به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، سرویس اقتصاد آموزش و پرورش، آمنه شیروانی پور، زهرا سلیمانی: با روی کار آمدن دولت سیزدهم، کنترل تورم در دستور کار قرار گرفت. میرکاظمی رئیس برنامه و بودجه کشور در مرداد ماه ۱۴۰۰ با حضور در برنامهی گفتگوی ویژه خبری با انتقاد از طرحهایی همچون یکسانسازی و افزایش حقوق کارکنان دولت، این طرحها را که بدون توجه به مسئله تورم از سوی دولت به مجلس داده شده بود را طرحهایی مسئلهساز و اشتباه دانست و از منتفی شدن این طرحها خبر داد. همین نکته کافی بود تا رتبهبندی معلمان که از جمله طرحهایی بود که بار مالی بر دولت وارد میکرد با وجود اما و اگر همیشگی این بار به مسئله مهم ایجاد تورم و کاهش قدرت خرید مردم گره بخورد.
به سراغ محسن خاکی پژوهشگر اقتصاد آموزش و پرورش رفتهایم، تا او که هم در تربیت و هم در اقتصاد فعالیت میکند، از واقعیت ماجرایی بگوید که پر سر و صد است اما شفاف نیست.
تفاوت دستمزد کارمندان دولت کم است
اگر رتبهبندی معلمان برای جبران عقب افتادگی تاریخی چند دههای حقوق معلمان نسبت به میانگین کارمندان دولت است، باید توجه داشت که دریافتی یک کارمند دولت اکنون هفت میلیون و ۴۰۰ هزار تومان است و دریافتی یک معلم شش میلیون و ۹۰۰ هزارتومان است.
بنابراین تفاوت دریافتی معلمان با دیگر کارمندان دولت بین ۱۰ تا ۱۵ درصد کمتر است. در دهه هفتاد اوضاع معیشت و حقوق معلمان خوب نبود و در دهه هشتاد و در دولت احمدینژاد با نظام جبران هماهنگ پرداخت، اوضاع دریافتی معلمان بهتر شد و به شرایط کنونی رسید.
سوالهایی اساسی درباره رتبهبندی معلمان
وقتی از رتبهبندی معلمان سخن میگوییم سوالهایی مطرح میشود که عبارتند از:
_رتبهبندی در واقع میخواهد اصل انگیزش را سوار بر مسئله دریافتی معلمان کند، که این یک سوال بزرگ است که آیا میشود در بخش عمومی شیوه انگیزش مانند بخش خصوصی باشد؟
_ما در درون آموزش و پرورش با موج بازنشستگیهایی که در سالهای ۹۵ تا ۱۴۰۰ رو به رو شدیم و تقریبا ۶۰۰ هزار نفر جایگزین نیرو اتفاق افتاده است، رتبهبندی برای معلمان با این سابقه چه برنامهای دارد؟
_آیا درست است که بین نومعلمها و معلمهای قدیم، رقابت دستمزدی ایجاد شود؟
_آیا دولت باید دستمزدها را به هم نزیک کند و از آنهایی که دریافتی بالا دارند کم کند و به نوعی یک برابری دستمزدی ایجاد کند، یا به بهانه افزایش دریافتی قشر پایین، دریافتی لایههای بالایی بالاتر رود؟
ساندویچی کردن دریافتیها؛ پایانی بر یک جدال
حرکت به سمت ساندویچی کردن دستمزدها و یا فشرده کردن دستمزد و نزدیک کردن کف و سقف یکی از ایدههایی است که میتواند به موضوع دریافتیهای کارمندان دولت و معلمان و سایر کسانی که در بدنه دولت نیستند پایان دهد.
رتبهبندی معلمان فاقد ایده نظری است
در چند سال گذشته، هیچ ایده محوری در زمینه رتبهبندی معلمان ارائه نشده است. رتبهبندی موجود را اگر بتکانیم چیزی جز همان مکانیزم انگیزشی بازاری نئولیبرال که درون آموزش و پرورش را خراب میکند، در آن یافت نمیشود. رتبهبندی معلمان با شیوه کنونی با هیچ مکانیسمی منجر به اصلاح نظام پرداخت نمیشود.
دست بالاتر معلمان نسبت به سایر فراکسیونها
کار اجتماعی حرکت جمعی میخواهد. معلمان بزرگترین فراکسیون کارمندان دولت و بزرگترین فراکسیون روشنفکری ایران هستند. این فراکسیون اگر به یک فهم اجتماعی برسد و مسئلهای برایش مهم شود قطعا بُرد اجتماعیاش از جامعه ۲۰۰ هزار نفری فراکسیون روحانیون بیشتر است. باید باور کنیم که دومینوی دستمزدی که از زمان اجرای طرح تحول سلامت در وزارت بهداشت راه افتاده است، یک دومینوی غلط و اشتباه است. تصور کنید مدام هر ارگان به فکر افزایش حقوق کارکنان خود باشد و این تقابل تا آنجا ادامه پیدا میکند که اگر معلمان فوقالعاده ویژه هم دریافت کنند باز هم بازندهاند، چون با گرفتن فوقالعاده ویژه به اینگونه افزایش حقوقها مشروعیت داده میشود. بطور مثال وزارت بهداشت میتواند برای پزشکانش اعداد بزرگ بگیرد و یک عدد کوچک به جامعه معلمان داده میشود تا روکشی بر افزایش حقوق آنهایی شود که قدرت بیشتری در دولت و مجلس نسبت به معلمان دارند!
آنچه باید برای رتبهبندی انجام شود
برای رتبهبندی معلمان باید منابع مالی پایدار تعریف شود. یعنی تامین مالی رتبهبندی از محل فروش داراییهای دولتی یا اوراق مشارکت یا خلق پول از بانک مرکزی باید به طور مشخص تعیین شود. البته همین مقدار تامین منابع مالی نیز ایجاد تورم میکند و باید به یک منبع درآمد منطقی گره بخورد.
رتبهبندی معلمان ضرایبش مساوی و نزدیک به هم شود. نباید آنقدر تفاوت در ضرایب وجود داشته باشد که کسی با ۲۵ سال سابقه که در سالهای پایانی خدمتش است، دریافتیاش بیشتر باشد؛ چرا که او آنچه داشته است تا کنون برای آموزش و پرورش رو کرده است و اگر ایجاد انگیزه از اهداف رتبهبندی است، این انگیزه در معلمهایی با سابقه کم باید ایجاد شود.
انتهای پیام/