سبک معماری فوتوریسم (تخیل در معماری)
تخیل در معماری امروز کشور ما عنصری به خواب فرو رفته می باشد. عنصری که آموزش ندیده و پرورش نیافته است. به گونه ای که معماران در کارهای خود به عرصه تخیل قدم نمی گذارند، غافل از اینکه در دنیای پیشرفته کنونی تخیل در زیبایی و ماندگاری اثر تاثیر بسزایی دارد.
تخیل به عنوان تصور چیزهایی که وجود ندارند سه جنبه اصلی دارد :
1- ترکیب شهودی تصاویر و مفاهیم
2- تلفیق کارکردهای بازآفرینانه حافظه و خاطره با نوآوری های سازنده
3- میانجی گری میان تجارب گذشته و دستاوردهای حاضر : نقش تولیدی و سازنده تخیل
تاثیر این سه جنبه بر معماری و نوآوری در معماری بسیار مهم میباشد . به گونه ای که معمار با ترکیب تصاویر جای گرفته در ذهن خود و همچنین تصور ذهنش از آینده می تواند طرحی نوآورانه ارائه دهد.
انقلابی ترین نگرش نسبت به جهان مدرن و مقتضیات و خصوصیات آن در جنبش فوتوریسم در ایتالیا در پیش از جنگ جهانی اول ظهور کرد . بانیان و پدید آورندگان این مکتب فکری و هنری خواستار جهانی بودند که یکسره خود را با شرایط جدید به وجود آمده در اثر انقلاب صنعتی و ظهور تکنولوژی جدید تطبیق دهد و آنچه را که مربوط به گذشته و جهان قبل از صنعت مدرن است ، به بوته فراموشی ،و یا بعبارتی به زباله دان تاریخ بسپرد .بنیانگذار این سبک ، نویسنده و نقاش ایتالیایی فیلیپوتوماسو مارینتی تحصیل کرده دانشگاه سوربن فرانسه بود . وی درسال 1909 در روزنامه معروف فیگارو در پاریس منشو ر فوتوریسم را منتشر کرد. او در بخشی از این منشور می نویسد : « ما تاکید می کنیم که زیبایی جهان توسط زیبایی جدیدی به نام سرعت ، غنای فزون تری یافته است »

این جمله را می توان به موضوع اصلی این سبک تلقی کرد. این جنبش به سرعت حوزه فکری و هنری پیشرو در ایتالیا را تحت تاثیر قرار داد . در طی مدت کوتاهی ، نویسندگان ، نقاشان ، مجسمه سازان ، معماران ، طراحان صحنه ، موسیقیدانان و فیلمسازان معروف ایتالیا به این جنبش گرویدند . آنها معتقد بودند که تحولات بنیادی که با سرعتی شتابان جهان قرن جدید را تغییر داده ، باید در همه عرصه ها نمود و بروز پیدا کند و می بایست خود را کاملا در مسیر آهنگ این تحولات قرار داد . عصر حرکت و سرعت باید نمودی بارز در هنر مناسب این عصر داشته باشد . برای اولین بار پس از گذشت حدود سه قرن از ظهور سبک باروک در ایتالیا (قرن 17 ) بود که مجددا این کشور بعنوان خاستگاه اندیشه و سبکی جدید در هنر مطرح گردید. به همین دلیل پیروان این جنبش خود را نخستین جوانان ایتالیا پس از قرن ها خواندند . بعد از پیوستن یک معمار جوان و تازه فارغ التحصیل به نام آنتونیوسانت الیا و انتشار منشور معماری فوتوریست در سال 1914 توسط وی ، سبک فوتوریسم رسما وارد حوزه معماری شد . نکات مهم ذکر شده توسط سانت الیا در این منشور که زیر بنای فکری این جنبش در حیطه معماری و شهرسازی را تشکیل می داد به این قرار است.
ما دیگر این احساس را نداریم که مردان کلیساهای بزرگ ، قصرها و تریبون ها هستیم . ما مردان هتلهای بزرگ ، ایستگاه های راه آهن ، خیابانهای وسیع ، بنادر عظیم ، بازارهای سر پوشیده ، رواقهای روشن ، جاده های مستقیم و تخریب های سودمند هستیم .ما باید شهر فوتوریسم را همچون یک کارگاه کشتی سازی هناور و پر هیاهو ، متحرک و فعال با تمام جزئیاتش ، ابداع و مجددا بازسازی کنیم . خانه فوتوریسم باید همانند یک ماشین عظیم باشد . آسانسورها دیگر نباید همچون سوراخ های کرم در گوشه های راه پله پنهان شوند . خود قفسه راه پله به دلیل بلا استفاده بودن ، باید حذف شود . آسانسورها می بایست همانند اژدهایی ساخته شده از آهن و شبیه بر پیکر ساختمان بالا روند . خانه ساخته شده با بتن شیشه و آهن و عاری از نقاشی و مجسمه و غنی به سبب زیبایی خطوط و برجستگی هایش ، و بسیار زشت به لحاظ سادگی مکانیکی اش ، با توجه به احتیاجات و نیازها و نه بر طبق قوانین شهرداری ساخته خواهد شد .تزئین بایستی برچیده شود … . همه چیز باید دگرگون گردد .بیایید بناهای تاریخی ، پیاده رو ها ، پاساژها و راه پله ها را واژگون کنیم . بیایید خیابانها و میدان ها را پایین ببریم و سطح شهر را بالا بیاوریم … .
همانگونه که پیشینیان منبع الهام خود در هنر را در طبیعت جست و جو می کردند ، ما باید منبع الهام خود را در جهان مکانیکی که بوجود آورده ایم پی جویی کنیم … .
هر نسلی باید شهر خود را بسازد … »

آیندهگری یا فوتوریسم(به ایتالیایی: Futurismo) (به فرانسوی: Futurisme) یکی از جنبشهای هنری اوایل قرن بیستم بود. مرکز این جنبش در ایتالیا بود و در کشورهای دیگر از جمله روسیه نیز فعالیت داشتند. فوتوریستها در بسیاری از زمینهها مانند ادبیات، نقاشی، مجسمهسازی، سفالگری، تئاتر، موسیقی، معماری و حتی آشپزی فعالیت داشتهاند.
فیلیپو تومازو مارینتی با انتشار بیانیهٔ فوتوریسم در سال ۱۹۰۹ در روزنامه فیگارو فعالیت جنبش را رسماً آغاز کرد. در آن بیانیه، مارینتی نوشته بود که فوتوریستها از هنر گذشته بیزارند و دغدغههای اصلی این جنبش، پویایی، سرعت و تکنولوژی است. برای فوتوریستها ماشین، هواپیما و شهرهای صنعتی نشانههای بسیار مهمی بودند چراکه آنها پیروزی انسان بر طبیعت را نشان میدادند.
پیشینه
حجمگری بر اکسپرسیونیسمآلمان فقط از طریق واپسین نقاشیهای مارک، ماکه، لیونل فاینینگر تأثیر گذاشت؛ در مقابل، از نخستین لحظههای پیدایش آیندهگری، حجمگری عملاً در بطن نقاشی و پیکر تراشی آن تأثیر داشت. آیندهگری نخست جنبشی ادبی برخاسته از ذهن فیلیپو تومازو مارینتی شاعر ایتالیایی(۱۹۰۸) بود که بعدها در نقاشی تأثیر گذاشت. آیندهگری در اصل جنبشی برخاسته از شهر میلان بود و به صورت طغیان روشن فکران جوان بر ضد رخوت کالبد فرهنگی و تاریخی ایتالیا در سده ۱۹ پدیدار شد. بخشی از جنبش آیندهگری برخاسته از شخصیت پرشور مارینتی بود. آیندهگری مارینتی و پیروانش در فلسفههای هانری برگسون و فردریش نیچه ریشه داشت که به نوعی طغیان گری و آنارشیسم در رفتار آنها تبدیل شد. از هنرمندان به نام این مکتب میتوان به مارینتی، اومبرتو بوتچونی، کارلو کارا و لوئیجی روسولو، جینو سورینی در اوایل ۱۹۰۹ در میلان اشاره کرد و بعدها یکی از تأثیرگذارترین افراد این مکتب یعنی جاکومو بالا، که استاد مارینتی هم بود، به آن پیوست.
آیندهگری حجمی (Cubo-Futurism)
در روسیه جنبش حجمگری بر جنبش آیندهگری اثر گذاشت و در سال ۱۹۱۳ یکی از جنبشهای هنری به نام آیندهگری حجمی به دنیا آمد. آیندهگران حجمی فرمهای کوبیسم را استفاده میکنند.
همچون دیگر آیندهگران، روسها با گذشته بد بودند و از زندگی پیشرفته خوششان میآمد. برعکس ایتالیاییها، روسها سعی میکردند که با حرکات جنجالی خودشان را نشان دهند. به غیر از آن، روسها تأثیر هیچکس را قبول نمیکردند.
هنرمندان مهم روس در این سبک ولیمیر خلبنیکف، الکسی کرچنیخ، ولادمیر مایاکوفسکی و داوید بورلیوک بودند.
خیلی از آیندهگرهای روسیه، به غیر از نقاش، نویسنده هم بودند و تعداد زیادی کتاب و شعر نوشتند. این هنرمندها در پروژههای مختلف هم باهم کار میکردند. از جمله: اپرایپیروزی آفتاب را کروچنیخ نوشت و صحنههای ان را مالویچ ساخت.
برآمدن استالین و چیرگی دیدگاه رسمی حزب کمونیست اتحاد شوروی در هنر و ادبیات باعث شد که جنبش آیندهگری حجمی در روسیه از بین برود.
آیندهگری در ایتالیا
فوتوریستها حرکتهای مدرن میکردند و فاشیسم را قدرتی میدیدند که با آن میتوانستند ایتالیا را کشوری مدرن بکنند. مارینتتی، که یکی از فوتوریستها مهم بود، گروه سیاسی فوتوریستها را در سال ۱۹۱۸ به وجود آورد. این گروه یک سال بعد از ایجادش در حزب ملی فاشیستموسولینی ادغام شد و از اولین پشتیبانان موسولینی شدند. به همین دلیل دولت خیلی از فوتوریستها را به رسمیت شناخت و به آنها کار دادند.
در ایتالیا آیندهگری رشد کرده و از جنبشها دیگر استفاده کردند. در معماری این اتفاق خیلی بیشتر بود و آیندهگری به طرف کمینهگرایی و عقلگرایی رفت. بعد از سالهای ۱۹۲۰ و ۱۹۴۰ چند ساختمان دولتی در سبک آیندهگری ساخته شدند که در بین آنها ایستگاه راهآهن ترنتو است که آنجیولیو مازونی آنرا ساخت.
اصول کلی آیندهگری
آیندهگرها نگاهی طغیانگر به تاریخ و مظاهر تمدن داشتند و در بیانیههای خویش به نابودی آنها رای میدادند و از مظاهر مدرن بشریت ستایش میکردند. آنان خواهان نابودی موزهها و کتابخانهها و چیزهای از این قبیل بودند که نمادهای قدیم و تمدنهای پیشین را در خویش نگهداری میکردند. به همین خاطر جنبش فوتوریسم یکی از ریشههای پیدایش فاشیسم در ایتالیا شد.
هنرمندان آیندهگر تأکید زیادی بر یکی شدن نقاشی و تماشاگر داشتند و میگفتند «باید تماشاگر را در مرکز نقاشی قرار داد تا به درک اجتماعی حیرتآور درون نقاشیهای این سبک پی ببرد» و این امر باعث پدید آمدن دیدگاه ماشینی و مدرن آنها نسبت به نقاشی شد. آنها به کشفیات و دیدگاههای علمی با تحسین بسیاری نگاه میکردند و بر روی حرکت در نقاشی تأکید زیادی میکردند که این امر باعث پیدایش «کارتون» یا پویانمایی شد.
پیکرسازی آیندهگری
پیکرسازی آیندهگرینیز از اصول کلی آیندهگری پیروی میکرد. نمادهای کهن پیکرتراشی را به چالش میکشید و از ابعاد و فضاهای متداول انتقاد میکرد. اجسام آنها به مانند اشیائی توپر بودند که اصول خطوط متمایز کننده را از آنها گرفته بودند و ساختمان محیطی آنها بدون توجه به طبیعت و حقیقت اجسام به نمایش درمیآمد. از معروفترین پیکرتراشان آیندهگر میتوان به بوتچونی اشاره کرد که تندیسوارههایی توپر با حرکتی نهانی خلق میکرد. بیانیههای پیکرتراشی آیندهگری حتی از بیانیههای نقاشی آنها تا حدی مهمتر به نظر میرسید زیرا منجر به تولد مکتبهای مدرن مانند جفت و جور کاری دادائیسمی، کانستروکنیویستی و سورئالیستی در سالهای بین ۱۹۶۰ تا ۱۹۶۹ شد.
معماری آیندهگرا
معماری آیندهگرا بیشتر به جنبش عظیم صنعت و بازتاب آن در جامعه تعلق داشت، هر چند معمارهایی مانند آنتونیو سانتالیا(۱۸۸۸–۱۹۱۶) که در نخستین نمایشگاه آزاد آیندهگری در سال ۱۹۱۶ شرکت کردند و به جمع آیندهگراها پیوستند، کارهایشان از حد نقاشی و طرح فراتر نرفت ولی معماری این سبک تحولی بنیادین در شیوههایی که امروزه به نوگراییشبه کلاسیک معروف است، تبدیل شد. از اصول بنیادی معماری آیندهگرا، نگاهکردن به دغدقههای بشر امروز در زندگی شهری و معماری متناسب زندگی امروزی او است.
شروع جنگ جهانی اول ، آغازی بود بر پایان جنبش فوتوریسم. در سال 1915 ایتالیا وارد جنگ شد و بسیاری از پیروان فوتوریسم با توجه به افکار ملی گرایانه خود و به طرفداری از افکار انقلابی فاشیست ها راهی جبهه های جنگ شدند . سانت الیا هم در جنگ شرکت کرد و یک سال بعد در سال 1916 در خط مقدم جبهه کشته شد . اگر چه بعد از پایان جنگ نمایشگاه هایی از کارهای فوتوریست ها در دهه 1920 و اوایل دهه 1930 بر گزار شد ، ولی اهمیت این جنبش بعد از جنگ چندان مورد توجه نبود . عمر جنبش فوتوریسم نسبتا کوتاه بود . هیچ ساختمان مهمی به این سبک ساخته نشد . این جنبش بعنوان یک نظریه فکری فراگیر فقط در شمال ایتالیا مطرح بود ولی با وجود همه این موارد ، به علت مباحث مطرح شده توسط نظریه پردازان این سبک ، که همه در راستای تبیین عصر جدید و خصوصیات و مقتضیات جهان مدرن بود ، این جنبش حائز اهمیت بسیار است . خصوصا در اشکال و تصاویر کشیده شده توسط سانت الیا و سایر معماران فوتوریسم ، شهرهایی به نمایش گذاشته شد که پس از نیم قرن ، یعنی در دهه 1960 ، به منصه ظهور رسید . سیطره اتومبیل و تکنولوژی باعث بوجود آمدن شهرهایی شد که تنها در تصور و ذهن این معماران انقلابی وجود داشت . مطالب نظری معماری فوتوریسم همچون توجه به علم و تکنولوژی و جهان آینده ، حمل و نقل سریع السیر ، گسست از گذشته ، حذف تزئینات ، بلند مرتبه سازی و نمایان کردن اجزای عملکردی و تکنولوژیک ساختمان ، همه مواردی بودند که بعد ها تاثیر بسیار زیادی بر افکار و طرح های معماران مدرن متعالی ، همچون کوربوزیه و گرو پیوس و همچنین سبک هایی چون کانستراکتیویسم (ساختارگرایی) وهای – تک داشتند . در پایان باید عنوان کرد که هنرمندان جنبش فوتوریسم ، زبان هنری عصر مدرن را بصورتی شفاف و عریان تبیین کردند و چهره جهان مدرن در قرن بیستم را بسیار پیش از سایرین در تصاویر خود نشان دادند.