• امروز : چهارشنبه - ۵ دی - ۱۴۰۳
  • برابر با : 24 - جماد ثاني - 1446
  • برابر با : Wednesday - 25 December - 2024
15

تربیت حسینی

  • کد خبر : 5282
  • ۱۲ شهریور ۱۴۰۲ - ۱۲:۵۸
تربیت حسینی
عضو هیئت علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت دانشگاه تهران: اگر واقعه عاشورا با خشونت زیاد و بدون در نظر گرفتن کودک گفته شود، صحیح نیست اما وقتی در بستر طبیعی خودش گفته می‌شود، نه تنها آسیبی ندارد، بلکه بسیار تاثیر‌گذار است.

به گزارش رستا، به نقل از بعثنا؛ در گفتگو با کاظم رجبعلی، عضو هیئت علمی مجمع مدارس دانشجویی قرآن و عترت(ع) دانشگاه تهران در رابطه باچگونگی انتقال مفاهیم ایام عزاداری سید‌الشهدا(ع) به دانش‌‌آموزان:

مسئول شناساندن امام حسین(ع) به ما چه کسی است؟
مسئول شناساندن امام حسین(ع) به ما، خود امام حسین(ع) است. منتها ائمه و اهل بیت علیهم‌السلام در یک نظام اختیار، فضای تربیتی خودشان را لحاظ می‌کنند به همین دلیل اگر ما در یک خلا قرار بگیریم و جامعه را به شکلی اداره کنیم که به یاد امام حسین(ع) نباشد و نتواند کار خودش را انجام بدهد، نمی‌توانیم به امام حسین(ع) خرده بگیریم که چرا ترک فعل کردی. پس جامعه هم اهمیت پیدا می‌کند و آنچه که جامعه باید عنوان کند معرفی درست امام حسین(ع) است.
اصلی‌ترین واحد اساسی جامعه، خانواده‌ است. پدر و مادر هرچه فطری‌تر باشند، هرچه بایکدیگر خوب‌تر باشند اثر مثبت را در ‌بچه‌ها ایجاد می‌کنند. نقش‌های خانواده؛ پدر، مادر، برادر، عمه و عمو مهم هستند؛ چون در واقعه عاشورا اعضا خانواده برجسته می‌شوند. سن که بالا می‌رود ما یک جایی می‌ایستیم و معادل‌سازی می کنیم، وقتی یک عمو را در خانواده می‌بینیم، برایمان معنی‌ساز می‌شود و به یاد حضرت ابوالفضل می‌افتیم. پس نخستین جایی که در جامعه باید کارش را درست انجام بدهد خانواده است.

دومین شخص معلم است، نهاد تربیت و آموزش‌ و پرورش. معلم نباید شعاع اثرش به اندازه درس دادن باشد و ساعتی و گذری تدریس کند. معلم باید اثرگذار باشد و به اثرگذاری فکر کند. در اینجا جملات مهم می‌شوند. اینکه معلم به چه صورت ماجرا را تعریف کند و گزاره‌های درست را به دانش‌آموزان منتقل کند حائز اهمیت است.

سومین عنصر، مسجد و محله است. در مسجد و محله بچه‌ها نقش و مسئولیت می‌گیرند، خادم می‌شوند و هئیت دارند. بیشتر از مربی در اینجا نقش و مسئولیت مهم است.

همه اینها (جامعه، خانواده، معلم و محله) کنار یکدیگر هستند، ناگهان متوجه می‌شویم مسئول شناساندن امام حسین(ع) به ما، خود امام حسین(ع) بود ولی در بستر اختیار صورت گرفت. باید زمینه هم وجود داشته باشد تا امام حسین(ع) بتواند خود را به ما بشناساند . جامعه، خانواده، مدرسه و مسجد هرکدام به اندازه خودشان در دیده شدن و شناساندن امام حسین(ع) نقش به سزایی دارند.

بهترین راه برای آشنا کردن کودکان با امام حسین(ع) چیست؟
کودکان با شنیده‌های خود نسبت به واقعه عاشورا و امام حسین(ع) آگاهی پیدا می‌کنند. اگر واقعه عاشورا با خشونت زیاد و بدون در نظر گرفتن کودک گفته شود صحیح نیست، اما زمانی که در بستر طبیعی خودش گفته می‌شود، آسیب و تبعاتی بدی ندارد بلکه بسیار تاثیرگذار است .در خارج از کشور شناخت امام حسین(ع) بسیار سخت‌تر صورت می‌گیرد به طور مثال: اگرکودک در یک محیط گلخانه‌ای، محیطی که سه نهاد جامعه، خانواده و معلم باهم کار نمی‌کنند و یک مسیرفکری هم سو با یکدیگر ندارند سعی در شناخت امام حسین(ع) داشته باشد، آشنایی و آگاهی کودک بسیار سخت‌تر صورت می‌گیرد؛ مثلا ما خانواده خوبی هستیم اما کشوری انتخاب کنیم که خبری از شناخت و صحبت در خصوص امام حسین(ع) نیست بلکه برعکس است، این نوع آشنایی گلخانه‌ای و سخت‌تر است. نظام فکری تربیتی امام حسین(ع) در این محیط متفاوت است، نحوه بیان و قصه متفاوت است. در کشور ما بستر‌ طبیعی است و زمینه فراهم است و محیط گلخانه‌ای نیست و راحت‌تر می‌توان کودک را مطلع کرد و آموزش و آگاهی بهتر شکل می‌گیرد. این موضوع آموزه‌های عاشورا را به نحوی که بچه‌ها ساخته شوند و مسئولیت‌پذیر باشند ایجاد می‌کند. راحت‌ترین کار برای تربیت حسینی بچه‌ها این است که در بستر طبیعی جامعه قرار بگیرند. یعنی یک طبیعت خوبی از امام حسین(ع) بسازیم و بچه در معرض آن قرار بگیرد.

بهتراست واقعه عاشورا در قالب چه فرمی به کودکان عرضه شود؟
یک فرم طبیعی وجود دارد که بخشی از این فرم، مراسم و قصه عاشورا است که بسیار حساسیت دارند و باید ملاحظاتی صورت بگیرد. اگر این دو را تفکیک کنیم به ضوابطی در مراسم می‌رسیم که باهم شروع به کار می‌‌کنند. در این صورت تنظیمات مراسم باعث می‌شود کودک وقتی به سن نوجوانی و جوانی می‌رسد صرفا احساس محض نباشد و بصیرت و فکر داشته باشد.
شکوفایی تعقل در شنیدن ماجرا کربلا و پرهیز از عوام‌زدگی در روایت‌های عاشورا بسیار کمک‌کننده‌ست. و باعث می‌شود وقتی به یک سنی می‌رسد و اطلاعات در حال تثبیت و ذخیره‌سازی است بگوید کار امام حسین معقول و روی حساب کتاب است و توجیه دارد. متاسفانه زبان روایت‌گری ما خیلی وقت‌ها عوام‌گرایانه است. این عوام‌گرایی در متون تاریخی هم دیده می‌شود. و همان را بدون تحلیل انتقال می‌دهیم. قصه‌پردازی در روضه‌ها بسیار غالب است و تفکیک هم نمی‌شود‌. این‌ موارد ممکن است باعث کورشدن تعقل شود و شخص به مواردی برخورد کند و روایت‌هایی بشنود که بایکدیگر هم‌خوانی ندارند و تبدیل به شبهه برای شخص بشود. یا اینکه اگر آدم معتقدی است در مواجهه با مسائل ناکارامد و نامعقول، عقیده‌اش را کنار بگذارد و‌بگوید ما یه باورهایی داریم اما زندگی واقعی چیز دیگری است. عقلش کار می‌کند اما روایت‌ها برایش نامعقول است. در روایتگری‌‌ها باید فرهنگ تقویت شود، مداح‌ها باسوادتر بشوند، نگاه پژوهشی محور باشد و از فضای احساسی فاصله بگیرد و خانواده در تنظیم خوراکی‌های ذهنی دقت کنند.

هیئت‌ تاثیرگذار برای کودکان به چه صورت است؟
سه نوع هیئت وجود دارد: هیئتی که به واسطه بزرگسالان برای کودکان شکل می‌گیرد؛ این نوع از هیئت، ضعیف‌ترین عملکرد را دارد چراکه ساخته و پرداخته بزرگسالان است و آن‌ها هستند که مداح می‌آورند و وسیله تهیه می‌کنند؛ پس چه‌بسا برای کودکان فاقد اثر و آسیب‌زا باشد.
دومین نوع هیئت، هیئتی است که مختص افراد بزرگسال می‌باشد و کودکان هم امکان شرکت در این نوع هیئت را دارند. این سبک از هیئت، گزینه مناسب‌تری است و سریع‌تر به رشد کودکان کمک می‌کند.
سومین نوع که بسیار ایده‌آل و تأثیرگذار است، هیئتی است که به واسطه‌ی کودکان، تأسیس می‌شود و از ظرفیت پذیرش و اعتماد جامعه استفاده می‌کنند.

چطور می‌توان بزرگترین واقعه جریان‌ساز تاریخ تشیع را با نگاه رسالت‌گونه به کودکان آموخت؟
بخشی از این آموزش، مرتبط با ساختار مسئولیت‌زا است؛ به‌عنوان مثال مدیریت هیئتی، یک مدیریت خودرو بر پایه مردم است. به تجربه هم ثابت شده که برآیند این نوع مدیریت، در جبهه‌ها و بحران‌ها عملکرد مناسب‌تری دارد. این مدیریت مردمی و خودتربیتی، برای تربیت کودکان در جهت مسئولیت‌پذیری بسیار مؤثر است. اما مسئله اصلی این است که جامعه کنونی به سمت تربیت گلخانه‌ای کودکان در حرکت است و باتوجه به شرایط فعلی، از جامعه و مدرسه انتظار بیشتری نمی‌توان داشت. از آن‌جا که مدرسه باید در ساعات محدودی فعال باشد، بنابراین گزینه مناسبی برای تأسیس هیئت نیست. البته اگر معلم به‌معنای مربی باشد و گزاره‌های درست را انتقال دهد، می‌تواند کودکان را به محل موردنظر هدایت کند، اما دست‌ و پای معلمان بسته است و رویکرد ماشینی بر آن‌ها حکم‌فرما شده‌است و طبیعتاً اثرگذاری مطلوب را نخواهند داشت. همین می‌شود که جامعه، مدرسه و… کودکان را غرق در مشغله‌های خود می‌کنند و آنان را از هیئت دور می‌سازند. بزرگ‌ترین علت این مسئله به عدم قدرت اولویت‌بندی و ترس ما از تجربه به واسطه کودکانمان بازمی‌گردد.
مطلوب‌ترین راه برای تربیت حسینی فرزندانمان این است که در بستر طبیعی جامعه قرار بگیرند. این کار مستلزم فضاسازی مناسب از طبیعت امام حسین(ع) است. برای این کار باید از خداوند مدد خواست.

چگونه از مسیر عاشورا می‌توان انقلاب اسلامی را به کودکان شناساند و آن را ذیل آرمان‌های این قیام برای ایشان تبیین کرد؟
به‌جای اینکه عاشورا و انقلاب را بهم بچسبانیم، باید در عاشورا عمیق شویم‌ چون انقلاب اسلامی زاییده عاشورا و فرهنگ عاشورا است. ما نباید اثبات کنیم که انقلاب اسلامی عاشورا است‌. ولی باید اثبات کنیم انقلاب اسلامی بازتاب و نسیمی از اسلام است. این را باید بپذیریم. بعد که پذیرفتیم می‌بینیم که امام حسین را شناختیم و شیفته‌ی آن چیزی در انقلاب اسلامی و همه انقلاب‌ها میشویم که از امام حسین باشد. کسانی پای انقلاب ایستادند و می‌ایستند که می‌دانند چرا انقلاب را دوست دارند. نظام غربی را وقتی با جمهوری اسلامی مقایسه می‌کنم می‌گویم یک تربت و براده‌ای در جمهوری اسلامی وجود دارد که یک موی گندیده‌اش را با بقیه عوض نمی‌ کنم. جمهوری اسلامی را باید با خودش و نظامات دیگر مقایسه کرد و نظامات دیگر هم وقتی برایت واضح می‌شود که شما عاشورا و امام حسین(ع) را بشناسی و معرفت پیدا کنی. امام حسین(ع) هم شناخته‌ نمی‌شود مگر اینکه قرآن را بشناسی. می‌توانی بدون قرآن عاشق امام حسین(ع) بشوی. اما نمیتوانی بدون قرآن شیعه امام حسین(ع) بشوی. شیعه با عاشق فرق می‌کند، چون شیعه پایش را همان‌جایی می‌گذارد که امام می‌گذارد و امام از قران تخطی نمی‌کند. قرآن ردپای امام است. یا نه، امام ردپای قرآن هست. پس در واقع چرخه اصلی به این صورت است من باید نگاهم قرانی باشد که امام حسین(ع) را بشناسم. و وقتی امام حسین(ع) را شناختم که خودش آتشفشان انقلاب‌هاست، امام حسین(ع) زمینی است که از آن انقلاب در می‌آید. من چون آن زمین را می‌شناسم اگر میوه آنجا را به من بدهی بو کنم می‌فهمم از کجاست. و این بو با وجود همه نقایص باعث می‌شود که من با هیچ جا عوضش نکنم. معلم باید مشام دانش‌آموز را تقویت کند تا نسیم اسلام را بتواند حس کند و اگر جایی بوی اسلام را فهمید، بتواند قلابی و ضعیف بودنش را تشخیص بدهد. نظام‌ها را بو بکشد تا بفهمد کدامش امام حسینی است.

چگونه از مسیر عاشورا به مفهوم شهادت در ذهن کودکان هویت و معنا ببخشیم؟
شهید را می‌توان با سیدالشهدا(ع) معنا بخشید. شهید کسی نیست که کشته شود و سر از تنش جدا شود. شهادت برابر مرگ نیست. شما باید حیات را نشان دهید و بگویید این شهادت است. به قدری در حیات تاکید کنید که اگر مرد هم بگویید باور نکن که مرد. شما اگر توانستید یک کاری کنید که باور کنید یک شهید نمرده است شما می‌توانید شهید را بشناسید. شهید با حیات شناخته می‌شود.

انتهای پیام

لینک کوتاه : https://rastakhabar.ir/?p=5282

برچسب ها

ثبت دیدگاه

مجموع دیدگاهها : 0در انتظار بررسی : 0انتشار یافته : 0
قوانین ارسال دیدگاه
  • دیدگاه های ارسال شده توسط شما، پس از تایید توسط تیم مدیریت در وب منتشر خواهد شد.
  • پیام هایی که حاوی تهمت یا افترا باشد منتشر نخواهد شد.
  • پیام هایی که به غیر از زبان فارسی یا غیر مرتبط باشد منتشر نخواهد شد.