از زمانی که یک رئیس جمهور معلم بود تا امروز، که معلم بودن یا نبودنِ وزیر آموزش و پرورش به یک ابر چالش تبدیل شده است، بالغ بر ۴۰ سال گذشته است.
شاید آن روزها کمتر کسی فکرش را میکرد، در دههی پنجم انقلاب اسلامی با چالش انتخاب وزیر آموزش و پرورش رو به رو شویم، در روزهایی که از پرورش تا باهنر همگی معلم بودند، گمان چنین روزهایی نمیرفت.
حالا در آبان ۱۴۰۰، در دلِ کارنامهی دولتی که با یک اعتماد عمومی بالا برای تشکیل ایران قوی آمد، ۱۰۰ روز بدون وزیر آموزش و پرورش شاید نقطه ضعفی باشد که در این دولت نگنجد، سوال اینجاست که آیا آموزش و پرورش نتوانسته است نیروی انسانی در تراز تصدی وزارتخانهاش، تربیت کند؟ یا اگر نیروی انسانی وجود دارد، چرا انتخاب وزیر آموزش و پرورش را برونسپاری میکنند، تا حدی که نقطه قوت نزدیکِ یک وزیر پیشنهادی به آموزش و پرورش، مدرک مهندسی عمران است!
از حسین باغگلی که با کارت قرمز بهارستان متوقف شد تا مسعود فیاضی، دو نامی که یکی در صحن علنی رد و دیگری در صحن غیرعلنی در بین موافق و مخالف رد و بدل میشود!
نقطه تاریک باغگلی که همان نداشتن حمایت مجلس و بدنه ی آموزش و پرورش بود حالا به نقطهی روشنِ فیاضی تبدیل شده است، او حالا حمایت چهار وزیر پیشین وزارتخانه آموزش و پرورش را با پیوستِ حمایت نمایندگان مجلس دارد!
در این میان بالا و پایین کردن جهت گیریهای حامیان امروز مسعود فیاضی، متوجه میشویم که حمایتهای آن ها، مبتنی بر معیارهای دیروز آن ها نیست!
سیدمحمد بطحایی، وزیر مستعفی دولت دوازدهم، چندی پیش با تاکید بر معلم بودنِ وزیر آموزش و پرورش که باعث شناخت همه جانبه او از نظام مسائل آموزش و پرورش میشود، از یک اصل اساسی گفته بود که در لا به لایِ حمایتهای امروز او از فیاضی و تقلیل معلم به یک هویت صنفی، گم شد!
یا سیدمحمد مولوی، عضو کمیسیون آموزش مجلس که صوت تند او در کمیسیون آموزش خطاب به باغگلی واکنشهای زیادی را به همراه داشت، امروز اما در سکوتی مطلق است!
یا مهرداد ویسکرمی دیگر عضو کمیسیون آموزش که در این روزها منتقدان فیاضی را دلسوزان آموزش و پرورش نمیداند، در صحبتهای پیشین خود وزیر مطلوب را وزیری با کارنامهای میدانی و نه پژوهشی میدانست!
و یا حتی محمود فرشیدی که این روزها دبیرکل کانون تربیت اسلامی است، داعیههای پس از وزارت خود در این کانون را به کانونی دیگر قرض داده است!
شاید به هنگام انتخاب وزیر نیرو یا حتی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی، نطق همان نطق و جنسِ حمایت همان حمایت باشد، اما در انتخاب وزیر آموزش و پرورش حتی به فاصلهی دو ماه ممکن است همه چیز تغییر کند، فریادها تبدیل به سکوت شود، نقدها در چالهی مصلحت اندیشیها دفن شوند و یا معیارها جا به جا نه بلکه عوض شوند!
انتهای پیام/