به گزارش سرویس معلمان پایگاه خبری تحلیلی رستا، مریم کبیری و ساحل منصوری: وضعیت اکنون ما گویای آن است که به چالش برخوردهایم، درواقع با وجود راهکارهای اساسی و اصلی که موجود است، به سراغ آنها نرفته و راهکارهای کوتاهمدت اتخاذ کردهایم؛ مثلا مسئلهی اخذ ۸۰ هزار نیرو باهم و یا فراخوان نیروهای جهادی و ورود آنها به آموزش و پرورش که درواقع همینها مسبب مشکلاتی است که اکنون ما از ۱۰۰ درصد نیروهایی که در آموزش و پرورش داریم، ۴۸ درصد فقط از مراکز تربیت معلم هستند؛ از طرفی مسئلهی دانشگاه فرهنگیان هم هست که اکنون تنها ۳۰ درصد از نیاز معلم را تامین میکند.
پیرو راهحلهای ارائه شده توسط مرکز پژوهشهای مجلس شورای اسلامی برای جبران کمبود معلم و رفع فوری این معضل، چندین مصاحبه توسط خبرنگاران خبرگزاری رستا با مسئولان ذیربط صورت گرفت که نتایج آن به شرح زیر میباشد:
یکی از راهحلهای ارائه شده ایجاد دوره کاردانی در دانشگاه فرهنگیان است. در این طرح دوره چهارساله کارشناسی مانند تربیت معلم سابق به دوره دو ساله کاردانی تقلیل مییابد تا دانشجومعلمان جذب شده در دانشگاه فرهنگیان دو سال زودتر وارد مدارس شوند. طی مصاحبههایی، با برخی افراد ذیربط حول محور این موضوعات صحبت شد.
محمدصادق عبدالهی، عضو کمیسیون مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در پاسخ به سوال مقدار تاثیر مفید دورههای کاردانی در جهت کمبود معلم اظهار کرد: «پیشتر هم معلمان با مدرک کاردانی تدریس داشتهاند اما طبیعتا الزاماتی دارد، دوره کاردانی به گونهای باید تعریف شود که مهارتهای مورد نیاز معلمی آموزش داده شود و همینطور طبق مدرکی که دارند بهکار گرفته و طبق دروسی که در دوره کاردانی گذراندهاند وارد حیطه کار شوند. یکی از ملزومات دیگر، ارتقای سطح دانش معلمان است که میتوان با نظام تفکیکات مکمل یا دورههای ضمن خدمت متناسب برای معلمان در نظر گرفته شود که چنانچه این الزامات رعایت شود، مفید خواهد بود.»
مهران اسدی، مدیر منابع انسانی آموزش و پرورش استان اصفهان در این رابطه متذکر شد: «شخص بنده موافق دورههای تربیت معلم هستم و به نظرم یکی از کارهایی که میشود معلم را هم خوب و هم زود پرورش داد، از طریق دورههای تربیت معلم است. دورههای کاردانی فرد از لحاظ سطح علمی ممکن است به کفایت نرسد بهخصوص برای رشتههای تخصصی اما از طرفی هم تامین معلم در زمان کم در چنین شرایط، به نفع آموزش و پرورش است اما به نظر بنده اگر بتوان کیفیت علمی را در کنار مهارتهای معلمی تامین کرد، برای برخی رشتهها امکانپذیر خواهد بود.»
همینطور طی صحبتهایی که با چند تن از سرپرستان دانشگاه فرهنگیان صورت گرفت، آنان عنوان کردند که این طرح کارایی چندانی ندارد و اجرای این طرح عملا امکانپذیر نیست. این طرح در گذشته مشکلاتی داشته و اکنون که دوره دانشگاه فرهنگیان برای رفع این مشکلات چهار ساله شده امکان بازگشت آن چندان امید بخش نیست.
از دیگر راهحلهای ارائه شده مجلس استفاده از معلمان بازنشسته و دعوت به کار آنها است که در این زمینه هم مشکلاتی به چشم میخورد.
مدیر منابع انسانی آموزش و پرورش استان اصفهان بیان کرد: «این بحث اختیاری است یعنی همکاری که به سن بازنشستگی میرسد، به اختیار خودش است که حقالتدریس بگیرد یا خیر و الزام و اجباری در کار نیست؛ این موضوع در مورد شاغلین هم هست و آنها میتوانند حقالتدریس نگیرند. اگر حقالتدریسها به موقع پرداخت شود و مبلغ مناسبی باشد، همکاران قبول میکنند. رغبت همکاران برای حقالتدریس در دوره متوسطه بیشتر است چراکه ساعتی است اما در ابتدایی رغبت کمتری میباشد به جهت اینکه کل هفته باید سرکلاس حضور پیدا کنند. از طرفی برخی همکارانی را داریم که به دنبال حقالتدریس هستند و به واسطه نیازی که دارند مصرانه پیگیری میکنند که البته در مناطق مختلف و با جنسیت مختلف متغیر است.»
در طی مصاحبهای که خبرنگار ما با معلمان داشت، آنها اظهار کردند که به دلیل مشکلات فراوان تمایل چندانی به خدمت مجدد در نظام آموزش و پرورش ندارد؛ مشکلات معیشتی و اختصاص نیافتن حقوق مناسب و نبود استاندار کافی در کلاسهای درس مثل تعداد زیاد دانشآموز و نبود امکانات کافی از جمله مشکلاتی بود که آنها بدان اشاره کردند. البته تعدادی از معلمان بازنشسته که به کار گرفته شده بودند نیز این مشکلات را بیان کردند اما اظهار داشتند که به خاطر تعهد و علاقهای که به حرفه معلمی و آموزش و پرورش دارند دوباره به خدمت در این نظام مشغول شدهاند. به کارگیری نیروهای بازنشسته در صورتی موثر است که توانایی و حوصله لازم برای تدریس در این نیروها یافت شود. تعدادی از دانش آموزانی که از آنها مصاحبه گرفته شد بیان کردند که اکثر معلمان بازنشسته دیگر اشتیاق کافی و توانایی و مهارت لازم برای تدریس را ندارند. علیرغم اینها معلمانی که در سن کم بازنشسته شده بودند و همچنان توانایی تدریس داشتند مورد رضایت دانشآموزان بودند.
یکی دیگر از راهحلهای مطرح شده، برداشتن اضافه کار توسط نیروهایی که بالای ۲۰ سال سابقه کار دارند است. خبرنگار این واحد خبری با خانم شعله پاکنژاد دبیر ۲۵ سال سابقه یکی از مدارس استان کرمانشاه مصاحبهای داشتند. ایشان عنوان کردند که فقط تمایل به برداشتن ۲۰ ساعت درسی که ساعت موظفیشان است داشتهاند و اضافه کار برنداشتهاند. از مشکلاتی که ایشان عنوان کردند عدم پرداخت به موقع اضافه کار و ارزش پایین مبلغ دریافتی اضافه کار در ازای زحمت فراوان آنان است. از دیگر مسائلی که ایشان مطرح کردند که باعث دلسردی آنها به سیستم آموزش و پرورش شده، دخالت نمایندگان مجلس در انتصاب کادر مدارس و حتی انتخاب و چینش دبیران مدارس بدون توجه به صلاحیت و توانایی علمی و امتیاز شغلی آنان است. همچنین ایشان اظهار داشتند که ارزش اجتماعی دبیر در مدارس پایین آمده و آنها باید تابع دستورات و دخالتهای بیربط افراد بالادستی باشند و حتی در نمرهدهی تابع نظر مدیر مدرسه باشند و اختیار و شأن دبیری آنها نادیده گرفته میشود. عدم نظم در سازماندهی دبیران و وجود بیقانونی در بعضی ادارات از دیگر مسائلی بود که ایشان اشاره کردند. در مصاحبه دیگر که با خانم اقدس حسامی دبیر ۲۹ سال سابقه یکی از مدارس استان کرمانشاه صورت گرفت ایشان نیز به مشکلات اشاره شده توسط خانم پاکنژاد اشاره داشتند و گفتند اگر آموزش و پرورش به مشکلات معلمان توجه میکرد و کلاسهای درس استاندارد بودند و کار معلم ارزش داشت بیشتر از ۲۰ ساعت برمیداشتند، اما از آنجا که پرداخت اضافه کار همیشه با مشکلاتی مواجه بوده و مبلغی که بعد از ماهها و حتی سالها آن هم به صورت ناقص و قطرهای و با ارزش مادی و اقتصادی بسیار پایین پرداخت میشود اصلا تمایلی به برداشتن اضافه کار ندارند.
راهحل بعدی به کار گرفتن نیروهای کمسابقه برای پستهای اداری است که چندسالی است شاهد مشغول شدن معلمان کم سابقه در پستهای اداری و فاصله گرفتن آنها از تدریس هستیم و علیرغم صدور بخشنامه همچنان معلمان کم سابقه که انرژی و توان بیشتری برای تدریس دارند پست اداری دریافت میکنند.
عضو کمیسیون مرکز پژوهش های مجلس شورای اسلامی در این باره گفت: «انتقال معلم یا مامور شدن وی در دستگاههای دیگر عملا منوط به عدم نیاز آموزش و پرورش بوده است؛ متاسفانه این اتفاق رخ نداده و بعضا کمبود معلم دیده میشود اما معلم مامور میشود به جایی دیگر که ما این مامور شدن را هم به دستگاههای دیگر در نظر میگیریم هم به مدارس غیردولتی. در حالت کلی قابل قبول نیست که آموزش و پرورش به نیرو نیاز داشته باشد اما نیروها را به دستگاههای دیگر مامور کند؛ متاسفانه آماری هم اکنون در دست نداریم. تا سالنامههای آماری سال ۹۱-۰۹ چهاردههزار نفر مامور داشتیم به مدارس غیردولتی اما اکنون مشخص نیست؛ قبلا بر اساس ماده ۲۴ قانون تاسیس اداره و منابع آموزش و پرورش غیردولتی یا براساس آییننامه اجرایی قانون اماکن ماموریتهای نیروهای رسمی بود؛ اکنون میتوانیم آنها را برگردانیم. مسئلهی جدی دیگر در رابطه با کمبود معلم، بحث نومعلمان هست که باید وارد ساختار تعلیم و تربیت به معنای کلاس درس شوند اما با سابقهی کم وارد سمتهای اداری میشوند؛ چرایی این موضوع مشخص است آن هم بخاطر اینکه آموزش و پرورش، دستگاههای ورودی نیروهای اداری و نیروهای معلم را از هم تفکیک نکرده است که این یک ضربهی اساسی است. طبق بند ۱۵ سیاستهای اجرایی برنامهی زیرنظام تربیت معلم که مصوبهی شورای عالی آموزش و پروش میباشد، (بهرهگیری از روشهای متنوع در مدیریت منابع انسانی آموزش و پرورش و استفاده از الگو و روشهای ابتدایی و متناسب با سطوح و ابعاد گوناگون و به تفکیک اداری، آموزشی-تربیتی، خدماتی و ویژگیهای شغل شاغل) تکلیف بر ما مشخص شده که ما در جذب نیروی انسانی باید تفکیک قائل شویم؛ نکتهی دیگر اینکه ما در اساسنامه دانشگاه فرهنگیان، یکی از وظایف دانشگاه تربیت مدیر و کادر مدرسه میباشد که متاسفانه ما شاهد این موضوع هم نیستیم و فعلا دانشگاه فرهنگیان فقط مشغول تربیت معلم میباشد.»
اسدی این موضوع را عدم تمایل معلمان باتجربه به پستهای اداری دانست و افزود: «عدم تمایل معلمان باتجربه به پستهای اداری آن هم به دلیل انگیزههای کمی که در پستهای اداری وجود دارد، یکی از دلایل است. از طرفی نومعلمانی که به پستهای اداری میپیوندند ممکنه دلایل بیشتری جهت اینکار داشته باشند که میتوان به دلایلی از جمله تجربهی کم در کلاسداری و یا ترس از محیط کلاس، پناه میآورند به مجموعههای اداری اما شرط استفاده از یک نیرو در پست اداری، داشتن حداقل ۵ سال سابقه آموزشی است. به دلیل کمبود در این حوزه و اینکه ما نمیخواهیم حوزه ستادی هم تضعیف شود، گاها با مجوزهایی که میدهیم تا سه سال سابقه میتوانند مشغول به کار در مجموعههای ادارای شوند.»
وی در رابطه با اینکه که نیروهای آموزش و پرورش گاها در جای حقیقی خود نیستند و جابجایی نادرستی رخ میدهد گفت: «این موضوعات مواردی هست اما به طور عمومی خیر و به مسائل دیگر هم مربوط میشود به طور مثال معلمی که در بحث کلاسداری ضعیف اما در مشاغل اداری قوی میباشد را به مرور در سیستم به این سمت هدایت میشود یا بحثهای دیگری داریم به نام تغییر رشتهشغلی که در کمیتههای سرمایه انسانی تصویب میشود که یا با مخالفت و یا موافقت میشود. در چنین مواردی حتما یا به نفع نیرو میباشد یا به نفع آن سیستم. بنده منکر سواستفادهها نیستم اما عمومیت ندارد. ما با پیامدهای دیگر هم به عنوان معلم ناکارآمد روبهرو هستیم که چنانچه کارایی لازم را نداشته باشد، از دیگر توانمندیهای وی استفاده میشود. در رابطه با رانتها هم حائز اهمیت است که نظارت وجود دارد و شیوهنامه ساماندهی همهساله ابلاغ میشود اما تصمیماتی هم که اتخاذ میشود با توجه به مصالح و موقعیت اجتماعی و آموزشی فرد میباشد. در حالت کلی نظارت وجود دارد و امسال هم بیشتر هست به طوریکه ابلاغ را آموزش میزند و سپس مدیر مدرسه آن را تایید میکند. بنابراین ابلاغ صوری تقریبا صفر است و تا مدیر مدرسه تایید اشتغال نیرو را انجام ندهد، حقوق نیرو برقرار نمیشود.»
چالش خودساخته
عبدالهی در پاسخ به سوال چگونگی به حداقل رساندن رانتها در جهت سازماندهی نیرو گفت: «این مسائل بوده است و بسیار هم مهم میباشد اما این موضوعات الان مسئلهی موردنظر ما نیست چراکه مسائل بسیار بزرگتری وجود دارد که اگر آنها اصلاح شود، موضوعات دیگر حل خواهد شد؛ البته این به معنای بیتوجهی نیست بلکه منظور این است چنانچه راهکارهای اساسی و اصلی را مدنظر قرار دهیم، کار به جایی میرسد که خود ساختار و سیستم بدون نظارت حل خواهد شد. درواقع باید از روشها تولید فساد جلوگیری شود وگرنه برخوردهای مواردی کار را اصلاح نمیکند.در اسناد بالادستی راهکارهایی در خصوص نیروی انسانی آموزش و پرورش بوده است اما متاسفانه ما به سراغ اینها نرفتهایم مانند بحث توسعه و آموزشهای چند رشته و چند مهارتی، استقرار نظام یکپارچه مدیریت منابع انسانی، استقرار نظام و سازگارهای جذب استخدام منابع انسانی برای بوم، ساماندهی منابع انسانی با رویکرد سوادبخشی و تغییر نسبت نیروهای اداری و کارکنان آموزش، طرح ساماندهی ساعت کار معلمان و مربیان و … که ما آنها را دنبال نکردهایم و اکنون به چالش برخوردهایم و راهکارهای کوتاهمدت اتخاذ کردهایم؛ مثلا ۸۰ هزار نیرو باهم گرفته شده و یا فراخوان نیروهای جهادی و ورود آنها به آموزش و پرورش که همینها مسبب مشکلاتی است که اکنون ما از ۱۰۰ درصد نیروهایی که در آموزش و پرورش داریم، ۴۸ درصد فقط از مراکز تربیت معلم هستند و از طرفی دانشگاه فرهنگیان هم اکنون تنها ۳۰ درصد از نیاز معلم را تامین میکند. باز هم اتخاذ راهکارهای کوتاه مدت بهتر است تا اینکه نیروهای غیر تخصصی گرفته شود و تا ۳۰ سال در آموزش و پرورش بمانند و نیاز باشد ما ۳۰ سال به فکر چاره باشیم.»
دیگر راهکارهای کوتاه مدت موجود که در جهت کمبود معلم وی اظهار کرد: «افزایش سقف موقتی نیروهای تمام وقت به ۳۰ ساعت مشروط به جبران خدمات، تقلیل ساعت کاری نیروهای با تجربه ۲۰ سال به بالا از ۲۴ ساعت به ۲۰ ساعت که البته این کار در شرایطی که کمبود نیرو داریم به نظر بنده منطقی نیست، حذف و ادغام واحدهای اداری و سازمانهای موازی که این موضوعات هم باید بررسی شود. در نهایت این راهکارهای کوتاهمدت میتوان استفاده شود تا حداقل کمبود معلم رفع شود مشروط به اینکه به راهکارهای طولانی مدت مغفول در اسناد بالادستی نیز توجه شود.»
کمبود نیروی انسانی در حیطه آموزش وپرورش موضوعی است که در جهت رفع و یا به حداقل رساندن آن، تلاشهایی صورت گرفته و اقداماتی انجام شده است. در این رابطه اخیرا راهکارهای کوتاه مدتی جهت ساماندهی بهینه آن نیز ارائه شده است که در این راستا با افراد مرتبط صحبت شد و آنان نظر خود را متذکر شدند؛ اما مسئلهای که حائز اهمیت است، بررسی ریشهای این موضوع میباشد که تا چه حد به آن پرداخته شده است. درواقع باوجود راهکارهای اساسی و اصلی در اسناد بالادستی در خصوص نیروی انسانی آموزش و پرورش، ما شاهد چنین مشکلاتی شدهایم که گویا قسم عظیمی از این چالشها و مشکلات اکنون به جهت بیتوجهی به این راهکارهاست به طوریکه مغفول مانده است. بنابراین میتوان گفت این تلاشها و راهکارهای ارائه شده در کوتاهمدت نیز به طور مسکن عمل کرده و مادامی که نگاه عمیقی صورت نگیرد، درد اصلی باقی خواهد ماند.
انتهای پیام/