما مفاد این آییننامه چه میگوید؟
در ماده۲ این آییننامه آمده است سیاست اصلی این آییننامه تاکید بر توسعه نقش راهبردی دانشگاههای تربیت معلم، به عنوان مرجع اصلی تربیت حرفه ای_تخصصی معلمان کشور، با جلب مشارکت حداکثری و استفاده از ظرفیت و توانمندیهای سایر مراکز برای انجام بهینه ماموریت ملی تربیت معلم است. این دو دانشگاه فقط در رشتههای مورد نیاز آموزش و پرورش مجاز به جذب دانشجو هستند.
ماده۲ آیین نامه مصوب شورای عالی آموزش و پرورش در ابتدا تاکید بر توسعه دانشگاههای تربیت معلم دارد ولی در ادامه از مشارکت حداکثری سایر مراکز آموزشی در امر تربیت معلم سخن میگوید. این نکته بسیار محل بحث است که تاکید بر توسعه دانشگاههای تربیت معلم چگونه در کنار مشارکت حداکثری دیگر مراکز آموزشی قرار میگیرد؟ حتی اگر مبتنی بر همان مصوبه ۸۳۳ شورای عالی انقلاب فرهنگی نیز باشد، طبق اساسنامه دانشگاه فرهنگیان تنها در موارد خاص میتوان از دیگر مراکز آموزشی و دانش آموختگان آنها استفاده کرد.
البته از متن آییننامه چیزی فراتر از گرفتن دانش آموختگان دیگر دانشگاهها برداشت میشود و آن، تقسیم فرآیند تربیت معلم بین دانشگاه فرهنگیان و دانشگاه تربیت دبیر شهید رجایی با دیگر دانشگاهها است. مانند آنچه که در سالهای دهه هفتاد انجام گرفت و تربیت معلم به دانشگاههای دیگر سپرده شد.
در ماده۴ آییننامه مصوب شورای عالی آموزش و پرورش نیز آمده است: تربیت و توانمندسازی منابع انسانی در مشاغل آموزشی تربیتی، با رعایت شرایط عمومی و اختصاصی، بر اساس روشهای زیر انجام میشود. برگزاری دوره ۴ ساله تربیت معلم:
_برای متعهدین خدمت توسط دانشگاههای تربیت معلم.
_برای متعهدین خدمت توسط دانشگاههای تربیت معلم با مشارکت سایر مراکز.
_برای متعهدین خدمت در رشتههای خاص یا کمجمعیت توسط سایرمراکز.
_برای داوطلبان آزاد و غیرمتعهدین خدمت در رشتههای مصوب تربیت معلم توسط سایر مراکز.
طبق ماده ۴ این آییننامه و مفاد بندهای آن به ویژه بند یک و دو، دانشگاه فرهنگیان به مرکزی جهت مهارتآموزی و توانمندسازی معلمان تبدیل میشود و نه مرکز تربیت معلم.
نکتهای که حائزاهمیت است، عدم تصمیمگیری و سیاستگذاری در حوزه توسعه کمی و کیفی دانشگاه فرهنگیان است که سبب میشود این دانشگاه از در مرکزیت بودن تربیت معلم کشور فاصله بگیرد و همیشه دستاویزی به نام ضعیف بودن دانشگاه فرهنگیان وجود دارد تا در نقطهای که بتوانند آن را تبدیل به مرکز توانمندی و مهارتآموزی کنند.
پس از گذشت چند روز از مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش و خارج شدن آن از دستورکار شورای عالی انقلاب فرهنگی با مجتبی همتیفر، پژوهشگر آموزش و پرورش در این خصوص به گفتوگو پرداختیم.
مجتبی همتیفر با اشاره به تعدد نهادهای سیاستگذار و تصمیمگیر در حوزه آموزش و پرورش گفت: این تعددها خود را درمورد تامین نیروی انسانی نشان میدهد؛ از طرفی سیاستهای ابلاغی رهبری را که توسط مجمع تشخیص مصلحت نظام پیشنهاد شده است و در سال ۱۳۹۲ ابلاغ شد، سند تحول آموزش و پرورش که توسط شورای عالی انقلاب فرهنگی به تصویب رسید و توسط رئیس جمهور ابلاغ شد، مصوبات مجلس از جمله قانون تعیین تکلیف معلمان که چند سال است روی نیروی انسانی آموزش و پرورش به لحاظ کمی اثرات بسیاری داشته است و همچنین اساسنامه دانشگاه فرهنگیان که هم اصل اساسنامه و هم ماده ۲۸ آن، به طور خاص، با تفسیری که از آن ارائه شده است، نوع خاصی از نیروها را وارد آموزش و پرورش کرده است.
همتیفر افزود: چالش آنجاست که سیاستهای این نهادها که رابطهی آنها چندان روشن و شفاف نیست گاهی با هم تداخل و تعارض دارند؛ البته سلیقه مجری و تفسیری که از آن بند ارائه شده است، سبب میشود سلیقهای عمل کنند؛ اما کلیتی که مشخص است این است که وزارت آموزش و پرورش، یک وزارت کلیدی است و بر اساس بند۲ سیاستهای ابلاغی رهبری، یک امر حاکمیتی است و در راهبرد سند تحول به این حاکمیتی بودن اشاره شده است.
وی با اشاره به قانون تعیین تکلیف نیرویهای حق التدریس و نهضتی که در مجلس شورای اسلامی تصویب شد، افزود: این قانون وضع بسیارنامناسبی دارد. روشهای جذب معلمی مانند ماده۲۸ یا قانون تعیین تکلیف معلمان که افراد در آزمون، شرکت میکنند، صلاحیت عمومیشان بررسی میشود و یک دورههای مهارتآموزی برای آنها برگزارمیشود و استخدام میشوند، بخش زیادی از ورودیهای آموزش و پرورش در سالهای اخیر از همین جنس بوده است.
همتیفر با تاکید بر اینکه باید برای برطرف شدن مشکل تامین نیروی انسانی آموزش و پرورش، یک فلسفه تربیت معلم داشته باشیم تصریح کرد: تعریف ما از معلم و صلاحیتهای موردنیاز او، انگارهای که از معلمی و مربیگری داریم به طور دقیق، روشن نیست. رویکردها، مبانی و اصولمان را درباره معلمی، تربیت معلم و جذب معلم روشن نکردهایم و به همین خاطر وقتی وارد سیاستگذاری این حوزه میشویم در میانهی تحلیل وضع موجود نهادهای تربیت معلم، تحلیل وضع موجود مراکز آموزش عالی و حوزوی، نیازهایی که وزارت آموزش و پرورش به نیرو دارد و از آن طرف تصور نه چندان دقیق از وضع مطلوب این نهادها، اقدام به سیاستگذاری میکنیم و طبیعتاً چون این چارچوب تحلیلیمان به لحاظ نظری روشن نیست در راهحل هم دچارخطا میشویم.
وی در پایان در خصوص انحصار جذب معلم به دانشگاه فرهنگیان گفت: اگر انحصار و مسیر چهار سالهی دانشگاه فرهنگیان را بپذیریم، صرفاً کسانی که در هجده سالگی انتخاب کردند که وارد دانشگاه فرهنگیان شوند، امکان معلمی را پیدا میکنند و هر فرد باصلاحیتی هرچند شایستهتر از ورودیهای این دانشگاه و این مسیر باشد، دیگر فرصت معلمی پیدا نمیکند و نقدهایی به این انحصار وارد است و باید لااقل شرایط و مسیرهای فرعی برای دیگرانی که علاقهمند به معلمی هستند و یا در مسیر تحصیلات عالی خود علاقمند به معلمی میشوند و این صلاحیتها را هم دارند درنظر گرفته شود.
پایان یک تراژدی دیگر برای دانشگاه فرهنگیان
هنگامی که به تاریخ تقریبا یک دههای دانشگاه فرهنگیان نگاه میکنیم، متوجه تلاشهای زیادی چه از سوی دلسوزان و چه از سمت ناآگاهان درباره نگهداشت یا عدم نگهداشت این دانشگاه میشویم. تلاشهایی که اگر برای کمک به تقویت دانشگاه فرهنگیان جهتدهی میشد، این دانشگاه هم اکنون در وضعیت بهتری بود. در تمام این تراژدیهای تلخی که در این یک دهه بر دانشگاه فرهنگیان گذشت، یک نکته روشن است و آن این است که عدهای هستند که نه دلسوزند و نه آگاه؛ آنها همت میکنند تا دانشگاه فرهنگیان را در حد ضعیفی از امکانات نگه دارند تا همیشه راهی برای تعطیل یا تضعیف شدن این دانشگاه که متولی تربیت معلم کشور است، وجود داشته باشد. مصوبه شورای عالی آموزش و پرورش، اولین و به احتمال زیاد، آخرین تلاش برای تعطیل و تضعیف دانشگاه فرهنگیان نیست؛ با پایان این تراژدی باید منتظر تراژدیهای دیگری برای این دانشگاه باشیم.
۲۰ تیر ۱۴۰۰
انتهای پیام