به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا؛ فاطمه چوگان، دوم آوریل برابر با سیزده فروردین به افتخار کریستین اندرسن «نویسنده دانمارکی داستانهای کودکان» روز جهانی کتاب کودک نامگذاری شده است. مراسم بزرگداشت این روز هر سال در یکی از کشورهای عضو دفتر بینالمللی کتاب، برای نسل جوان «IBBY» برگزار میشود؛ ایران نیز در سال ۱۳۷۱ برگزارکننده این مراسم بوده است.
با وجود واضح و مبرهن بودن اهمیت مطالعه در تمام سنین خصوصاً برای کودکان و ورود آنها به دنیای قصهها و شعرها؛ ولی این روز در تقویم ایران گمشده و استقبالی از آن نمیشود. هر چند در سالهای اخیر تلاشها در حوزه کودک در زمینههای مختلف از جمله کتاب، انیمیشن و فیلم تخصصیتر شده و این اصل مهم در بازیابی هویت اصلی و جایگاه ویژهی خود پیشرفتهای بسزایی داشته است؛ اما همچنان راه درازی پیشروی دغدغهمندان و علاقهمندان به این حوزه وجود دارد که امید است، با تلاش مسئولین و کوشش صاحبنظران این امر، گرههای موجود در مسیر پیشرفت این حوزه یکی پس از دیگری باز شود.
از این رو ما نیز بر آن شدیم تا برای آشنایی هر چند مختصر مخاطبان با این حوزه، مصاحبهای با «دکتر امیرمحمد اردشیرزاده»، استاد ادبیات دانشگاه علوم پزشکی دزفول، پیرامون ویژگیهای کتاب مناسب کودکان داشته باشیم.
باب گفتگو را با ایشان درمورد قصه، عاملی برای گسترش تجربه باز میکنیم:
ادبیات تاثیر بسزایی در رشد و تکامل عاطفه و گسترش تجارب کودکان دارد. ادبیات باید راه رسیدن به استدلال فکری، دوست داشتن خود و دنیای اطراف و داشتن زندگی سودمند و سالم را برای کودک هموار کند. «هر کتابی با صفحات رنگی کتاب کودک نیست».
در انتخاب کتاب کودک صرفاً ساده بودن متن و عناوین کودکانه معیارهای مناسبی برای انتخاب آن کتاب نیستند؛ چرا که معیارهای تربیتی و آموزشی صرفاً با کودکانه بودن کتاب محقق نمیشود و انتخاب درست، در میان انبوهی از کتابهای کودک بسته به شرایط سنی و سایر ویژگیها انجام میشود.
ایشان در ادامه افزودند: مضامین مطرح شده در کتاب کودکان بسیار حائض اهمیت است! محتوای کتابها باید با سیر پرورشی کودک هم راستا باشد، به طوری که بتوان ارزشها و نکات تربیتی را در قالب قصه و داستان به کودک منتقل کرد. مثلاً در داستان سبکتگین و آهوی بیهقی، شخصیت داستان، دسترنجی را به دست میآورد که حاصل زحمت و تلاش او نمیباشد، چنین داستانی کودک را به حصول نتیجهای خارج قاعده و عدم تلاش کافی تشویق میکند، و او دچار انتظار و توقعی خلاف واقع در زندگی میشود. لذا داستان باید نقش صبر و کوشش را برای کودک پررنگ کند و او را از تنبلی و تنپروری و اعتقاد به شانس و اقبال دور نماید.
ایشان رغبت و علاقهی کودک در انتخاب کتاب را موثر میداند و میگوید: انتخاب کتاب برای کودک باید براساس اصول علمی باشد؛ همچنین شناخت نیاز سنی کودک فاکتور مهم دیگری است که به ما در انتخاب درست کتاب از میان کتابهای کودکان کمک میکند. نکته قابل توجه دیگر اهمیت دادن به «علاقه و رغبت شخصی کودک» در انتخاب کتاب درست است، که این مهم از طرق مختلفی ازجمله شناخت ویژگیهای منحصر به فرد کودک، پرسش از او و گرایشات و رفتارهای شخصی کودک به دست میآید.
از نگاه دکتر اردشیرزاده شیوهی پرورش کودک کتابخوان بدین شرح میباشد: کودک را از ابتدا بدون هیچ جبری با کتاب آشنا کنید، لذت خوانش کتاب را برای او محقق کنید و تفکر در کتابها را به او بیاموزید. دوستی کودک و کتاب را از خانه شروع کنید. مشوق اصلی کودک رفتار پدر و مادر در مواجه با کتاب است، قطعا والدینی که وقت بیشتری به مطالعه اختصاص میدهند و کتاب در متن زندگی آنها جاری است، ناخودآگاه اهمیت و ضرورت کتاب را به کودک نشان میدهند.
ایشان در پاسخ به این سوال که آیا در تربیت دینی کودک حتما باید از کتابهای مذهبی استفاده شود عنوان کرد: آثار ادبی ما سرشار از مضامین دینی است، داستانها و حکایتهای مثنوی مولوی مثال خوبی در این زمینه است لذا الزاماً نیاز به مراجعه به کتب مذهبی برای پرورش تربیت دینی کودک نیست و همچنین شعرها و قصههای کودکانهای نیز در این زمینه وجود دارد که بدلیل آهنگین بودن قالبهای شعری و جذاب بودن قصه تاثیر خوبی میتواند روی کودکان داشته باشد.
آیا کتب مذهبی میتوانند برای کودک مضر باشند؟ قطعا پاسخ منفی است و تنها نکته مهم، توجه به ردهی سنی کودک وتناسب آن با سن کودک میباشد؛ موضوعات و محتوا باید بهگونهای باشد که با ویژگیهای شناختی و درک کودک متناسب باشد، لذا عدم رعایت سن کودک باموضوع میتواند مضر باشد، نه صرفاً مطالب عنوان شده!
انتهای پیام/