به گزارش پایگاه خبری تحلیلی رستا، سرویس تربیت معلم، فاطمه چوگان، چندی است که دیوان عدالت اداری با صدور رأی، شرط سنی برای ورود به دانشگاه فرهنگیان را رد کرده است. با اجرای این رأی سقف سنی دانشگاه فرهنگیان شکسته میشود و دیگر شرط سنی۲۴ سال ملاک نخواهد بود و سن پذیرش تا ۴۰ سال افزایش خواهد یافت. پیشتر نیز چنین اتفاقی افتاده است؛ چرا که یکی از شرایط بیان شده برای استخدام ورودیهای ماده ۲۸، حداکثر داشتن سن ۴۰ سال بوده که این امر نیز هماکنون در حال رخ دادن است.
این موضوع که بخواهیم سن ورودیهایی که از قبل تحصیل نکردهاند را با مدرک دیپلم به عنوان دانشجو معلم استخدام کنیم تا دوران تحصیلی خود را در دانشگاه فرهنگیان سپری کنند، بدون عیب و اشکال نخواهد بود؛ چرا که این مسئله اساسا با ماده ۲۸ تفاوت دارد اولا قرار بوده ماده ۲۸ صرفاً برای رفع کمبود معلم استفاده شود و همیشگی نبوده و مقطعی باشد در صورتی که برای جذب معلم بنا بر دانشگاه فرهنگیان گذاشته شده است ثانیا حداکثر سن، برای ماده ۲۸ در صورتی است که افراد داری تحصیلات کارشناسیارشد و دکترا باشند و قرار نیست از صفر شروع کنند. حال آن که یک چهلسالهی پذیرش شده با مدرک دیپلم تازه تحصیلات خود را قرار است در دانشگاه فرهنگیان آغاز کند.
آیا قرار است کمیت را فدای کیفیت کنیم؟ حال سوال این است که چگونه از دعوای بین ۲۲و ۲۴ سال به چهل سال رسیدهایم؟ چه فکری پشت این تصمیم است که ما از درکش عاجزیم؟! شاید بگویید دانشگاه فرهنگیان نیز باید مانند سایر دانشگاهها برای ورود شرط سنی نداشته باشد ولی معلمی فرق میکند، معلمی نیاز به طراوت دارد، سرزندگی میخواهد، نیاز به شوری دارد که بتوان با بچهها همراهی کرد و همهی اینها را با اختلاف سنی کمی که بین معلم و متعلم است میتوان انتظار داشت نه اینکه چند دهه فاصله و اختلافنظر بین دانشآموز و معلم باشد که برقراری ارتباط را برای هر دو سخت میکند.
بودن با بچهها حوصلهای پولادین میطلبد که بتوان پا به پای آنها بچگی کرد و برایشان خاطرات خوش ساخت پس نیاز به انرژی و نوآوری جوانی دارد به گونهای که با ورود به میانسالی، زمانی که آدمی از طراوتش فاصله میگیرد خود را از این کار بازنشسته کند نه اینکه تازه چند سالی از کارش در این ارگان گذشته باشد. دانشگاه فرهنگیان با همهی ضعفها و کاستیهایش، جوانانی پر از ذوق و انگیزه معلمی را چهار سال در اتمسفر معلم شدن قرار میدهد و ذهن جوان و خلاقشان قرار است قدمبهقدم پازل درهم ریخته نظام تعلیم و تربیت را به تصویر نهاییاش نزدیک کند و همهی اینها نتیجهی دغدغهمندی نسل جوان است که انگیزهی تغییر و تحول دارد.
پا به سن گذاشتهی محافظهکاری که نه توان ایجاد نوآوری و خلاقیت دارد و نه انگیزهی رشد و تحولخواهی جوانی را، چگونه میتواند برای آموزشوپرورش پیامآور نگرشی نو باشد؛ آیا جز این است که سند تحول در پرتو معلمی جوان به ثمر مینشیند؟
در نگاهی بلند مدت و چشماندازی طولانیتر آیا میزان هزینه به فایدهی آن معقول است و نتیجهی آن هزینهتراشی برای نظام تعلیم و تربیت نیست؟ معلمی با چهل سال سن چند سال میتواند خدمت مفید داشته باشد؟ وقتی پا به سن شصتسالگی میگذارد هنوز نزدیک به نیمی از خدمت آن مانده است در صورتی که سالها برای آموزش و کسب تجربهی این افراد وقت و هزینه صرف شدهاست. همچنین همگام شدن افراد مسنتر با تکنولوژی و مدارسی که قرار است در آینده به فناوری مجهزتر باشند به راحتی امکانپذیر است؟
تجربهی کرونا در این زمینه گواه بر این مقوله است. در انتها توجه به این نکته مهم است که تا دیروز بر سر وجود ماده ۲۸ و حداکثر سن آن اختلاف نظر وجود داشت به گونهای که در لفظ به آن معلمان فستفودی میگفتند یعنی چیزی که در شرایط اضطرار و بنا به ضرورت وجود دارد حال چگونه قرار است دانشگاه فرهنگیان شرایطی نزدیک به همان سبک و سیاق را (حداقل از نظر سن) در پذیرش دانشجو داشته باشد؟
انتهای پیام